شهرستان ادب: به مناسبت سالروز شهادت سیّدمرتضی آوینی، سیّد شهیدان اهل قلم، سه شعر که از کتاب «عید خون» انتخاب شده است، با هم مرور میکنیم. این کتاب، گزیدۀ اشعاری است که به انتخاب علیمحمّد مؤدّب و مقدّمۀ یوسفعلی میرشکّاک، در رثای این شهید بزرگوار، توسّط نشر شهرستان ادب، به چاپ رسیده است.
1
محمّدرضا آقاسی
الا روح طوفانی مرتضی!
سلیمان تسلیم امر قضا!
از آن دم که در خون شنا کردهای
مرا با جنون آشنا کردهای
جنون را به حیرت درآمیختی
قلم را ز غیرت برانگیختی
بگو نسبتت با شهیدان چه بود
که مرغ دلت سویشان پر گشود
چهها کرد حق با تو در شام قدر
که همسفرهای با شهیدان بدر
ببخشای اگر از تو دم میزنم
و یا در حریمت قدم میزنم
بر آنم که درک ولایت کنم
مبادا که ترک ولایت کنم
کنون خالی از عجب و خودبینیام
پر از سکر آوای آوینیام
2
علیرضا قزوه
ای یكّهسوار شرف، ای مردتر از مرد
بالایی من! روح تو در خاك چه میكرد؟
میگفت برو، عشق چنین گفت كه بشتاب
میگفت بمان، عقل چنین گفت كه برگرد
دیروز یكی بودیم با هم ولی امروز
تو نورتر از نوری و من گردتر از گرد
یك روز اگر از من و عشق تو بپرسند:
«پیغمبرتان كیست؟» بگو درد، بگو درد
ای سرختر از سرخ! بخوان سبزتر از سبز
آن سوی، درختان همه زردند، همه زرد
ای دست و زبان شهدا! هیچ زبانی
چون حنجرهات داغ مرا تازه نمیكرد
3
مصطفی محدّثی خراسانی
پس از آن وقفه كه افتاد به گلچینیها
آسمان مینگرد باز به پایینیها
سینهها باز گرفتهست هوای شب قدر
چه كسی گفت زمین مانده و نفرینیها؟
یاد بادا شب پرواز پرستونفسان
از افق تا به افق، شهپر شاهینیها
همّتی بدرقۀ راه كن، ای شوق حضور!
تا سبك پر بكشیم از دل سنگینیها
آسمانا! پس از این هم به خدا خواهی دید
بال در بال پرستویی آوینیها