شهرستان ادب: استاد محمّدجواد محبّت را نسل دانشآموختگان گذشته با شعر مشهور «دو کاج» به یاد میآورند. به مناسبت زادروز این استاد فروتن شعر معاصر، دو شعر تازه و منتشرنشده از ایشان را با هم مرور میکنیم.
1
در آرزوی خواب، خوابی خوش
با پلکهای بسته بیداری
از قصرشیرین، از جوانیها
در زیر باران یاد میآری
یادت میآید نیمهشب تا صبح
آن کوچهباغ، آن شب، چه حالی داشت
آن کوچهباغ، آن سبزهها، آنجا
در ذهنت از خوبی سؤالی داشت
تنپوش خیست زیر آن باران
گویی تداعی شد برای تو
میخواستی آهسته بنشیند
در گوش هر برگی صدای تو
مقصد کجا؟ ذهن تو در پرواز
گویی دلی چشمانتظارت بود
از هر طرف پرواز شبتابان
تعقيبشان با چشم، کارت بود
امروز از آن شبها به جز حسرت
یک در به روی خاطرت وا نیست
اینجا، تو هستی زیر این باران
اینجا که هستی، آه، آنجا نیست
2
مپرس از من و از شوق بیقراری من
که رنگ و بوی تو دارد امیدواری من
در انزوای فروریختن مشو راضی
که جان و دل نسپاری به دلسپاری من
زمانه را شب ناراستی فکند از پای
بگیر دست مرا روح بردباری من
هراس و یأس شتابان اگرچه در راهند
بیا به تهنیت صبح کامکاری من
شکست مثل شباهنگ لحظههای امید
سکوت بیخبران را سرود جاری من
بگو چه میکنی؟ ای حسرت جوانبختی!
در ابتدای خزان با دل بهاری من؟