موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

ملکۀ جنایت | مصاحبه‌ای خیالی با «آگاتا کریستی»

22 دی 1399 19:55 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای
ملکۀ جنایت | مصاحبه‌ای خیالی با «آگاتا کریستی»

شهرستان ادب: به مناسبت سالروز درگذشت «آگاتا کریستی»، ستون داستان سایت شهرستان ادب را با یک مصاحبۀ خیالی از ایشان  با ترجمۀ «سونیا محسنی» به‌روز می‌کنیم:

آگاتا کریستی، نویسندۀ داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. کریستی، اولین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایش بیشترین ترجمه را به زبان‌های مختلف دنیا داشته‌ است. او که حتی ملکۀ جنایت لقب گرفته، در طول زندگیش از فضای عمومی دوری می‌کرد و به همین دلیل تنها تعداد محدودی مصاحبه، آن هم بسیار کوتاه از وی در دسترس است. 
مصاحبه ای که خواهید خواند، خیالی است و بر اساس کتاب زندگی‌نامه‌ای است که خودش آن را نگاشته و البته همان مصاحبه‌های محدودی که در دسترس هستند. 


مصاحبه‌‌گر: خانم کریستی،‌ می‌دانم که شما خیلی از بودن در فضای عمومی استقبال نمی‌کنید بنابراین مصاحبه با شما برای من مایه افتخار است. 
زندگی‌نامه شما را خواندم و متوجه شدم شما از نام خانوادگی همسرتان استفاده می‌کنید. می‌توانم بپرسم اسم واقعی خودتان چیست؟
 

آگاتا کریستی: بله، من خیلی علاقه‌ای به قرار گرفتن در محافل عمومی ندارم. البته بهتر است بگویید همسر سابقم و اینکه درباره آن هم صحبت خواهیم کرد. من، «آگاتا ماری کلاریسا میلر» در پانزده سپتامبر ۱۸۹۰ در جنوب غربی در شهر تورکی انگلستان متولد شدم. 

مصاحبه‌گر: بنابراین شما یک نویسنده انگلیسی زبان هستید. 

آگاتا کریستی: در واقع من خودم را یک فرانسه زبان هم می‌دانم. وقتی فقط پنج‌سالم بود، همراه با خانواده‌‌ام مدتی در فرانسه، در یک خانه اجاره‌ای با یک معلم سر خانه زندگی کردیم. من هم فرانسه را از معلم سر خانه‌مان آموختم. 

مصاحبه‌گر: آیا این حقیقت دارد که خانواده شما تا ۸ سالگی شما را به مدرسه نفرستادند و مانع یادگیری خواندن و نوشتن شما شده بودند؟ 

آگاتا کریستی: بله، کاملاً درست است. ولی من انتقامم را از زندگی گرفتم. خواهر و برادرم مخفیانه به من خواندن و نوشتن آموختند. من همه چیز را تنها در پنج‌سال آموختم و سپس هم یک نویسنده شدم. 

مصاحبه‌گر: چرا تصمیم گرفتید از نام خانوادگی همسرتان در انتشار کتاب‌های خود استفاده کنید؟ 

آگاتا کریستی: من در یک خانواده ثروتمند طبقه متوسط متولد شدم‌ اما با این حال در زمان جنگ جهانی اول، مادرم، من و خواهر و برادرم به مصر نقل مکان کردیم. بعد از مرگ پدرم به علت سکته قلبی در سال ۱۹۱۰ آن‌ها مصر را ترک کردند. 
همان‌جا، در سال ۱۹۱۲ من همسر اولم را ملاقات کردم. «آرچی کریستی»، یک خلبان که به ارتش هوایی انگلستان پیوسته بود و همین مسئله کمی بعد ما را از هم جدا کرد. او در فرانسه و من در سرزمین مادریم زندگی می‌کردم. همان جا داوطلبانه در بیمارستان از سربازها پرستاری می‌کردم و در واقع آن سال‌ها و بحبوحۀ جنگ به من کمک کرد اولین داستان جنایی خودم را بنویسم.
در همان بیمارستانی که من مشغول به کار بودم، داروشناس معروفی بود که او را آقای پی خطاب می‌کردیم. روزی یک ظرف کوچک از جیبش بیرون آورد و از من پرسید می‌دانی این چیست؟ 
مشخص بود می‌خواد مرا تحت تاثیر قرار دهد. پاسخ دادم خیر. 
گفت این کورار است. می‌دانی کورار چیست؟ 
گفتم کمی درباره‌اش مطالعه کرده‌ام. 
سری تکان داد و چند بار زیر لب تکرار کرد خیلی جالب است. سپس توضیح داد اگر آن را ببلعی هیچ ضرری ندارد. از آن برای سمی کردن نوک نیزه استفاده می‌کنند چرا که وقتی وارد رگ می‌شود اول طعمه را فلج می‌کند و سپس می‌کشد. 
پرسید می‌دانی چرا با خودم حملش می‌کنم؟ و پاسخ داد چون حس قدرت را در من زنده ‌می‌کند. 
سال‌ها بعد همین مکالمه باعث شد من کتاب «مرکب مرگ» را بنویسم. 
از آن‌جا که من در محاصره انواع مختلف زهر و سم بودم طبیعتاً تصمیم گرفتم از روش مرگ بر اثر مسمومیت در داستان‌هایم استفاده کنم. 
در سال ۱۹۱۶ من اولین رمان خودم یعنی «ماجرای اسرارآمیز در استایلز» را نوشتم. شخصیت اصلی داستان «هرکول پوآرو» بود. 
من از نام خانوادگی همسر سابقم استفاده کردم چون زمانی که مشغول نوشتن این اثر بودم، هنوز جدا نشده بودیم و این اثری بود که مرا معروف کرد‌. این نام خانوادگی مثل یک جور طلسم یا جادو است. یک جور چیزی که برای من شانس می‌آورد. گذشته از این‌ها برای ناشران هم راحت‌تر بود که همچنان از همین نام استفاده کنند. 

مصاحبه‌گر: می‌دانم که زودتر از این ها نوشتن را آغاز کرده بودید. حتی قبل‌تر از داستان اسرارآمیز هرکول پوآرو. 

آگاتا کریستی: بله. من نوشتن را در هجده‌سالگی آغاز کردم. مادرم داستان سرای ماهری بود و همین سبب شد من هم علاقه زیادی به نویسندگی پیدا کنم. در واقع مادرم مرا تشویق کرد برای نوشتن اولین رمانم از خانه دور شوم و مدتی به دور از همه چیز فقط بنویسم. 

مصاحبه‌گر: چقدر زمان برد تا برای اولین داستانتان یک ناشر پیدا کنید؟ 

آگاتا کریستی: خیلی زیاد. تقریباً زمان زیادی گذشت. اولین رمانم در پایان جنگ جهانی اول منتشر شد. وقتی همسرم در انگلستان به من پیوست، من نسخه اولیه داستانم را برای چهار ناشر ارسال کردم. 
چهارمین ناشر نسخه اولیه را پذیرفت اما اصرار داشت کمی آن را تغییر دهم. اما او پول بسیاز ناچیزی به من می‌داد و من تصمیم گرفتم ناشر دیگری پیدا کنم.

مصاحبه‌گر: تعدادی از بهترین رمان‌های شما در خاورمیانه رخ می‌دهند. مثل قتل در بین النهرین، مرگ بر روی نیل.
چه چیزی الهام‌بخش شما بوده؟ 

آگاتا کریستی: بزرگ‌ترین آروزی من در زندگی سفر با قطار سریع‌السیر بود. خوشبختانه این فرصت هم برایم پیش آمد.
به بغداد سفر کردم و آن‌جا با یک باستان‌شناس آشنا شدم و بعد از مدتی هم با یکدیگر ازدواج کردیم. 

مصاحبه‌گر: چه چیزی الهام‌بخش شما در خلق شخصیت پوآرو بود؟

آگاتا کریستی: کودکی‌ام در فرانسه، تجربه‌هایم به عنوان یک پرستار در جنگ و بلژیکی‌هایی که به انگلستان مهاجرت کرده بودند. من می‌خواستم یک شخصیت کاملاً جدید خلق کنم. به همه چیز فکر کردم. از یک پسر بچه که هنوز مشغول به تحصیل است تا یک دانشمند. در آخر یاد بلژیکی‌هایی افتادم که در آن زمان به انگلستان مهاجرت می‌کردند و فهمیدم این همان چیزی بود که دنبالش می‌گشتم.

مصاحبه‌گر: و در آخر، توصیه‌ای برای نویسندگان جوان دارید؟ 

آگاتا کریستی: می‌توانم همان چیزی را بگویم که دوست خانوادگیمان «ادین فیلپاتس» زمانی که نوشتن را شروع کردم به من گوشزد کرد. هنرمند تنها پنجره‌ای است که ما می‌توانیم از آن به تماشای طبیعت بنشینیم. هرچقدر پاکیزه‌تر باشد تصویری که می‌بینیم واضح‌تر خواهد بود. هرگز چیزی را به خودت تحمیل نکن و خودت را خالصانه نشان بده.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • ملکۀ جنایت | مصاحبه‌ای خیالی با «آگاتا کریستی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.