موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از سمیّه آورند

طلیعۀ لبخند | شگردهای طنز در آثار محمّدعلی جمال‌زاده

23 دی 1400 11:46 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
طلیعۀ لبخند | شگردهای طنز در آثار محمّدعلی جمال‌زاده

شهرستان ادب: به مناسبت زادروز محمّدعلی جمال‌زاده، از پیشگامان داستان‌نویسی معاصر، یادداشتی می‌خوانیم از سمیّه آورند که شگردهای طنز را در آثار این نویسنده بررسی کرده است:

 

طنز یکی از ابزارهای مهمّ ادبی به شمار می‌آید که شاعران و نویسندگان، همواره برای بیان مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از آن بهره می‌برند. محمّدعلی جمال‌زاده را پدر داستان فارسی لقب داده‌اند. او نخستین نویسنده‌ای است که توانست تکنیک داستان‌نویسی اروپایی را آگاهانه به کار گیرد و در عین حال، یکسره تسلیم تکنیک داستان‌پردازی غربی هم نشود. جمال‌زاده با دمیدن روحی ایرانی به روشی که از غرب وام گرفته بود، توانست آن را در قالبی هماهنگ با ذوق و حوصله و نیاز فرهنگی زمان، به هم‌وطنانش هدیه کند. او با خلق داستان‌های طنزآمیزش از نابسامانی‌های اجتماعی و سیاسی پرده برمی‌دارد و آن‌ها را به چالش می‌کشد. جمال‌زاده برای هر چه ملموس‌تر کردن داستان‌هایش و تفهیم مخاطب عام، در طنزپردازی، شیوه‌های مختلفی را به کار می‌برد.

زبان طنز در بیشتر آثار جمال‌زاده، زبانی با چاشنی ادبیات عامّه است. استفادۀ او از زبان مردم کوچه‌بازار با ترکیب طیف متنوّعی از ساز و کارهای زبانی، آثارش را برجسته کرده است. در این یادداشت که قصد دارد شگردهای آفرینش طنز در آثار جمال‌زاده را مورد بررسی قرار دهد، دو اثر او یعنی «یکی بود، یکی نبود» که مجموعه داستان‌های کوتاه اوست و «آسمان و ریسمان» به خاطر استقبال زیاد مخاطبان و هم‌چنین کاربرد زیاد و متنوّع طنز انتخاب شده است. نتایج، حاکی از آن است که شیوه‌های به کار‌گیری طنز در آثارش به دو دسته تقسیم می شود: دستۀ اوّل، شیوه‌های مبنی بر فرم و کاربرد زبان است و به ویژگی‌های دو یا چند معنایی بودن زبان تکیه دارد. این شیوه در آثار جمال‌زاده از بسامد بیشتری برخوردار است، چرا که نویسنده سعی می‌کند با استفاده از آن‌ها ارتباط بهتری با مخاطب عام پیدا کند و حرف دلش را بزند. در بعضی مواقع نیز نویسنده، ایدئولوژی خود را که همان سیاهی برخی مردان سیاست و سیاست‌زدگی و بازنمایی اوضاع نابسامان اجتماعی است، به مخاطب، شیرین و دلچسب القا می‌کند. او در بازی‌های کلامی از تشبیه، ارسال‌المثل، طعنه، جناس، اغراق و نقیضه یا پارودی استفاده کرده است.

1- تشبیه

طنز حاصل از تشبیه، طنزی است که به وفور در آثار جمال‌زاده به چشم می‌خورد. در این نوع طنز که اساسش تشبیه است، افراد یا موقعیت‌ها به چیزهایی مانند می‌شوند که در ذهن مخاطب تصویر مضحکی به وجود می‌آورد. بعضی از این تصاویر در کنار ایجاد لبخند، آه و افسوس را به همراه دارد، مثل نمونۀ زیر که در داستان «ویلان‌الدّوله» از مجموعۀ «یکی بود، یکی نبود» است. این داستان سرشار از طنز بر پایۀ تشبیه است:

ویلان‌الدّوله می‌خواهد لباس‌هایش را بپوشد، می‌بیند جوراب‌هایش مثل خانۀ زنبور، سوراخ و پیراهنش مانند پیراهن عشّاق، چاک اندر چاک است.» (جمال‌زاده، 1320: 21)

یا در داستان «آسمان و ریسمان»:

«خانم فردوس را دیدم که در گوشه‌ای تنها و بی‌صدا مانند جوکیان نشسته بود و به اصطلاح، سر به جیب مراقبت فرو برده بود.» (جمال‌زاده، 1343: 82)

2- ارسال‌المثل

نویسنده گاهی برای ایجاد طنز، از ابیات یا ضرب‌المثل‌هایی استفاده می‌کند که نمونه‌های آن در آثار جمال‌زاده کم نیست. مثلاً در داستان آسمان و ریسمان می‌خوانیم:

«با شکم خالی طبل شرافتمندی زدن دیوانگی است. گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را.» ( همان: 60)

«میرزاتقی‌خان لبخند معنی‌داری تحویل داد و گفت: چه غم از بیم موج آن را که باشد نوح کشتیبان.» ( همان: 64)

«از صدای خرخر چرخ لذّت می‌برد و همین که صحبت از چرخ به میان بیاید گویی پیغام آشنا و سخن روح پرور است.» ( همان: 84)

«روز حرکت از تهران، حقیقتاً تاریخی خواهد ماند. تمام اهل شهر با قبل و منقل و بار و بنه و خیمه و خرگاه و دستگاه چندین منزل بدرقه کردند. دروازه‌ها را بستند و گل‌ها نثار کردند، گاو و گوسفندها قربانی کردند، قصیده‌ها خواندند، گریه‌ها کردند ولی هنوز به قم نرسیده بودیم که یک دسته دزد و راهزن سرمان ریخته و دار و ندارمان را بردند و علی ماند و حوضش.» (جمال‌زاده، 1320: 108)

3- جناس

در بعضی آثار جمال‌زاده، جناس و سجع، از جایگاه خوبی برخوردار است و او برای آفرینش طنز از این ابزارها به خوبی استفاده کرده است:

«اسمش را گذاشته بود دبیر آفاق ولی در بی سوادی طاق بود.» (جمال‌زاده ، 1343: 29)

«اگر همه می‌گویند پنیر تو سرت را به سنگ خلا بزن بگیر بمیر.» (همان: 272)

«والسّلام نامه تمام سرشان را بخورد، اسم این را گذاشته بودند حمام.» (جمال‌زاده، 1320: 103)

4- طعنه

«اسکار وایلد» دربارۀ طعنه می­گوید: «طعنه دانی­ترین حالت مزاح است.» میان­ طعنه، کنایه و ام، تفاوت ظریفی وجود دارد. اگر مخاطب بلافاصله از معنای مجازی پی به معنای حقیقی ببرد و منظور گوینده را فورا دریافت کند، طعنه است. (حری، 1387 :68)

«همین فردا و پس‌فردا که بنده دارای دلبندی شوم، من هم مثل تو ناله‌ام از دست عیال و اطفال به آسمان خواهد رفت.» (همان: 54)

«ولی همین که رفته‌رفته به تاریکی این هولفدونی عادت کردم، معلوم شد مهمان‌های دیگری هم با ما هستند.» (جمال‌زاده، 1320: 32)

5- اغراق

اغراق یکی از مهم‌ترین ابزارهای ایجاد طنز است که جمال‌زاده به خوبی از آن در آثارش بهره برده و در کتاب «آسمان و ریسمان» نیز به چشم می‌خورد: «اغراق گاه، بزرگ جلوه دادن موقعیت زندگی است تا بدان حد که باعث خنده شود وگاه بیش از حد کوچ جلوه دادن موقعیت یا شخصیت است.» ( آورند، 1393: 20) این نمونه‌ها را ببینیم:

«حضرت وزارت شاهی وجود چنین نابغۀ بی مثل و مانندی را که هومروس یونانی و شکسپیر انگلیسی و گوتۀ آلمانی و دانتۀ ایتالیایی و حتّی کنفوسیوس چینی به قوزک پایش نمی‌رسند، نشانۀ نبوغ جاودانی و استعداد خداداد ملّت نجیب ایران به شمار آورد و گفت با تجربیاتی که کسب کرده‌ام، امروز دیگر کمترین شک و شبهه‌ای برایم باقی نمانده است که بیهوش‌ترین افراد ایرانی و کودن‌ترین آدم این کشور باستانی از دانشمندترین مردم فرنگستان و فرزانه‌ترین فرنگی‌ها، با هوش‌تر و فطانت‌تر است.» (جمال‌زاده، 1343: 23)

«انگار در قالب تعارف و تملّق ریخته شده بود.» دهنش می‌گفت: «خانه‌زادم»، چشمش می‌گفت: «کمترین شما هستم.» گردنش خم و راست می‌شد و می‌گفت: «خادم آستان شماییم» و مدّتی دراز سبزی ما را پاک می‌کرد. اوّل دعاگوی ساده بود، بعد فرّاش و خادم آستان و کم‌کم سگ آستانۀ ما شد.» (جمال‌زاده، 1320: 57)

6- نقیضه یا پارودی

در ادبیات طنز و فکاهی ایران، نقیضه‌نویسی یا پارودی حرف اوّل را می‌زند: «در نقیضه‌نویسی، نویسنده یا شاعر از استقبال یک شعر یا داستان مشهور یعنی به کار بردن وزن، ریتم، قافیه و ردیف آن، می‌تواند با هم قالبی بسازد که برداشت خود را در آن بریزد.» (آورند، 1393: 45) در آثار جمال‌زاده نیز نقیضه‌نویسی بسیار به چشم می‌خورد. در داستان «آسمان ریسمان» که توصیفی از تقسیم غذا بین مردم فقیر ارائه می‌دهد، تقلیدی مضحک از دیباچۀ گلستان سعدی دارد:

«هر کفگیری که به درون می‌رود مفرّح جان است و چون برون می‌آید، همره ته‌دیگ کلان و بدرقه مرغ بریان و مسمّای بادمجان است.» (جمال‌زاده، 1343: 291)

یا این مثال که از «فارسی شکر است» آورده شده، یادآور نثر مصنوع و متکلّف کلیله و دمنه است:

«لعل که علت توقیف لمصلحه یا اصلاً لاعن قصد به عمل آمده و لاجل ذالک و رجای واثق هست که لولاک البداء عماً قریب انتهاء پذیرد و لعل هم که احقر را کان لم یکن پنداشته و بلا رعایه المرتبه و المقام بإسوه احوال معرض تهلکه و دمار تدریجی قرار دهند و بناءً علی هذا برماست که بِای نحو کان مع الواسطه الغیر کتباً او شفاهاً علناً او خفاً« (جمال‌زاده، 1320: 35)

 

دستۀ دوم طنز آثار جمال‌زاده که باعث ایجاد موقعیت کمدی در داستان شده است، مبتنی بر محتوای زبان است. این نوع طنز، بر پایه تحرّک شخصیت‌ها، عمل داستانی و خلق موقعیت‌ها استوار است که به خاطر توجّه به نظریات نوین، جهان طنز را از پیچیدگی بیشتری برخوردار کرده است. ساز و کار دستۀ دوم به سه قسمت موقعیت‌محور، شخصیت‌محور و تخیّل‌محور تقسیم می‌شود. همان‌طور که از اسمشان پیداست، شخصیت، موقعیت و تخیّل باعث ایجاد طنز می‌شود. این دسته به نسبت دستۀ اوّل، از بسامد کمتری برخوردار است. از جمله ویژگی‌های دستۀ دوم، همراهی و همذات‌پنداری بیشتر مخاطب با شخصیت داستان است که جمال‌زاده با انتخاب بجا و به‌کارگیری ماهرانه از شیوه‌های طنزپردازی در این بخش نیز بسیار موفّق بوده است:

«رئیس اداره‌مان آدم نازنینی بود، تنها عیبش این بود که رموز شطرنج را بهتر از امور مالیه می‌دانست و با ورق آس و گنجفه آشناتر بود تا با ورق دفتر و حساب عایدات و صادرات اداره.» (جمال‌زاده، 1320: 70)

«هیئت اعزامی: پس چی می‌خورید؟

- هرچه خدا برساند.

- چه‌طور هر چه خدا برساند؟

- بله دیگر گاهی هم ملخ می‌آید، می‌گیریم، نمک می‌زنیم، می‌خوریم... اگر هستۀ خرما پیدا شود، آرد می‌کنیم و می‌خوریم.

هیئت اعزامی: ورزش را باید سر فصل هر برنامه‌ای قرار داد. من معتقدم که برای اهالی شورآباد و هکذا دهات دیگر این کشور باید استادیوم های مدرن و مجهّز بسازیم.» (جمال‌زاده، 1343: 229)

جمال‌زاده منتقدی سخت‌گیر و ظریف است و كمتر آثار او خالی از نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. سبك نگارش جمال‌زاده، سبکی روان و آسان و به دور از تكلّف و جملات نامفهوم برای مردم عادّی است. هم‌چنین بیان ساده و قابل فهم برای همه، از دیگر ویژگی‌های قلم شیوای جمال‌زاده است. از سوی دیگر، روانی عبارات و فصاحت لغات و بلاغت معنا و انتخاب جملات نغز و شیرین، سبك او را جذّاب‌تر كرده و در کل، گفتمانی موفق با مخاطب عام به وجود آورده است. در این راستا، طنز از جمله ابزار اوست که نه تنها جامعه را نقد می‌کند، بلکه نیش و کنایه‌های شیرینش التیامی به حال دل افراد پایین و آسیب‌پذیر جامعه است.

جمال‌زاده بسیاری از ریزه‌کاری‌های ادبی را برای آفرینش طنزش به کار می‌برد. آثار او دنیای متنوّعی از شیوه‌های ساخت طنز است که می‌تواند الگوی مناسبی برای نویسندگان نوپایی باشد که اساس کارشان طنز است. اگر بخواهیم درباره جایگاه طنز در آثار جمال‌زاده صحبت کنیم باید بگوییم که این طنز، آیینه تمام‌نمای جامعۀ روز نویسنده است که به وسیلۀ آن نه تنها شرایط جامعه را به باد نقد می‌گیرد، بلکه تصویر سیاه جامعه را برای مخاطب حاضر و غایبش به خوبی منعکس می‌کند. از همین رو، آثار او نه تنها به لحاظ ادبی مطمح نظر قرار گرفته، بلکه جایگاه ویژه‌ای در علم جامعه‌شناسی نیز پیدا کرده است.

 

منابع

آورند، سمیّه ( 1393)؛ شگردهای طنز در ادبیات کودک ونوجوان امروز، تهران: شاپرک سرخ.

حرّی، ابوالفضل ( 1387)، دربارۀ طنز، تهران: سورۀ مهر.

جمال‌زاده، محمدّعلی (1320)، یکی بود یکی نبود، تهران: بنگاه پروین.

................................. ( 1343) ، آسمان و ریسمان، تهران، نشر ابن‌سینا.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • طلیعۀ لبخند | شگردهای طنز در آثار محمّدعلی جمال‌زاده
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.