موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳

08 بهمن 1403 22:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
شهرستان ادب: گزارش جلسه و تصاویر مربوط به جلسۀ «چهارشنبه‌های شعر» در تاریخ 3 بهمن ماه 1403 را در ادامه می‌توانید بخوانید و ببینید.

سوم بهمن ماه ۱۴۰۳، جلسۀ دیگری از سلسله جلسات چهارشنبه‌های شعر شهرستان ادب به دبیری علی داوودی برگزار شد. در ادامه به شرح گزارش این جلسه می‌پردازیم.
در ابتدای جلسه، علی داوودی چند غزل از ساعد باقری خواند و به تأثیر او بر شعر امروز اشاره کرد. یکی از این غزل‌ها را با هم می‌خوانیم:
«دیری‌ست که دل، آن دل دلتنگ شدن‌ها
بی‌دغدغه تن داده به این سنگ شدن‌ها
آه ای نفسِ از نفس افتاده! کجا رفت
در نای نی افتادن و آهنگ شدن‌ها؟
کو ذوق چکیدن ز سر انگشت جنون، کو؟
جاری به رگ سوختۀ چنگ شدن‌ها
زین رفتن کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد از این لنگ شدن‌ها
پای طلبم بود و به مقصد نرسیدم
من ماندم و فرسودۀ فرسنگ شدن‌ها»
پس از مقدّمات جلسه، از علیرضا میرزایی دعوت شد تا به عنوان منتقد مدعو، به نقد اشعار جلسه بپردازد. شروع‌کننده شعرخوانی‌ها مجتبی کریمی بود که غزلی با این مطلع خواند:
«نه، در این شهر رنگ و رویی نیست، عشق باید به داد ما برسد
ما که با هم غریبه‌ایم همه، وقت آن است آشنا برسد»
سپس نوبت به امیرمحمد رجبی رسید تا غزلی با مطلع زیر را بخواند:
«نمی شود که مرا از خودت جدا نکنی
چنین غریب و شکسته مرا صدا نکنی»
علیرضا جعفری به خواندن سه رباعی پرداخت و پس از او، ریحانه طاهری، غزلی با مطلع زیر خوانند:
«خوب است اگرچه لحظه‌های آشنایی
تلخ است بعد آشنایی‌ها جدایی»
امیرحسین رضاخواه غزل خود را چنین آغاز کرد:
«خیال تو مرا که بی بغل نمی‌گذارد
به گعده‌های شعر بی‌غزل نمی‌گذارد»
سپس خانم عامری، غزلی با مطلع زیر را تقدیم کرد:
«لایه‌لایه خاطره برگ‌های دفترم
عکس‌های ماندگار از من و برادرم»
بعد از این شعر، پارسا مهدی‌زاده ترانه‌ای با مطلع زیر خواند:
«روزم مثل شب تیره و تاره
اشکام دونه‌دونه می‌ریزه
از وقتی از چشمام افتادی
دنیای من هر روز پاییزه»
در ادامه خانم سُهی به خواندن غزلی با مطلع زیر پرداخت:
«جانم مجاب شد به قیاسی و خانه کرد
برهان نقص چشم ترت را بهانه کرد»
سپس امید کردلو غزلی با مطلع زیر خواند»
«زان که به شعر دلکشم سحر بیان شنیدمی
آن چه سخن نگفتنی من به غزل کشیدمی»
غزل سیدحسین ابراهیمی چنین آغاز می‌شد:
«باد آمد و پیغام‌ها را تک به تک برداشت
از مشت بازم دسته‌دسته قاصدک برداشت
آیا پیام من به گوشت می‌رسد این بار؟
انگار قلب مؤمنم را باز شک برداشت
یک پنجره لبریز شد از بوسه‌های من
از کوچۀ ما رد شدی و شیشه لک برداشت
پیراهنت را روی بند انداختی و باز
عطر تو پیچید و جهان را شاپرک برداشت
تنها دمی نی لب به لب شد با تو، یک عمر است
گوش جهانی را صدای نی‌لبک برداشت
این بار جای قاصدک پر باز کرده سنگ
از شدت پیغام من شیشه ترک برداشت»
سپس الهه سلطانی به خواندن دو غزل پرداخت که مطلع یکی از آن‌ها به این صورت بود:
«تو رفته‌ای و مانده در این خانه سیاهی
برگرد که سخت است چنین چشم به راهی»
محمدحسن جنتی رسید، غزل خود را چنین آغاز کرد:
«زبان سرخ اگر داری سر سبزت به شمشیر است
ملک خاتون اگر باشی هلاکوخان زمین‌گیر است»
سپس مینا واثق عباسی به خواندن غزلی با مطلع زیر پرداخت:
«گردآفرید شعر منم هر نفس هنوز
شعر مرا برهنه ندیده‌ست کس هنوز»
مطلع شعر سیدرضا بیدی این‌چنین بود:
«دو سر به زیر، دو کم رو که گرم دردسریم
در این زمانه هنوز عاشقیم، دربه‌دریم»
در ادامه، معصومه جراح‌زاده غزل خود را با این مطلع، به ریحانه طاهری تقدیم کرد:
«ای عطر خوش بهار، ریحانۀ من
زیبایی ماندگار، ریحانۀ من»
مصطفی تبریزی دیگر شاعری بود که در این جلسه به شعرخوانی پرداخت:
«گفتی بمان گفتم که از رفتن گریزی نیست
دنیا مگر نه جز مسافرخانه چیزی نیست»
غزل محمدرضا نوری، دیگر شعری بود که در این جلسه خوانده شد:
«و انفجار بزرگ و تجسّد گیتی، زمان به جنبش و نوری سیاه در حرکت
بساط آینه هر لحظه منبسط و کائنات در آن کوره‌راه در حرکت»
فاطمه قنواتی، غزل خود را با مطلع زیر برای حاضران خواند:
«به حرف آمد سکوتم بال درمی‌آورد شعرم
و تا بغض کبود آسمان‌ها می‌پرد شعرم»
پس از پوریا مولوی و سهیل حیدری، علیرضا نورعلی‌پور غزل زیر را خواند:
«دین ندارم راست می‌گویی ولی آزاده‌ام
خم نکردم گردنم را جز سر سجاده‌ام
ظاهر و باطن همینم درک من پیچیده نیست
من شبیه شعر‌های خویش صاف و ساده‌ام
خستۀ راهم ولی سربار مردم نیستم
کیستم من؟ عابری تنها کنار جاده‌ام
چیستم من؟ زلف یارم در تمام عمر خویش
یا پریشان بوده‌ام یا پشت گوش افتاده‌ام
مشق عشقم می‌دهی تا باز تنبیهم کنی
ای فلک بس کن که صد بار امتحان پس داده‌ام»
در ادامه حمیدرضا مداح سه رباعی خواند که یکی از آن‌ها را با هم می‌خوانیم:
«تا حرف زدی شنیدمت بی کم و کاست
هر آینه غوغاست، سکوتم غوغاست
گفتی که چقدر ساکتی حرف بزن
گفتک که چه‌قدر چشم‌هایت زیباست»
آقای ناجی به خواندن غزلی با مطلع زیر پرداخت:
«یادش بخیر آن که روزی با قلب من مهربان بود
آن روز‌ها در نگاهم زیباترین در جهان بود»
در ادامه خانم اکرم‌السادات هاشمی‌پور و آقای مولایی به شعرخوانی پرداختند و در نهایت نیز مبین اردستانی رباعی زیر را خواند:
«بیش از این‌ها بیا بیا پیش بیا
از هر چه که پیش آمدی بیش بیا
صد پنجره‌ای به دیدن هر چه جهان
ای آینه سوی دیدن خویش بیا»
در ادامه استاد نادرمحمد آهنگربیک به دو تار نوازی پرداختند. در آخر جلسه نیز علی داوودی غزلی از ساعد باقری خواند تا حسن ختام جلسه همسو با ابتدای جلسه باشد.

عکاس: هادی مؤدی

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
  • چهارشنبه‌های شعر l گزارش جلسۀ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.