موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
بازخوانی مثنوی «آب‌ها و مرداب‌ها» با کمک علم «بیان»

یادی از سیدحسن حسینی

16 فروردین 1392 11:50 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.71 با 7 رای
یادی از سیدحسن حسینی

نیمۀ اول فروردین سالگرد درگذشت شاعر ستیهندۀ شیعی، سیدحسن حسینی است. برشماری آثار به‌جای‌مانده از سیدحسن حسینی و ارزش آن‌ها کار ساده‌ای نیست. آنچنان که حتی می‌توان پیرامون برخی از شعرهای او مقالات و یادداشت‌ها نوشت. به عنوان مثال منظومۀ «مرداب‌ها و آب‌ها» از جملۀ مهم‌ترین مثنوی‌های انقلاب است که تحلیل و بررسی آن جای کار بسیار دارد. نظر به اهمیت این مثنوی و تأثیری که در زمان خود بر جای گذارد، مناسب دانستیم به منظور بازشناسی بخشی از جنبه‌های تکنیکی و هنری آن با ابزارهایی از علم بیان به سراغ این مثنوی سوزان برویم و سعی نماییم با بازکاوی و بررسی آن، میان ذهن و زبان سید پلی زده باشیم تا نشانه‌هایی از روح افروختة این شاعر معترض را در میان زیبایی‌های فنی شعر او بازجوییم. این مهم را محمدخلیل طالبانپور بر عهده گرفت و متن پیش رو نیز حاصل تلاش اوست.

مقدمه
انقلاب‌ها هرگز تمام نخواهند شد و پایان نمی‌پذیرند. انقلاب شکوهمند مردم ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، همیشه و همه‌جا برای از بین بردن و جبران بدی‌ها و کاستی‌ها باید تلاش کرد. بی‌شک هنرمندان یکی از مؤثرترین گروه‌ها در جریان پیشبرد انقلاب هستند.
سیدحسن حسینی را کم و بیش به نام شاعری منتقد و دردمند به معنای واقعی کلمه ‌می‌شناسیم.
«فصلی از منظومة مرداب‌ها و آب‌ها» مثنوی طوفانی ایشان است که برای اولین بار در سال 1374چاپ شد و به قول خود شاعر، سر و صدای زیادی نیز راه انداخت و…(2/331).
نقد ادبی امروزه گسترده‌تر از آن است که بتوان در نوشتاری خرد، به تبیین مسائل و دیدگاه‌های گوناگون این دانش ادبی پرداخت. اما به نظر این نوآموز، یکی از مهم‌ترین شاخه‌های این علم، مباحث مربوط به بیان، معانی و بدیع است. مباحثی که در طول قرون متمادی به شیوه‌ها و زبان‌های گوناگون بیان شده است.
ویکتور شکلوفسکی، این را تغییر شکل درواقعیت (deformaition of reality) ‌می‌خواند (14/158) و فرمالیست‌ها ‌می‌گفتند: زبان ادبی عدول از زبان معیار است (deviation of the norm) (14/157)، در سبک هندی شعر فارسی به آن معنی بیگانه و تازه و غریب ‌می‌گفتند (14/159) و...
در این نوشتار ‌می‌خواهم پیرامون مسائل بیانی این مثنوی گران‌سنگ، تحقیقی با معیار‌های این دانش انجام دهم. موضوعی که برایم اهمیت دارد این است که ‌می‌خواهم ببینم، شاعری توانمند مانند استاد مرحوم، سیدحسن حسینی برای بیان مضامین اجتماعی- سیاسی از چه ابزارهایی و چگونه استفاده ‌می‌کند. بی‌شک نتیجة این واکاوی برای شاعران جوان سودمند خواهد افتاد؛ اگرخدا بخواهد.

تحلیل
مثنوی بی‌قرار سید، هفتاد و هفت بیت دارد و در بحر رمل مثمن محذوف (13/40) سروده شده است. سرودن این شعر، گویی نه تمام آن، بلکه ابیاتی از آن در کنار ساحل خزر اتفاق افتاده است. (2/330) بی‌شک، فضایی که شاعر در آن قرار دارد، بر اثر هنری‌اش تأثیر بسیاری دارد (14/157)، از طرفی شاعر تحت فضای اجتماعی- سیاسی تهران (محل زندگانی) و از طرفی هم در کنار ساحل دریای خزر قرار دارد، در شعر نیز این فضای دوگانه را کاملاً احساس ‌می‌کنیم.
فضای نابرابری، خفقان و ... در قسمت ابتدایی شعر و بخش طوفانی و عارفانه‌ای در انتها ‌می‌بینیم (بخش اول تا بیت 56، بخش دوم از بیت 57 تا 77). مثنوی با بیتی آغاز ‌می‌شود که حرف‌ها و حدیث‌های زیادی در خود نهفته دارد:
ماجرا این است: کم کم کمیت بالا گرفت
جای ارزش‌های ما را، عرضة کالاگرفت
ماجرا، کدام ماجرا؟ ماجرایی تلخ و غم انگیز. داستانی که شنیدنش بی‌هیچ هنری، جانسوز و جان‌گداز است، چه برسد به اینکه شاعری فحل مانند سیدحسن بخواهد آن را تعریف کند. اما در اینجا قرار است راجع به نکات بیانی این مثنوی صحبت کنیم. برای اینکه سر رشتة تحلیل‌ها را گم نکنم، حرف‌هایم را در دو دسته طبقه‌بندی ‌می‌کنم تا نظامی مشخص داشته باشد:
1- بیان و تلمیح: سید از تلمیحات مختلف برای تعریف ماجرا در مثنوی بی‌نظیرش استفاده ‌می‌کند. گاهی اوقات شاعران، فقط و فقط از داستانی، آیه‌ای، روایتی و ... استفادة مستقیم ‌می‌کنند و هیچ مقصود دیگری را دنبال نمی‌کنند. به این بیت خاقانی دقت کنید:
من اینجا پای‌بست رشته مانده
چو عیسی پای‌بست سوزن آنجا 4/24)
خاقانی خود را اسیر رشته و زنجیری در زندان ‌می‌بیند و به حضرت مسیح و داستان معروف همراه بردن سوزن و پای‌بستی حضرتش در آسمان چهارم تشبیه ‌می‌کند. (15/478)
اما این بیت بیدل هم به همان ماجرا اشاره دارد، اما از داستان استفاده ‌می‌برد و آن را به شکلی که مد نظر اوست، ‌می‌پرورد! (1)
لاف آزادی است «بیدل» تهمت وارستگان
شوخی نام تجرد بر مسیحا سوزن است! (1/402)
بیدل برای تبیین یا بهتر بگوییم به سخره گرفتن یک موضوع عرفانی مهم، یعنی تجرد که معنای گسترده‌ای در مباحث فلسفی و کلا‌می ‌و عرفانی دارد (17/88، 10/220)، سراغ ماجرای حضرت عیسی و سوزن رفته است.
این حرف را استاد دکتر شمیسا کاملاً علمی در یادداشت‌های حافظ مطرح کرده‌اند که علاقه‌مندان از مراجعه به این قسمت از کتاب ایشان دست تهی باز نمی‌گردند. (16/102 تا 105)
خلاصة کلام این است که شاعران بزرگ، تلمیحات را به عنوان مادة خام به کار ‌می‌گیرند و به قول استاد دکتر شمیسا در آن تصرف ‌می‌کنند. یکی از بهترین راه‌های تصرف در تلمیحات، علم بیان است.
آوردن چند مثال قضیه را کمی روشن ‌می‌کند و ما را با سبک شعری سید بیشتر آشنا ‌می‌سازد. (2)
احترام «یا علی» در ذهن بازوها شکست
دست مردی خسته شد، پای ترازوها شکست
فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد
خطبه‌های آتشین متروک ماند و خاک خورد (2/323)
دو بیت بالا، ابیات دوم و سوم مثنوی است. مصراع اول بیت سوم فقط تلمیح به داستان ضربت خوردن حضرت امیر، توسط اشقی‌الاشقیا است. اما تلمیح بیت دوم این گونه نیست.
در نگاه اولیه، مسئلة عجیبی به چشم نمی‌آید. استعارة مکنیه یا به تعبیری دقیق‌تر انسان‌انگاری بازو و ایهام تناسب پای، در دو معنای 1- پایه و شاهین میزان که با ترازو تناسب دارد، 2- پا، که جاندارانگاری ترازو را در بر ‌می‌گیرد. اضافة «احترام یا علی» نیز چشم‌نوازی ‌می‌کند، که جداگانه بررسی خواهد شد. آیا ‌می‌توان مطلب دیگری را به ذهن آورد؟ بلی، این بیت دو تلمیح دارد. 1- همیشه برای انجام دادن کارهای یدی سنگین، یا علی، گفته ‌می‌شود، احترام این گونه مددها از میان رفته است، اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود.
2- همة ما حدیث،«علی میزان اعمال است (3/287)» را بارها شنیده‌ایم. حالا مصراع دوم را با تداعی این حدیث از دو دیدگاه دینی و اجتماعی ‌می‌توان مورد بررسی قرار داد:
1- دیدگاه دینی: آیا ‌می‌شود پایه و شاهین چنین ترازویی را شکست؟ مسلماً جواب عوام خیر است و جواب علمای دین نیز با دلیل و منطق خیر است. پس این دیدگاه از مدار معنا، خواسته یا ناخواسته خارج ‌می‌شود. شاید بعضی‌ها بگویند، معنای شعر را محدود ‌می‌کنیم. نه، اگر از محور افقی به شعر نگاه کنیم، در نظر داشتن این تداعی دور از ذهن نیست. اما اگر بخواهیم از دید عمودی و با در نظر گرفتن ابیات دیگر شعر، بیت را بشکافیم و انصاف هم داشته باشیم، دیدگاه اول را از مدار بحث خارج ‌می‌کنیم.
2- دیدگاه اجتماعی: زیبایی کار سید این است که ترازوها را جمع آورده است تا فقط و فقط، به قول استاد دکتر دادبه، تداعی‌کنندة تلمیح باشد، از طرفی فعل شکستن (19/244)، هم لازم است هم گذرا، یعنی ‌می‌توان گفت: «پای ترازو شکست» در حالت لازم و در حالت گذرا «فلانی پای ترازو را شکست (شکاند).» پای میزان الهی (امیر المؤمنین(ع)) هیچ گاه شکسته نمی‌شود، اما شاعر فکر ‌می‌کند، عده‌ای قصد انجام این کار را داشته‌اند و دارند و خواهند داشت و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
بررسی بیتی دیگر خالی از لطف نیست:

