شهرستان ادب: ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت امام کاظم علیهالسلام، شما را به خواندن شعری از «احمد حیدری» _ اعضاء دوره چهارم آفتابگردانها_ در سوگ این حضرت دعوت میکنیم:
زمین دست توسل زد به پایش آسمان حتی
ستاره در ستاره پیرو اش شد کهکشان حتی
اگر چه دور تا دورش در و دیوار زندان بود
نشد خاموش خورشیدی که بوده نیمهجان حتی
تجلی داشت در والکاظمین الغیظ طوری که
تجرّی داشت پیش صبر او زخم زبان حتی
معیّن کرد با یک گوشهچشمش رزق عالم را
کسی که لب نزد آسوده بر یک لقمه نان حتی
کریم است آنچنان که باورم خواهد شد آن دنیا
اگر گویند بخشیده به زندانبان امان حتی
امام و دست بسته، قصه تا کی میشود تکرار
مدینه، شام یا بغداد؟ ساکت شد زمان حتی
مسیحا بود یا یوسف؟ همان مردی که در زندان
هدایت شد ز انفاسش زن آوازهخوان حتی
همه دیدند از این گُل نمانده غیر گلبرگی
بعید است اینکه بشناسد تنش را باغبان حتی
غریبی یعنی آن شاهی که بعد از رنج زندانش
نشد تشییع روی شانههای شیعیان حتی