موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به قلم «آزاده جهان‌احمدی»

سدا؛ روایت «شوقی» مادرانه | یادداشتی بر کتاب «سدا» اثر «پری رضوی»

14 آذر 1398 16:32 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 10 رای
سدا؛ روایت «شوقی» مادرانه | یادداشتی بر کتاب «سدا» اثر «پری رضوی»

شهرستان ادب: یادداشتی می‌خوانیم از خانم آزاده جهان‌احمدی که به بررسی دنیای زنانه در کتاب «سدا» نوشتۀ خانم پری رضوی پرداخته است:

رمان سدا روایتِ بخشی از زندگی یک زن و حکایت مادری اوست، در سنی که براساس عرف باید نوه‌دار ‌شود. نویسندۀ سدا هم خودش یک بانوست، پس ما با روایتی زنانه از زندگی طرف هستیم. زنان، جهان و هرچه در آن رخ می‌دهد را زنانه می‌بینند و البته زنانگی امری بیش از مؤنث بودن است. زنانگی آن ساحت از وجود انسان (مرد یاد زن) است که با آن لطافت باران را درک می‌کند، شعر می‌گوید یا شعر را می‌فهمد، با صدای موسیقی آرام می‌شود، گریۀ یک کودک را تاب نمی‌آورد، عاشق می‌شود، اندوه را تجربه می‌کند، خلوت را ادراک می‌کند، معنا و باطن عالم توجهش را جلب می‌کند و دوست دارد بداند پشت پردۀ عالم چه خبر است، از جنگ و مرگ و قحطی گریزان است. شعر، داستان، موسیقی و... دستاوردهای زنانگی درون ماست. هرچند بر اساس الگوهای معاصر و ارزش‌هایی که مدرنیسم به زندگی ما تحمیل کرده است، عملاً بسیاری از دختران و زنان جوان ما زنانگی خود را از دست داده‌اند و در تکاپوی دست‌یابی به دستاوردهایی مردانه در زندگی هستند تا به این وسیله احساس ارزشمندی کنند، اما ما در این رمان فرصت و شانس مواجهه با زندگی و تلاش‌های زنی را داریم که براساس باورهای معاصر ما «سنتی» خوانده می‌شود.

در دنیایی که انسان معاصر تنهاتر از پیشینیانش است (حداقل به دلیل تغییر سبک زندگی و نوع ارتباط آدم‌ها با هم) و دیگر قادر نیست لذت خیلی از داشتن‌ها و بودن‌ها را درک کند، درحالی‌که ردپای چه کسی معروف‌تر و متمول‌تر و موفق‌تر و... است، روی احساسات و نظام ارزشی‌اش ردّی ماندگار انداخته است. تنها پدیده‌ای که می‌تواند گشتن‌ها و نیافتن‌های او را پاسخ بدهد، اتفاق والدی است؛ فرزندان امتدادِ بودنِ والدین هستند.

ماجرای رمان سدا همین است؛ شوقی و همسرش جلیل، تصمیم گرفته‌اند تا با مراجعه به مرکز ناباروری آخرین شانس خود را با لقاح مصنوعی برای فرزنددار شدن امتحان کنند و درکمال ناباوری بعد از سال‌ها شکست و ناکامی، چنین می‌شود و باز در کمال ناباوری زندگی به جلیل و شوقی فرصت چشیدن شیرینی این اتفاق را نمی‌دهد. تا صفحۀ یازده، همه‌چیز عادی است؛ واگویه‌ها و حدیث نفس‌ها و روایت‌های یک زن از آرزوی بچه‌دار شدن و از حرف‌های خاله‌زنکی اطرافیان است. از صفحۀ یازده زندگی می‌رود که شیرین شود، اما ضربۀ اساسی نویسنده به خواننده وارد می‌شود؛ مرگ جلیل، همسر شوقی راوی داستان سدا. بعد از این تا پایان کتاب خواننده درگیر تصمیم‌ها، انتخاب‌ها، تردیدها، ترس‌ها، امیدها و جنگیدن‌های شوقی است برای آنچه که زندگی می‌نامیم.

نویسنده از همان جملات ابتدایی کاملاً صادقانه و روان موضوع اصلی داستانش را با مخاطب در میان می‌گذارد و تا پایان داستان صداقت و روانی روایت و متن، تازگی خودش را از دست نمی‌دهد.

تمهید تنها کردن شوقی از جانب نویسنده در راستای تحلیل شخصیت و تفکر او تمهید درستی بوده است. تنهایی شدید شوقی او را به سمت گفتگوی درونی با خودش برده، از این جهت بیشترین دیالوگ‌های کتاب درواقع مونولوگ هستند، یعنی خودگوییِ (حدیث نفس) شوقی با خودش و با این ترفندِ نویسنده، ما با بخش‌هایی از گذشتۀ شوقی و شخصیتش به‌واسطۀ مرور خاطرات آشنا می‌شویم.

با اینکه در سدا با روایتی تام و تمام زنانه روبرو هستیم، اما حضور مردان هم در این داستان و هم در زندگی شوقی جدی است. جلیل تا زنده بود، تقریباً همۀ زندگی شوقی بود و وقتی هم رفت صدایش، خاصه شب‌ها، در زندگی و خلوت همسرش جریان داشت. مرد بعدی فالگیری به نام سید است که درب ورودی پارکی که محل کار شوقی بود، می‌نشست. گفتگو با سید و حتی فکر به احتمال وقوع ازدواج با سید، بخشی از دغدغه‌های شوقی در این داستان است. نویسندۀ زن این رمان و همچنین ذات این داستان، مستعد این بودند که ما با روایتی فمنیستی و ضدّ مرد روبرو باشیم، اما خوشبختانه نویسنده در دام شعارهای ضد مرد نیفتاده است و با متنی روان، به خواننده مجال همراهی با شوقی را می‌دهد.

مفهوم جدی دیگری که در این رمان باید مورد توجه قرار گیرد، مفهوم «خانه» است. شوقی با از دست دادن خانه‌اش که مسکن و پناهگاهش بود، مانند پری سبک در این عالم رها می‌شود. او هر چند توانمندی‌های زنان امروزی را ندارد و زنی خانه‌دار محسوب می‌شود، اما تلاش می‌کند برای رسیدن به نقطه اتکایی مطمئن و آرام. هرچند در کل داستان به نظر می‌رسد او از آن تیپ زنانی است که برای بقا و امنیت نیاز به حمایت‌های جدی دارند، اما برخلاف توقع ما ابتکار عمل زندگی‌اش را به دست می‌گیرد و می‌تواند آلونک کنار پارک را خانۀ خود کند با این توضیح که سکنی با سکون و سکینه هم‌ریشه و خانواده است، سکینه در ذکر است و ذکر با توجه به خداوند حاصل می‌شود. نوعی تذکر و یادآوری است که انسان را متوجه مبداء می‌کند، زمانی خانه به سکنی تبدیل می‌شود که سکینه حاصل از ذکر محقق گردد، از این جهت درست است که شوقی خانه‌اش را از دست داد، اما از آنجا که ذکر و عبادت در زندگی‌اش حضور معناداری دارد (چهل دور تسبیح و ذکرهایی که نذر داشت و همچنین اشاره به نمازهای صبح شوقی در این قصه) می‌تواند آلونک گوشۀ پارک را تبدیل به خانه کند و حتی جوانی زخمی و فراری را در آن پناه دهد.

شخصیت شوقی در این داستان قابلیت تحلیل براساس مبانی آرکی‌تایپ را داراست. «آرکی‌تایپ» برگرفته از واژۀ یونانی آرکه تیپوس است. این واژه در زبان یونانی به معنی مدل یا الگویی بوده است که چیزی را از روی آن می‌ساختند. نظریۀ کهن‌الگوها یا آرکی‌تایپ‌های شخصیتی، براساس تئوری‌های کارل گوستاو یونگ، روانشناس و متفکر سوئیسی، شکل گرفته است. بر این اساس ما مجموعه‌ای از آرکی‌تایپ‌ها هستیم؛ یعنی مجموعه‌ای از الگوهای مختلف شخصیتی.

شخصیت شوقی منطبق با مؤلفه‌های کهن‌الگوی دیمیتر  (DEMETER) [خدابانوی مادر و غلات، یا زن «مادر الگو»] است. زنانِ مادر الگو که از همه مراقبت می‌کنند بدون چشمداشت، مادرانی خستگی‌ناپذیر و تسلیم‌ناپذیر، فداکار، با حمایت‌های بی دریغ، مهربان و صمیمی، عاشق بچه‌ها، عاشق مهمان و مهمانی دادن و توانمند هستند.

در سراسر این قصه، شوقی زنی با ویژگی‌های این مدلِ شخصیتی است. زنی که فداکار و مهربان با همه است، حتی قاتل فراری. بدون چشمداشت به دیگران خدمت می‌کند، درعین‌حال که خسته و ضعیف به نظر می‌رسد، اما اهل تسلیم شدن نیست. آن‌چنان مادرانگی در او راسخ شده است که بدون رنجش به زنی که دو - سه سال از او کوچکتر است، دخترم می‌گوید.

رمان سدا حضور بانویی توانمند در عرصۀ داستان‌نویسی را نوید می‌دهد که می‌توانیم امیدوارانه و مشتاقانه منتظر روایت‌های زنانۀ ایشان از ماجرای زندگی باشیم.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • سدا؛ روایت «شوقی» مادرانه | یادداشتی بر کتاب «سدا» اثر «پری رضوی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.