ماجرا این است: مردار تفرعن(4) زنده شد

شاخه‌های ظاهراً خشکیده از بن زنده شد
آفتابی نامبارک نفس‌ها را زنده کرد
بار دیگر اژدهای خشک را جنبنده کرد
قبطیان فتنه‌گر جا در بلندی کرده‌اند
ساحران با سامری‌ها گاوبندی(5) کرده‌اند (2/326)
باز هم تلمیح به داستانی معروف، که اصل ماجرا را در تمام کتب آسمانی و تاریخی ‌می‌توان باز جست (15/370). اما در اینجا هم شاعر به کمک آرایه‌های علم بیان برای هدف نهایی خود زمینه را فراهم کرده است. برای پرهیز از طولانی شدن مطلب، سراغ بیت سوم ‌می‌رویم. گاوبندی ترکیبی استعاری است که دیگر وارد زبان خودکار شده است که با سامری و داستان گوساله‌ای او، ایهام تناسبی بی‌نظیر را رقم زده است. نام این صنعت در کتب بیان پیدا نمی‌شود، بهتر است بگوییم استعاره- ایهام! اما اگر بخواهیم از این سه بیت پرده‌برداری کنیم، جالب اینجاست که سامری ادعای الهی بودن داشت.
2- بیان و عدول از هنجار (deviation of the norm): عدول از هنجار قصه‌ای کهنه و قدیمی است ولی در بحث شعر سیاسی چه مقدار به آن پرداخته شده است؟ عدول از هنجار را در این مثنوی بی‌نظیر به سه بخش تقسیم ‌می‌کنم:
1- ساده: بعضی از هنجارگریزی‌ها ساده هستند و به چشم نمی‌آیند. اگر اضافه‌های هنری (تشبیهی- استعاری) شعر را مرور کنیم، بعضی از آنها ساده هستند و در شعر همة شاعران دیده ‌می‌شود:
طفل بیداری (3/150)، زمین خنده و خار اخم (3/152) ... و اضافه‌های تشبیهی از این دست که تعدادشان کم است، هر چند که این‌ها هم تازه‌اند، اما ساده‌اند. حتی در این آرایه‌های بیانی شاعر هم، دقت و دانش ادبی- دینی- سیاسی .... را ‌می‌توان دید. چنگیز چپاول (3/155) اضافۀ تشبیهی- تاریخی، مقایسة سیاست‌مداران امروزی با چنگیز.
در قسمتی از مثنوی، شاعر یاد هشتاد سال جنگ را پیش ‌می‌کشد. اضافة استعاری نخاع باد (3/154) چشم‌نوازی می‌کند که خواننده را، مقابل جانبازان قطع نخاعی قرار ‌می‌دهد.
2- میانی: گریز‌هایی نه چندان ساده، نه چندان پیچیده. باز هم برای حفظ شدن نظام نوشتار تنها به سراغ اضافه‌ها می‌روم. در این قسمت اضافاتی را ‌می‌بینیم که هم ‌می‌تواند تشبیهی باشد و هم استعاری. ساقة امید (3/155)، ویرانه‌های ذهن (3/155)، صورت آیینه (3/149) و... تعداد این گونه اضافات زیاد است.
نکتة جالب توجه این است که، این گونه ترکیب‌ها به طور ناخودآگاه خواننده را در فضایی دو گانه قرار می‌دهد، این سو تشبیه ذهن خواننده را می‌کشد و آن سو استعاره!
حرفی که ‌می‌توان زد، این است که در این شعر سیاسی که پر از اعتراض و نفرت است، شاعر با به کارگیری این گونه ترکیب‌ها و پیاده کردن فضایی دوگانه، عقل خواننده را به تعبیر امروزی‌ها مخملی‌تر ‌می‌کند!
3- پیچیده: که بیشتر اضافات استعاری بکر هستند. ذهن بازوها (3/148)، شلاق موج (3/154)، ذهن دریا (3/157) و ...
اما نتیجه‌ای که ‌می‌گیریم، الف- عدول از هنجار را شاعر با دایرة واژگانی گستردة خود در راستای هدف سیاسی و اجتماعی‌اش آن چنان که شایسته و بایسته است، به رخ خواننده ‌می‌کشد.
در اثر، صحبت از خفقان است. پس موج در فکر شاعر به زندانبانی تشبیه ‌می‌شود که شلاق به دست است. حتی این انتخاب واژگان در اضافه‌های غیر بیانی هم عدول از هنجار پدید ‌می‌آورند! در اندیشة کدام یک از ایرانی‌ها آفتاب نامبارک (3/153) و باران جاهل (3/149) است؟
ب- استفاده از طبیعت و عناصر طبیعی چه بیرونی (بیرون از وجود انسان) و چه درونی (درون وجود انسان) و به کارگیری آن در هنجارگریزی، آن هم در شعر سیاسی نشان‌دهندة: 1- آشنایی شاعر با زبان قرآن، 2- به فکر فرو بردن خواننده، 3- شمول معنایی شعر برای هرگونه مخاطب (رعایت سنن ادبی و به کارگیری آنها اولاً خوانندة آشنا با این سنن لذت ‌می‌برد، ثانیاً، خوانندة جوان و ناآشنا، با این مطالب آشنا ‌می‌شود.) 4- ایران با این عناصر طبیعی در پیش روی خواننده نقاشی ‌می‌شود و چه سگ‌هایی که سراغ گربة دوست داشتنی دبستانمان نرفته‌اند!
ج- فضای معلق بین تشبیه و استعاره، به نظر ‌می‌رسد حتی کار خواننده‌های پهلوان نکات ادبی را هم یکسره خواهد کرد!

