موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی

چرا کتاب؟ | گفتاری درباره ضرورت مطالعه

24 آبان 1400 12:55 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.85 با 26 رای
چرا کتاب؟ | گفتاری درباره ضرورت مطالعه

شهرستان ادب: به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی یادداشتی می خوانیم از محمدرضا معلمی:
اشتباه نزنیم!

صحبت از کتاب و کتابخوانی همه جا هست. ریویوی کتاب و سیر مطالعاتی و معرّفی کتاب خوب و بریدۀ کتاب از آن هم بیشتر. مجلّاتی که گروهی از نویسندگان در آن فعّالیت می‌کنند و نظراتشان پیرامون کتاب‌های مختلف را منتشر می‌کنند، هر روز بیشتر از دیروز دیده می‌شوند. پرونده‌های مختلف با موضوعات مختلف با محوریت کتاب‌ها رشد فراوانی داشته‌اند. همه ساله نمایشگاه کتاب در همۀ شهرهای بزرگ برگزار می‌شود. تخفیف‌های بهاره و پاییزه و مناسبتی کم نیستند. سایت‌های فروش کتاب با تخفیف‌های متداول و گاه عجیب کم نیستند. مسابقات مختلف کتابخوانی برگزار می‌شود و جوایزی هم به برندگان اهدا می‌شود. فلان برنامۀ تلویزیونی به کتاب اختصاص دارد. فلان پیج اینستاگرامی، مرتّب از سلبریتی‌ها دعوت می‌کند به مردم کتابخوانی را یادآوری کنند. همۀ این‌ها خوب است. همۀ این‌ها خیلی خوب است. امّا آیا بعد از همه این‌ها، سرانۀ مطالعه در کشور بالا رفته است؟ آیا شما دوستی، قوم و خویشی، همکاری، کسی را سراغ دارید که بعد از شرکت در یک مسابقۀ کتابخوانی یا خواندن یک ریویو یا بعد از برگزاری فلان نمایشگاه کتاب، «کتابخوان» شده باشد؟ کتابخوان به این معنا که مطالعه تبدیل به بخشی از فعّالیت‌های روزمره و یکی از دغدغه‌های او شده باشد. جواب به این سؤال یا منفی است یا در نهایت تعداد آن‌قدر پایین است که در برابر این حجم از فعّالیت‌های گسترده و متنوّع در حوزۀ کتابخوانی، اصلاً به چشم نمی‌آید. پس مشکل کجاست؟ چرا این همه فعّالیت آن‌قدر که باید و شاید خروجی ندارد؟

 

آب کم جو، تشنگی آور به دست

به نظر می‌رسد نکتۀ اصلی، همانی است که مولانا گفته: «آب کم جو، تشنگی آور به دست». تمام این طرح‌ها و ایده‌ها مصداق آبند برای افراد سیراب. اینجا کسی تشنۀ مطالعه نیست. کسی هم دنبال این نمی‌رود که مردم را باید چه‌طور نسبت به مطالعه تشنه و نیازمند ساخت. اصل و اساس مشکل کتابخوانی در کشور ما، این که سرانۀ مطالعه این‌قدر پایین است و این که کتاب در سبد خرید ماهیانه خانواده‌های ایرانی جایگاهی ندارد و این که بازار کتابفروشی‌ها کم‌رونق است، همه و همه به این برمی‌گردد که اینجا کسی احساس نیاز به مطالعه ندارد. این که چرا این عطش برای مطالعه به وجود نیامده یا از بین رفته، می‌تواند دلایل متعدّدی داشته باشد که از حوصلۀ این بحث خارج است. اما اگر بخواهیم چند مورد را مختصراً نام ببریم، می‌توانیم به رویۀ غلط آموزش و پرورش که دانش‌آموزان را از کتاب و آنچه در کتاب است بیزار می‌کند، فضای مجازی و پست‌های تلگرامی، اینستاگرامی و توییتری که ذهن‌ها را تنبل بار می‌آورد، نبود تلاش‌های درست و سازماندهی‌شده پیوسته برای فرهنگ‌سازی در راستای افزایش سرانۀ مطالعه و در آخر، مسائلی مثل اوضاع اقتصادی و قیمت کاغذ و کتاب اشاره کرد.

 

بهانۀ یک

چرا اوضاع اقتصادی و قیمت کاغذ را به عنوان آخرین دلیل نوشتم؟ چون اگر احساس نیاز واقعی در انسان وجود داشته باشد، باز هم در نهایت جایی را برای کتاب خالی خواهد کرد. طبیعی است که این مسئله در مورد کسانی که به نان شب خود محتاجند و در اوّلیات زندگی مانده‌اند، صدق نمی‌کند. امّا اگر دقت کرده باشید، می‌بینید که خانواده‌هایی که اوضاع نسبتاً متوسّطی دارند، خرج‌های اضافه یا حدّاقل اولویت‌بندی‌نشده‌ای دارند که حتّی اگر قیمتشان دچار تورّم ماهانه باشد، باز هم آن‌ها را از سبد خرید خود حذف نمی‌کنند. نیاز به مثال نیست و هر کس به اوضاع معیشتی خود و خانواده‌ش که نگاهی بیندازد، می‌تواند از این خرج‌های قابل حذف که تبدیل به نیاز کاذب شده‌اند و اهمّیتشان در برابر اهمّیت کتاب میل به صفر دارد، فراوان پیدا کند. هدف از این بند یادآوری این نکته بود که مسائل اقتصادی و گرانی قیمت کتاب صرفاً یک بهانه است. چه این که نمایشگاه‌ها و طرح‌های تخفیفی بسیاری نیز در طول سال برگزار می‌شوند و قیمت کتاب‌های مختلف را به حدّ تعادل نزدیک‌تر می‌کنند.

 

بهانۀ دو

بهانۀ متداول دیگری که نویسنده بزرگ آمریکای جنوبی یعنی ماریو بارگاس یوسا را به نوشتن مقالۀ تحسین‌برانگیز «چرا ادبیات؟» واداشت، بهانۀ زنانه بودن و مناسب زنان خانه‌دار یا افراد بیکار بودن مطالعه، مخصوصاً مطالعه ادبیات است. شاید ریشۀ این نگاه که از هر طرف به آن نگاه کنیم مهوّع است، همین عدم مطالعه باشد. بد نیست حالا که به این مقالۀ معروف اشاره کردیم، بخش کوتاهی از آن را هم نقل قول کنیم. ماریو بارگاس یوسا پیرامون این گروه از افراد که بهانه‌هایی چنین سطحی می‌آورند می‌نویسد: «اگر این آدم‌ها مایۀ تأسّف من می‌شوند، تنها برای این نیست که نمی‌دانند چه لذّتی را از دست می‌دهند، بلکه به این دلیل نیز هست که معتقدم جامعۀ بدون ادبیات، یا جامعه‌ای که در آن ادبیات -مثل مفسده‌ای شرم‌آور- به گوشه‌کنار زندگی اجتماعی و خصوصی آدمی رانده می‌شود و به کیشی انزواطلب بدل می‌گردد، جامعه‌ای است محکوم به توحّش معنوی و حتّی آزادی خود را به خطر می‌اندازد.»

 

دو آفت بزرگ ترویج کتابخوانی

قبل از این که سراغ راه‌های ترویج مطالعه برویم، بهتر است نگاهی به دو آفت دیگر هم بیندازیم. دو آفتی که پیج‌های معرّفی کتاب و صاحبان نشرها علی‌الخصوص ناشران اختصاصی یک اندیشمند یا یک نویسنده دچارشان هستند: معرفی فلّه‌ای کتاب و معرفی سیرهای مطالعاتی. بگذارید یک قدم به عقب برگردیم. کمی بالاتر گفتیم که انسان اگر احساس نیازی داشته باشد، خودش حرکت را به سمت رفع نیاز آغاز خواهد کرد و جز در مواردی معدود، نیاز به راهنمایی دیگران نخواهد داشت. اشکال کار معرّفی‌های فلّه‌ای کتاب و سیرهای مطالعاتی، آنجاست که برای طیف عظیمی از مخاطبان که نیازهای هر یک با دیگری متفاوت است، نسخه‌هایی یکسان می‌پیچند. مخاطبان نیز به دلیل اعتمادی که به بانیان این امور به ظاهر خیر دارند، مطابق مسیر آن‌ها پیش می‌روند. این را گفتیم که اگر انسان تشنه باشد، خود به خود به سمت آب حرکت خواهد کرد؛ حال این را هم باید اضافه کنیم که اگر انسان بیشتر از حد تشنگی خود آب بنوشد، سنگین شده و از حرکت باز می‌ماند. این همان حکایت سیرهای مطالعاتی و معرّفی‌های فلّه‌ای است. مخاطبی که بدون آن که به دانستن موضوعی نیاز داشته باشد از آن آگاهی کسب کند، انبار ذهن خود را با مواد غیرضروری پر کرده و دیگر جایی برای ضروریات ندارد.

 

راه‌حل پیشنهادی

امّا چه‌طور می‌توانیم این احساس نیاز و این عطش را در خانواده، دوستان و اطرافیان خود به وجود بیاوریم؟ شاید راه‌های بسیاری برای این کار وجود داشته باشد امّا از آنجا که مجال پرداختن به همۀ آن‌ها در این یادداشت وجود ندارد، به معدودی از آن راه‌ها اشاره می‌کنیم. اوّلین قدم قطعاً آن است که چهرۀ کتاب را در نظر ایشان ترمیم کنیم و بی‌خبری اطرافیانمان نسبت به آنچه در کتاب‌ها وجود دارد را از بین ببریم. برای این کار می‌توانیم از دو راه استفاده کنیم: یک این که آن‌ها را به این کار وادار کنیم و دو دیگر آن که نیازهایشان را از طریق کتاب برطرف سازیم. در بند قبل اشاره شد که انسان باید احساس نیاز داشته باشد تا حرکت کند. ما، اگر چه بودجه‌های عظیم نهادهای فرهنگی نداریم، در حدّ خودمان می‌توانیم در تبدیل اطرافیان خود به انسان‌های کتابخوان تلاش کنیم. بی‌شک شناخت نیازها مرحله‌ای بعد از شناخت ظرفیت‌ها و هدف‌هاست که در هر انسانی متفاوت است. گفتگو با اطرافیان و شناخت آن‌ها و آگاهی از اهداف و مسیرهای آن‌ها می‌تواند ما را در معرّفی کتاب‌های مناسب یاری کند. این که ما بدانیم رفیق ما در فلان مسیر در حال حرکت است و نیاز به آگاهی از فلان مسئله دارد، به ما کمک می‌کند که در انتخاب کتابی که مورد نیاز دوست ماست، دقیق عمل کنیم. زمانی که فرد مورد نظر ما که دوست یا عضو خانواده یا همکار ماست، بداند که کتاب می‌تواند در رفع نیازهای او شدیداً مؤثّر باشد، خود هم‌مسیر کتابخوانی ما خواهد شد. امّا نکته‌ای که پیرامون وادار کردن اطرافیان بود، نه دقیقاً به معنای وادار کردن که به معنای هل دادن آن‌ها در استخر برای یاد گرفتن شنا بود. این مسئله می‌تواند باز از طریق معرفی و یا هدیه دادن کتاب‌های مورد نیاز فرد یا معرّفی و یا هدیه دادن کتاب‌هایی که بی‌ضرر و مورد تأیید خواص و پسند عوامند صورت گیرد. کتاب‌هایی که احتمالاً حجم زیادی ندارند، عاری از اطّلاعات و آگاهی‌های مضر هستند، قلم یا ترجمۀ روانی دارند، جذّاب هستند و در نهایت مخاطب را وارد مسیر کتابخوانی خواهند کرد. راه‌های دیگری نیز قطعاً وجود دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به تشویق، تنبیه، همراهی، هدیه و... اشاره کرد. امّا نکته‌ای که در تمامی این راه‌ها باید مدّ نظر قرار بگیرد، این است که هر کتابی مناسب هر فردی نیست؛ کتاب باید به فرد کمک کند تا بارهای سر راهش در مسیر را راحت‌تر بردارد نه آنکه خود تبدیل به باری اضافی بر دوش او گردد که این خود نقض غرض است.

 

سخن بزرگان

به عنوان حسن ختام یادداشت، بد نیست نگاهی به جملات و سخنان بزرگان پیرامون کتاب و کتابخوانی بیندازیم:

  • هر كس با كتاب‌ها آرام گيرد، هيچ آرامشى را از دست نداده است. (امام علی علیه‌السّلام)
  • امروز کتابخوانی و علم‌آموزی، نه تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است. (آیت‌الله خامنه‌ای)
  • در اهمیت عنصر کتاب برای تکامل جامعۀ انسانی، همین بس که تمامی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشری، از طریق کتاب جاودانه مانده‌اند و روابط فرهنگی جامعۀ بشری نیز از پوشش کتاب و مبادلات فرهنگی تقویت شده است. (آیت‌الله خامنه‌ای)
  • به نظر من، کتاب بیش از درس و معلّم به انسان می آموزد. من نُه‌دهم معلومات خود را از کتاب آموخته‌ام و یک‌دهم را از معلّم و درس. (محیط طباطبایی)
  • افکار و اندیشه‌های انسان به گونه‌ای است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب، پایۀ اندیشه‌ها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصّی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیون‌ها انسان را در راه مخصوصی بیندازد. (اینشتین)
  • من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است. در دنیا لذّتی که با لذّت مطالعه برابری کند، نیست. (منتسکیو)
  • من همیشه تصوّر کرده‌ام بهشت یک جور کتابخانه است. (خورخه لوییس بورخس)
  • دانشگاه واقعی، جایی است که مجموعه‌ای از کتاب در آن جمع‌آوری شده باشد. (کارلایل)
  • آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمی‌گذرد ولی کسی که به کتاب یا تحقیق علاقه‌مند است، هنگامی که به مطالعه یا تفکّر مشغول است، جهنّم، به تنهایی برای او بهترین بهشت‌هاست. (موریس مترلینگ)
  • بدون حکومت می‌شود زندگی کرد ولی بدون کتاب و مطبوعات نمی‌شود. (آبراهام لینکلن)
  • برگ‌های کتاب به منزلۀ بال‌هایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی پرواز می‌دهند. (وُلتر)
  • خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد: یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند. (ویکتور هوگو)
  • 200 بار نهج‌البلاغه را مطالعه کردم تا بتوانم دربارۀ شخصیت امام علی علیه‌السّلام بنویسم. اعراب آن روز، قدر علی بن ابی‌طالب علیه‌السّلام را نشناختند و او را درک نکردند. علی بن ابی‌طالب علیه‌السّلام متعلّق به قرن بیستم است. (جرج جرداق)
  • جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می‌یابد که مطالعه، کار روزانه‌اش باشد. (سقراط)
  • بهترین سخن‌گویان و یاران، کتاب است و آن‌گاه که دوستان تنهایت نهند، می‌توانی به آن سرگرم شوی. اگر او را هم‌راز خویش قرار دهی، سرّ تو را فاش نمی‌کند و با کتاب است که می‌توان به دانش و نیکی‌ها دست یافت. (بیهقی)
  • کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می‌کند: کتاب‌هایی که می‌خوانید و انسان‌هایی که ملاقات می‌کنید. (مک لوهان)
  • کتاب، بزرگ‌ترین اختراع بشر است. (ویلیام شکسپیر)
  • مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعت‌های ملالت‌بار به ساعت‌های لذّت‌بخش. (منتسکیو)
  • در دنیا لذّتی که با لذّت مطالعه برابری کند، وجود ندارد. (تولستوی)

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • چرا کتاب؟ | گفتاری درباره ضرورت مطالعه
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.