شهرستان ادب: پروندۀ «برای سپهبد سلیمانی» در سایت شهرستان ادب را با یک مثنوی و یک رباعی از قاسم صرافان در رثای این سردار شهید بهروز میکنیم:
دل شیران، به تو بخشید، خداوند تو، ای مرد!
کم در این عصر، جهان دید، همانند تو، ای مرد!
بیسبب نیست، عَلَم دست تو دادند، علمدار!
بیسبب نیست، شدی مالک این معرکه، سردار!
تو سلیمانی؛ از انگشتریات، دیو هراسان
قاسمی؛ نذر حسین است تو را، دست و سر و جان
همۀ فکر تو و ذکر تو، ای مرد! شهادت
قبلۀ قلب تو زینب، اثر خون تو غیرت
تو مدافع، تو مسافر، تو فدایی، تو دلاور
تو علمداری و سرداری و دلداری و دلبر
عاشق حضرت سقایی و لب تشنۀ عشقی
بیسبب نیست، که سالار سواران دمشقی
تو به میقات و به میعاد و به دلدار رسیدی
تا که بیدست، به آغوش علمدار رسیدی
ما نمردیم، که سربند تو، بر خاک بیفتد
چشم ناپاک، دمی بر حرمی پاک بیفتد
زندهای در دل من، در دل ما، در دل عالم
هر یک از ماست سلیمانی این خط مقدم
دل شیران، به تو بخشید، خداوند تو، ای مرد!
کم در این عصر، جهان دید، همانند تو، ای مرد!
***
خوش به حال دل بارانی کرمانیها
خاکشان با تو شده قبلۀ ایرانیها
این مزاریست که در عشق نشان خواهد شد
«که زیارتگه رندان جهان خواهد شد»