پاورقی‌ها:
1- سیدحسن حسینی به شدت تحت تأثیر بیدل است، چه از لحاظ معنا و چه از لحاظ ظاهر و زبان. این موضوع را ‌می‌توان در مقاله‌ای موشکافانه مورد بررسی قرار داد.
2- منابعی که از آنها در استخراج نکته‌های علم بیان سود جسته‌ام، به ترتیب از شماره 5 تا 9 و 11 و12 در بخش مراجع ذکر شده‌اند. لازم به ذکر است برای دسترسی به مقالات دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی می‌توانید از سایت www.cgie.org.ir استفاده نمایید.
3- از استاد دکتر دادبه، راجع به این بیت سؤال کردم:
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا، مگر این قاعده در شهر شما نیست (حافظ)
ایشان گفتند، کلمۀ جمیل تداعی‌کنندة نام خدا نیز هست و کلمه تداعی را دو بار تکرار کردند!
4- تفرغن: به نظر ‌می‌رسد، اشتباه چاپی رخ داده باشد، کلمه تفرغن در فرهنگ‌ها، پیدا نشد، به احتمال زیاد و با توجه به ابیات بعد که پیرامون سامری و حضرت موسی(ع) است، این کلمه باید تفرعُن باشد. تفرعُن: 1- مانستن به فرعون در تکبر و ستم، 2- زشت خوی شدن، ستمکار گردیدن (20/1112). استاد مرحوم، دکتر امین‌پور این اشتباه را در سفرنامة گردباد (3/153) درست کرده‌اند.
5- گاوبندی: ← گاوبند: آنکه اجازه دارد با پرداخت حقی در قسمتی از ملک دیگری زراعت کند.
گاوبندی: 1- عمل گاوبند، 2- گردآوری ثروت از ممرّی غالباً غیر مشروع، 3- بند و بست (20/3180)

مراجع:
1- بیدل دهلوی، دیوان- اکبر بهداروند- موسسه انتشارات نگاه- 1386 (2 جلدی)
2- حسینی سیدحسن، گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس- سوره مهر- 1381
3- حسینی سیدحسن، سفرنامه گردباد- انجمن شاعران ایران- بهار 1388
4- خاقانی شروانی، دیوان- به کوشش دکتر سید ضیاء الدین سجادی- انتشارات زوار- پاییز 1388
5- دادبه دکتر اصغر- مقاله «تشبیه»- دایرة المعارف بزرگ اسلامی- جلد: 15 - شماره مقاله:5936
6- دادبه دکتر اصغر- مقاله «تمثیل»- دایرة المعارف بزرگ اسلامی- جلد: 16 – شماره مقاله:6084
7- دابه دکتر اصغر- مقاله «ایهام»- دایرة المعارف بزرگ اسلامی- جلد: 10 – شماره مقاله:4229
8- دادبه دکتر اصغر- مقاله «بیان در زبان و ادب فارسی»- دایرة المعرف بزرگ اسلامی- جلد:13- شماره مقاله: 5309
9- دادبه دکتر اصغر- مقاله «بلاغت در زبان و ادب فارسی»- دایرة المعرف بزرگ اسلامی- جلد: 12 - شماره مقاله: 5009
10- سجادی دکتر سید جعفر- فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی- انتشارات طهوری-1389
11- شفیعی کدکنی دکتر محمد رضا- صور خیال در شعر فارسی-انتشارات آگاه- زمستان 1388
12- شمیسا دکتر سیروس- بیان- نشر میترا- ویرایش سوم- پاییز1386
13- شمیسا دکتر سیروس-آشنایی با عروض و قافیه- نشر میترا- ویرایش چهارم- بهار 1386
14- شمیسا دکتر سیروس- نقد ادبی- انتشارات فردوس- 1383
15- شمیسا دکتر سیروس- فرهنگ تلمیحات – نشر میترا- بهار 1386
16- شمیسا دکتر سیروس- یادداشت‌های حافظ- نشر علم- 1388
17- طباطبایی علامه سید محمد حسین- رسائل توحیدی- ترجمه و تحقیق: علی شیروانی هرندی- انتشارات الزهرا- 1381
18- مجلسی علامه محمد باقر- بهار الانوار(جلد 97)- موسسه الوفاء بیروت-1404 ه. ق-( 110 جلدی)
19- مدرسی دکتر فاطمه- ازواج تا جمله، فرهنگ زبان شناسی- دستوری- نشر چاپار-1386
20- معین دکتر محمد- فرهنگ فارسی- موسسه انتشارات امیرکبیر- 1388 (6جلدی)



محمدخلیل طالبان پور



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • یادی از سیدحسن حسینی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: