موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پرونده‌پرترۀ «حمیدرضا شاه‌آبادی»

از مبارزه تا انتقام | یادداشت «سمیه سیدیان» بر «کافۀ خیابان گوته»

04 آبان 1398 16:02 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
از مبارزه تا انتقام | یادداشت «سمیه سیدیان» بر «کافۀ خیابان گوته»

شهرستان ادب: پرونده‌پرترۀ حمیدرضا شاه‌آبادی را با یادداشتی بر رمان معروف او، کافۀ خیابان گوته، به قلم خانم سمیه سیدیان به‌روز می‌کنیم:

این‌که تاریخ، داستان‌ها برای گفتن دارد، چیز تازه‌ای نیست. «حمیدرضا شاه‌آبادی» در رمان بزرگسال خود هم به دنبال تاریخ، داستانی را روایت کرده که دست بر رابطه‌های گروه‌های اعتقادی و عقیدتی مبارزات گذاشته است. هرچند هیچ ‌شواهدی دالِ بر واقعی‌بودن شخصیت‌های تاریخی همراه وقایع و اتفاق‌های تاریخی وجود ندارد.

داستان از این قرار است که یک‌ نویسنده، بورسیه‌ای در آلمان می‌گیرد. او به قصد بررسی آثار هاینریش هافمن، دندان‌پزشکی که حدود یک‌صدوپنجاه سال قبل، مجموعه‌شعری برای کودکان سروده است، راهی می‌شود.

 در آلمان برحسب تصادف با کافه‌داری آشنا می‌شود که نامش کیانوش مستوفی است. مستوفی درصدد حفظ خاطراتش است و در این راه به نویسنده اعتماد و بخش‌هایی از زندگی‌اش را تعریف می‌کند. مستوفی، اشراف‌زاده‌ای قاجاری است که هنوز درگیر ارتباط‌های قجری خود می‌باشد. نگاه ایده‌آلیست او به جهان اطراف از ترس‌ها و ناکامی‌هایش در زمانی که ایران زندگی می‌کرده، می‌گوید تا گروه دمکرات آذربایجان که پدرش به آن می‌گرود. مستوفی روزهای دانشگاه را به یاد می‌آورد و از دوستان مبارزش و نقشه‌هایی که برای ترور شاه کشیده بودند، قصه‌ها تعریف می‌کند. او باوجود همۀ این اتفاق‌ها همچنان به بهترشدن دنیا فکر می‌کند. درنهایت ماجرای فرارش از ایران را برای نویسنده رو می‌کند. باوجود اطلاعاتی که در ابتدای رمان در مورد اسماعیل، پسر میرزایوسف داده می‌شود، اما ادامۀ داستان به زندگی کیانوش مستوفی نوۀ میرزایوسف می‌رسد.

شاه‌آبادی در انتخاب راوی‌ها، دقت زیادی به خرج داده؛ تا آن‌جا که تنها راوی ماجراها کیانوش مستوفی نیست و بخشی از روایت داستان توسط یکی از مبارزهای گروه چریکی‌شان که زمانی خودش هم عضو آن‌ها بوده، به نام کیوان رجب‌زاده روایت می‌شود. هرچند داستانی که کیوان روایت می‌کند، با نامه پیش می‌رود؛ نامه‌هایی که او برای کیانوش نوشته است.

شاه‌آبادی از عنصر بینامتنی دیگری برای قصه‌پردازی استفاه کرده و آن قطعه‌های کوتاهی میان فصل‌های رمان است که آن‌ها را از مجموعۀ «پیتر شلخته» ‌هاینریش‌هافمن انتخاب کرده است.

رمان، اعتقادات و مبارزه‌های گروه‌های چپی را به سخره می‌گیرد؛ چراکه به نظر نویسنده مبارزهای چپی، اعتقادی واقعی به مبارزۀ خود و درواقع هیچ شناختی از فقر و مردم عامی و عادی روستایی ندارند. مردم بهرام‌کوه که همگی رنج‌کشیده و غرق‌شده در فقری بی‌پایان هستند و به این مبارزان چپی بی‌اعتمادند.

عنصر عشق، عنصر داستانی و غالب در رمان‌های انقلابی همیشه عامل مبارزها بوده و هست. در این رمان هم چالش میان عشق و مبارزۀ اعتقادی آن‌چنان پررنگ می‌شود که محوریت پیدا می‌کند. احتمال وجود خیانت، عشق و مبارزه شخصیت‌های داستان را تغییر می‌دهد و هرکدام بنا به درونیات خود به سمتی هدایت می‌شوند؛ انتقام، کینه، بی‌تفاوتی و تنها عشق است که این میان، دست‌آویزی برای نجات می‌شود.

  دانشجوهایی که یک گروه مبارزۀ چپی را تشکیل می‌دهند که هیچ کدام اعتقاد انقلابی ندارند، اما در آینده شرایط عوض می‌شود و با این تغییر دیدگاه، یکی از اعضا به گروه خیانت می‌کند. با این خیانت، گروه از هم می‌پاشد و به‌همین‌دلیل کیانوش به زندان می‌افتد. کیانوش بعد از آزادی از زندان، از ایران فرار می‌کند و راهی آلمان می‌شود. خیانت‌کار را در آلمان غربی پیدا می‌کند، اما زمانی به آن مرد می‌رسد که او آلزایمر گرفته و چیزی از گذشته‌شان به یاد نمی‌آورد. انتقام، مبارزه، عشق و خیانت هرکدام بستری برای روایت داستان تاریخی هستند که شاه‌آبادی درصدد داستان‌پردازی آن برآمده است.

شاه‌آبادی قصه تعریف می‌کند، همان که لازمه و پیش‌برندۀ یک رمان واقعی است. او داستانش را بی‌هیچ پیچیدگی تعریف می‌کند، بدون اینکه مخاطب حس کند که در حال حل‌کردن معماست. رمان با خرده‌روایت‌های کوچک، راهش را پیدا می‌کند. جدا از روابط عاشقانۀ نخ‌نما در داستان‌های چریکیِ این‌چنینی، شاه‌آبادی داستانش را روی لبۀ تیغ پیش برده و سعی بر آن داشته تا حد امکان از فرورفتن در کلیشه‌ها خودداری کند.

رمان، اطنابی ندارد، این عدم اطناب و ایجاز، تا آن‌جا پیش می‌رود که روند و سیر اتفا‌ق‌ها تند پیش می‌رود و ریتم رمان تند می‌شود. هراتفاقی سر جای خودش می‌افتد.

استفاده از تکنیک نامه‌نگاری، تکنیک خاص و جدیدی نیست، اما در این رمان جای خودش را باز کرده و خوش نشسته است و حجمی از اطلاعات مورد نیاز خواننده را در دسترس قرار می‌دهد. شاه‌آبادی تعلق خاطری قوی به تاریخ معاصر ایران دارد و از همین روی در استفاده از  شخصیت‌ها و وقایع تاریخی هم‌زمان با شخصیت‌های خیالی اهتمام ورزیده است، تا آن‌جا که مرزهای واقعیت به‌هم می‌ریزد و مخاطب به همراهِ شخصیت‌ها در تاریخ معاصر قدم می‌گذارد. شاه‌آبادی در بیان جزئیات، وسواس به خرج داده است.

شاه‌آبادی در بیان داستانش با تکیه به فرم روایی رمان‌هایی از این‌دست، در توصیف و شرح مبارزات گروهک‌های چپی که درنهایت توسط حکومت، درهم شکسته می‌شود، موفق عمل کرده است.

از طرفی، فاصله‌گذاری میان زمان وقوع روایت زمان ِحالِ داستان و زمان وقوع حوادث در گذشته، جنبۀ تاریخی‌بودن صرفِ رمان را کم‌تر می‌کند. خطِ زمانی اتفاق‌های داستان به‌هم‌ریخته است، اما بیشتر آن‌ها در دورۀ قاجار و پهلوی رخ می‌دهد و قسمتی هم به بعد از انقلاب اشاره دارد که آن‌ها بعد از انقلاب در خارج از ایران اتفاق می‌افتد. شاه‌آبادی همۀ این‌ها را دست‌آویزی برای روایت داستانش قرار داده است، تا گذشتۀ کیانوش و ماجراهای مبارزات چریکی‌اش را روایت کند.

از آن‌جا که قسمت اعظم رمان «کافۀ خیابان گوته» به زندگی پیشین کیانوش و خانواده‌اش می‌پردازد، به نظر می‌رسد که شاه‌آبادی به‌طور گسترده‌ای به تحقیق و تفحص در تاریخ معاصر پرداخته است.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • از مبارزه تا انتقام | یادداشت «سمیه سیدیان» بر «کافۀ خیابان گوته»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.