شهرستان ادب: در سالروز درگذشت پدر شعر نیمایی، «نیما یوشیج»، شعر معروفی از این شاعر مهم معاصر را بازخوانی میکنیم:
در شب سرد زمستانی کورۀ خورشید هم، چون کورۀ گرم چراغ من نمیسوزد و بهمانند چراغ من نه میافروزد چراغی هیچ، نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا میافروزد من چراغم را در آمدرفتن همسایهام افروختم در یک شب تاریک و شب سرد زمستان بود باد میپیچید با کاج، در میان کومهها خاموش گم شد او از من جدا زین جادۀ باریک و هنوز قصه بر یاد است وین سخن آویزۀ لب: که میافروزد؟ که میسوزد؟ چه کسی این قصه را در دل میاندوزد؟ در شب سرد زمستانی کورۀ خورشید هم، چون کورۀ گرم چراغ من نمیسوزد
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز