موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
زمزمه غزلی در حال و هوای انتظار از فرید طهماسبی

بتي كه راز جمالش هنوز سربسته‌ست

08 دی 1391 10:20 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 2 با 1 رای
بتي كه راز جمالش هنوز سربسته‌ست

بتي كه راز جمالش هنوز سربسته‌ست

به غارتِ دل سوداييان كمر بسته‌ست

عبير مهر به يلداي طُرّه پيچيده‌ست

ميان لطف، به طول كرشمه بربسته‌ست

بر آن بهشتِ مجسّم، دلي كه ره برده‌ست

درِ مشاهده بر منظر دگر بسته‌ست

زهي تموّج نوري كه بي‌غبار صدف

ميان موج خطر، نطفة گهر بسته‌ست

بيا كه مردمك چشم عاشقان همه شب

ميان به سلسلة اشك، تا سحر بسته‌ست

به پاي‌بوس جمالت، نگاه منتظران

ز برگ‌برگِ شقايق، پل نظر بسته‌ست

اميد روشن مستضعفان خاك تويي

اگرچه گَرد خودي، چشم خودنگر بسته‌ست

هزار سدّ ضلالت شكسته‌ايم و كنون

قوام ما به ظهور تو منتظَر بسته‌ست

متاب روي ز شبگير، اشكِ بي‌تابم

كه آه سوخته، ميثاق با اثر بسته‌ست

به يازده خُمِ مي، گرچه دست ما نرسيد

بده پياله كه يك خم هنوز سربسته‌ست!

زمينه‌ساز ظهورند، شاهدان شهيد

اگرچه هجرت‌شان داغ بر جگر بسته‌ست

كرامتي كه ز خون شهيد مي‌جوشد

هزار دست دعا را ز پشت سر بسته‌ست

قسم به اوج، كه پرواز سرخ خواهم كرد

در اين ميانه مرا گرچه بال و پر بسته‌ست

چنان وزيده به روحم نسيم ديدارت

كه گوش منتظرم چشم از خبر بسته‌ست

در اين رسالت خونين، بخوان حديث بلوغ

كه چشم و گوش حريفان همسفر، بسته‌ست

رواست سر به بيابان نهند منتظران

كه باغ وصل تو را عمر رفت و در بسته‌ست!

به پيشواز تو هر جاده‌اي به راه افتاد

ولي دريغ كه دروازة گذر بسته‌ست

دل شكسته و طبعِ خيال‌بندِ «فريد»

به اقتداي شرف، قامت هنر بسته‌ست!

شعر از فرید طهماسبی



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • بتي كه راز جمالش هنوز سربسته‌ست
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.