موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
زمزمه غزلی برای حضرت موعود از محمدسعید میرزایی

در آستان جهان ايستاده چون خورشيد

22 دی 1391 10:42 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 5 رای
در آستان جهان ايستاده چون خورشيد

كجاست جاي تو در جمله‎ي زمان كه هنوز…

كه پيش از اين؟ كه هم اكنون؟ كه بعد از آن؟ كه هنوز؟

و با چه قيد بگويم كه دوستت دارم؟

ـ كه تا ابد؟ كه هميشه؟ كه جاودان؟ كه هنوز؟

سؤال مي‎كنم از تو: هنوز منتظري؟

تو غنچه مي‎كني اين بار هم دهان كه هنوز…

چه قدر دلخورم از اين جهان بي‎موعود

از اين زمين كه پياپي … و آسمان كه هنوز…

جهان سه نقطه‎ي پوچي است، خالي از نامت

پر از «هميشه همينطور» از «همانكه هنوز»

همه پناه گرفتند در پس «هرگز»

و پشت «هيچ» نشستند از اين گمان كه «هنوز»

ولي تو «حتما»ي و اتفاق مي‎افتي!

ولي تو «بايد»ي اي حس ناگهان كه هنوز...

در آستان جهان ايستاده چون خورشيد

همان كه مي‎دهد از ابرها نشان كه هنوز...

شكسته ساعت و تقويم، پاره پاره شده

به جستجوي كسي آنسوي زمان كه هنوز…


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • در آستان جهان ايستاده چون خورشيد
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: