شهرستان ادب: توجّه به رمضان در شعر و نثر فارسی، تاریخچهای به قدمتِ خودِ شعر و نثر فارسی دارد. پیش از این، اشعار مختلفی به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان در سایت شهرستان ادب، کار شده است. در این مجال و به یمن قدوم ماه مهمانی خدا، بریدهای از کتاب «کشفالاسرار و عدّه الابرار» تألیف رشیدالدّین ابوالفضل میبدی را انتخاب کردهایم که در آن ضمن تفسیر آیات مرتبط با روزه، فلسفۀ روزه از دیدگاه اهل طریقت را نیز واشکافی میکند.
قوله تعالی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به زبان اشارت و بیان حکمت میگوید: «ای شما که مؤمنانید! روزه که بر شما نبشته شد، از آن نبشته شد که همه مهمان حق خواهید بود.» فردا در بهشت خواهد تا مهمانان گرسنه به مهمانی بَرَد که کریمان چون کسی را به مهمانی بَرَند، دوست دارند که مهمان گرسنه باشد تا ضیافت به دل مهمانان شیرینتر بود. ربّالعالمین بهشت و هر چه در آن است مؤمنان را آفرید که هیچیز از آن، وی را به کار نیست و به آن محتاج نیست.
پیر صوفیان، دعوتی ساخت. پس هیچ کس نرفت. آن پیر دست برداشت، گفت: بارخدایا! اگر بندگان خود را فردا به آتش فرستی، آن بهشت و آن نعیم بر کمال چون سفرۀ من باشد. نوای سفره در آن است که خورنده بر سر آن است. آری! هر چه خزائن نعمت است، ربّالعالمین همه برای مؤمنان و خورندگان آفرید که خود نخورد. از اینجا گفت عزّ جلاله: «الصّوم لی».
قال بعضهم یعنی الصمدیه لی، لا آکل و لا اشربِ صمدیت مراست که نه خورم و نه آشامم، و «أنا اجزی» به روزهداران را خود پاداش دهم بیحساب که ایشان موافقت ما طلب کردهاند از روی ناخوردن و دوستی ما خواستهاند، که اوّل مقامی در دوستی موافقت است. اکنون میدان که چون موافقت تو مر فریشتگان را به آمین گفتن در آخر سورة «الحمد» حاصل شود، گناه گذشته و آیندۀ تو بیامرزند، چنان که در خبر است. پس موافقت تو الله را به ناخوردن، هرچند که ناخوردن تو تکلّفی است و وقتی، ناخوردن اللهصفتی است و ازلی، میدان که از آنچه شرف و کرامت به تو بازگردد در دل و دین.
و گفتهاند «الصّوم لی» اضافت روزه با خود کرد تا دست خصمان از آن کوتاه کند،. فردا در قیامت چون خصمان گرد تو برآیند و عبادتهای تو به آن مظالم که در گردن داری بردارند، ربّالعالمین آن روزۀ تو در خزینۀ فضل خود میدارد و خصمانِ تو را میگوید: «این آنِ من است، شما را ور آن دستی نه». پس به عاقبت به تو باز دهد. گوید: «این اضافت از بهر آن با خود کردم تا از بهر تو نگه دارم.»
حکمتی دیگر گفتهاند روزهدار را، یعنی تا خداوندان نعمت حال درویشان و گرسنگی ایشان بدانند و با ایشان مواسات کنند. از اینجا بود که مصطفی را از اوّل یتیم کرد تا یتیمان را نیکو دارد، پس غریب کرد تا غریبی خود یاد آورد و بر غریبان رحمت کند و بیمال کرد وی را تا درویشان را فراموش نکند.»
«با تو در فقر و یتیمی ما چه کردیم از کرم
تو همان کن، ای کریم! از خلق خود با خلق ما
مادری کن مر یتیمان را بپرورشان به لطف
خواجگی کن سائلان را، طمعشان گردان وفا»
روزۀ عامّۀ مؤمنان به زبان شریعت شنیدی. اکنون روزۀ جوانمردان طریقت، به زبان اهل حقیقت بشنو و ثمره و سرانجام آن بدان: چنان که تو تن را به روزه داری و از طعام و شراب بازداری، ایشان دل را به روزه درآرند و از جملۀ مخلوقات بازدارند. تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اوّل عمر تا آخر عمر روزه دارند. میدان روزۀ تو یک روز است، میدان روزۀ ایشان یک عمر. یکی پیش شبلی درآمد. شبلی او را گفت: «تحسن أن تصوم الابد؟» تو توانی که روزۀ ابد داری؟ گفت: «این چون باشد؟» شبلی گفت: «همه عمر خویش یک روز سازی و به روزه باشی و پس به دیدار خدای بگشایی.»
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز