موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

رباعی‌های میلاد عرفان‌پور روی شیشۀ پژو

28 بهمن 1391 09:38 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 1 با 1 رای
رباعی‌های میلاد عرفان‌پور روی شیشۀ پژو

اگر صداوسیما و نشریات و رسانه های دیگر به این گونه از ادبیات -که هزاران شاعر در این دایره بزرگ جمع می‌شوند- اهتمام جدی داشته باشند، حافظه مردم به شعرهای خوب عادت می‌کند و ذائقه‌شان با هر شعر‌واره‌ای جور در نمی‌آید.

به گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ مرداد ماه امسال به اصفهان رفتم تا استاد خسرو احتشامی هونه‌گانی و برخی دیگر از شاعران خوب اصفهان را ببینم. توفیق زیارت این خوبان پارسی‌گو حاصل شد، اما در بین راه تهران - اصفهان، و در چند کیلومتری اصفهان به پژویی برخوردم که یک رباعی از میلاد عرفان پور بر شیشه پشت ماشینش حک شده بود. فکر کردم چشمانم اشتباه دیده‌اند، اما نزدیک‌تر رفتم و از شانس ما راننده پژو ماشینش را در گوشه‌ای از اتوبان که مخصوص پارک ماشین بود، پارک کرده بود. چشم‌هایم را ریز کردم و به همسرم و همسفران دیگری که شعرهای زیادی را در راه برایشان خوانده بودم، گفتم بچه‌ها! دقت کنید و ببینید. و با فریادی از فرط خوشحالی، رباعی پشت شیشه پژو را محکم خواندم:

صبحی گره از زمانه وا خواهد شد

راز شب تار بر ملا خواهد شد

در راه عزیزی است که با آمدنش

هر قطب نما قبله نما خواهد شد

در پوست خود نمی‌گنجیدم، از این که شعر یکی دیگر از شاعران انقلاب اسلامی بر لبان مردم شعرشناس زمزمه می‌شد. دوباره رباعی‌های میلاد را مروری کردم:

انشام دوباره بیست بابای گلم!

موضوع: «کسی که نیست» بابای گلم!

دیشب زن همسایه به من گفت یتیم

معنای یتیم چیست؟ بابای گلم!

سال های‌ نمایان شدن میلاد در عرصه ادبیات را به خاطر دارم. حدوداً شش سال پیش با مجموعه رباعی «از شرم برادرم» که در شصت صفحه -و قطع جیبی- منتشر شده بود. رباعی‌های حماسی و درد آلود و اعتراض آمیز و امیدوار میلاد پیشتر از این باید منتشر می‌شد.

ما را به تب گلوله‌ها بسپارید

خاکسترمان را به خدا بسپارید

سخت است میان خاک و خون رقصیدن؟

این کار بزرگ را به ما بسپارید!

*

این سفره‌ی رنگ رنگ مال خودتان

آرامش بعد جنگ مال خودتان

شیرینی مرگ، سهم من از دنیاست

این زندگی قشنگ مال خودتان!

*

در خواب و خیال هم نرفتیم به جنگ

بی رنج و ملال هم نرفتیم به جنگ

ما نسل سپید بخت سوم هستیم!

از راه شمال هم نرفتیم به جنگ

*

در عطر وجود خویش پیچیده شدی

آن روز به راستی پسندیده شدی

نارنجک عشق بسته‌ای بر کمرت

ای تانک تو مدتی ست فهمیده شدی

*

شوقم که طلسم بخت را می‌شکند

می غرّد و کوه سخت را می‌شکند

حاشا که به زخم‌های خود سجده کنم

سجده کمر درخت را می‌شکند!

در زندگی پر مشغله و پرهیاهوی مردم امروز بیشتر به سراغ قالب‌های کوتاه می‌روند و از این رو رباعی در سال‌های اخیر با اقبال مواجه شده است.

