زندگی شعری است باید خواند و خندید و نگفت
شمس، چندین قرن پیش این خواب را دید و نگفت
بارها پرسیدم از باران پشت پنجره
روی بغض کوچهها یکریز بارید و نگفت
گفتم از حافظ سراغش را بگیرم، ناگهان-
خیره شد با حسرتی در جام جمشید و نگفت
باز پرسیدم دلیل رنجهایم را پلنگ-
خسته و زخمی به سمت ماه چرخید و نگفت
حال دارم میروم حتما حلالم میکنید
کودکی یک سیب سرخ از باغتان چید و نگفت
ابیات بالا نخستین غزل از مجموعه شعر «تنها نشانیات بوسهای است» هستند؛ کتابی که حاصل طبع «عبدالحسین انصاری» است و این شاعر سی و هفت سالۀ بندرعباسی اشعار خود در سه قالب غزل، سپید و رباعی را در آن منتشر کرده است. مضمون اشعار آزاد هستند و همه همان صمیمیت و خون گرمیای را دارند که از خلق و خوی گرم انصاری به یاد داریم. مخاطب با شعرهای این مجموعه به راحتی رابطه برقرار میکند. شاید مهمترین دلیلش را باید این دانست که شاعر با مخاطب روراست است و وقتی عاشقانه میگوید، عاشقانه میگوید و دچار پیچیدگیهای تصویر و مضمونی نمیشود و شعری مینویسد که با مخاطب آشناست:
«دوستت دارم» نمیدانی چه رنجی میکشم
تا مگر باور کنی این جملۀ کوتاه را
و یا:
کودکیام،
با تیر و کمانی سیمی
ازدیوارها بالا میرود
پنجرهها
به آسمانی شکسته فکر میکنند
انتخاب وزنهای آشنا و روان برای غزلها، دور بودن از دشواریهای زبانی و تکنیکزدگی در اشعار سپید و رباعیهایی متشکل از کلمات ساده و برگرفته از زبان روزمره، اینها همه از دیگر دلایلی است که نگاه مخاطب را به «تنها نشانیات بوسهای است» پیوند میزند و از خواندن آن لذت میبرد.
بیهوده و بیدلیل خوشحالی کن
با خنده و گریه عقده را خالی کن
با تکیه به روزمرگی میپوسیم
این فلسفه را به زندگی حالی کن
یا:
پرندهها
آدمهای خوبی نیستند
روی تنهایی آدم راه میروند
تخم میگذارند
و زیباییشان را
به درختها تعارف میکنند
چهارده غزل، شانزده سپید و بیست و هشت رباعی مجموعۀ «تنها نشانیات بوسهای است» را تشکیل میدهند و در رابطه با بیشتر آنها میتوان گفت: شاید نتوانند از لحاظ تفکری و اندیشهای ذهن خواننده را درگیر کنند، اما قطعا به بخش مهمی از نیاز او به شعر، که همان حس لذت و تحریک احساس و عاطفه است، پاسخ میگویند.
انتشارات «شاملو» در بهار سال 1389 نخستین چاپ «تنها نشانیات بوسهای است» را روانۀ بازر کرده است. 1000 نسخه از این کتاب 95 صفحهای در قطع رقعی منتشر شده و برای خرید آن میباید 1500 تومان پرداخت.
در پایان، آخرین شعر این مجموعه را با هم میخوانیم:
در این همه سال واقعا کودک بود
آنقدر زیاد بود که اندک بود
حالا همۀ کوتولهها میخواهند
اثبات کنند میرزا، کوچک بود
محمد غفاری