مجموعه «پاییز بهاری است که عاشق شده است» که پر از رباعی است و چاپ اول آن را انتشارات مُلک اعظم و چاپ دوم آن را سپیده باوران منتشر کرد از دیگر مجموعه‌های موفق میلاد است. مفاهیم گوناگونی که میلاد در رباعی هایش تصویر می‌کند، کشف‌های نویی است که حاصل مطالعه‌های او در ادبیات است و مخاطب را بر آن می‌دارد که رباعی را بخواند و پس از خواندن آن را حفظ کند و پس از حفظ کردن پشت شیشه ماشینش بنویسد؛

خود را که به خلوتی رساند خورشید

از داغ، دلش را بتکاند خورشید

گفتیم غروب کرده امّا انگار

رفته ست نماز شب بخواند خورشید

چند ماه پیش میلاد میهمان یکی از کلاس‌های نویسنده این سطور در دانشگاه بود. اکثر دانشجویان رباعی معروف «انشام دوباره بیست» او را حفظ بودند. آنهایی هم که شعری از ایشان حفظ نبودند با دهان‌های باز شعر او را دنبال می‌کردند؛

تلخ است که لبریز حقایق شده است

زرد است که با درد موافق شده است

عاشق نشدی و گرنه می‌فهمیدی

پاییز بهاری است که عاشق شده است

هر شعری که میلاد در آن نیم ساعت برای دانشجویان خواند، آنها مشتاقانه نوشتند و در امتحان پایان ترم هم وقتی سوال داده بودم که دو تن از رباعی سرایان معاصر را نام ببرید، یکی از این دو را «میلاد عرفان پور» نوشته بودند. پس از اتمام کلاس آن روز چند نفر از دانشجویان کتاب‌های اخیر او را تهیه کرده بودند؛ چاره‌ها (گزینه رباعی معاصر)

پنج سال پیش بود که میلاد عرفان پور را به شهرری در جمع فرهنگیان آن دیار دعوت کرده بودیم. جماعت مشتاق رباعی، با حرص و ولع خاصی اشعار این شاعر جوان شیرازی را -که فکر کنم آن روزگار هنوز هیجده سالش نشده بود- دنبال می‌کردند. پس از پایان مراسم خودم شاهد بودم که صف طویلی از مشتاقان شعرهای میلاد تشکیل شده بود که حتی اگر شده یک آفرین به او بگویند و بروند. رباعی‌های میلاد در ذهن و جان فرهنگیان خوش نشسته بود و می‌گفتند: چرا رباعی های شاعران این چنینی در کتاب‌های درسی نمی‌آید؟!

غمگین نشد از این که به او تاخته‌اند

یا این که تبر به جانش انداخته‌اند

وقتی جگر انار خون شد که شنید

از شاخه‌ی‌ او چوب فلک ساخته‌اند

شاعران موفق جوان این روزگار بسیارند که البته خیلی از ایشان گمنامند، اما خوش دارم تعداد زیادی از این خوبان را نام ببرم؛ ایوب پرندآور، علیرضا حکمتی، پیمان سلیمانی، هادی فردوسی، مهدی نظری، محمدرضا شرفی خبوشانی، حسین عبدی، اصغر عظیمی مهر، حسن خسروی وقار، عباس احمدی، مهدی خان‌محمدی، رضا شیبانی اصل، حسن بیاتانی و ...

و حال اگر صدا و سیما و نشریات و رسانه های دیگر به این گونه از ادبیات -که هزاران شاعر در این دایره بزرگ جمع می‌شوند- اهتمام جدی داشته باشند، حافظه مردم به شعرهای خوب عادت می‌کند و ذائقه‌شان با هر شعر‌واره‌ای جور در نمی‌آید.

وقتی چند سال پیش رباعی‌های میلاد عرفان پور، مورد توجه معلمان درس‌های مختلف شهرری قرار گرفت از تاثیر گذاری شاعر هیجده ساله انقلاب اسلامی حیرت کردم و این حیرت از آن تاریخ تاکنون باعث شده است که از این شاعران بیشتر بنویسم، بیشتر حرف بزنم، بیشتر حفظ کنم و بیشتر ...

بگذریم؛ ای کاش آقا میلاد عرفان پور یک ذره سر خودش را خلوت می‌کرد تا باز هم رباعی‌های شگفت و حیرت آور بیشتر بگوید. یعنی الان هم می گوید ولی کمتر می‌گوید.

چند روز پیش که برای دبیرستانی ها صحبت می‌کردم، چند غزل از مجموعه‌ی جدید میلاد -که شهرستان ادب چاپ کرده است- را خواندم. سه جلد بیشتر از آن مجموعه را با خود برده بودم و آن سه جلد را هدیه دادم. یکی شان مبلغ کتاب را به من داد و گفت یکی هم برای ما بیاور. شیفتگی یک دانش آموز دبیرستانی به شعرهای میلاد عرفان پور، نوید این را می‌دهد که او شاعری مردمی است و جای خودش را در دل اکثر طوایف فکری جامعه ایرانی باز کرده است.

حسین قرایی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • رباعی‌های میلاد عرفان‌پور روی شیشۀ پژو
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.