بیژن ارژن شاعر برجستۀ کرمانشاهی سی ام فروردین امسال داغدار پدر بزرگوارش شد، پدر بیژن که از رزمندگان و جانبازان دلیر هشت سال دفاع مقدس است، تمام دوران جنگ را در جبهه گذرانده است. در این غزل بیژن عزیز سالها پیش روایتی دارد از این ماجرا:
پسر شدیم و بدون پدر بزرگ شدیم
و با هزار غم و دردسر بزرگ شدیم
و جنگ بود- و آوارگی- و دربهدری
سفر رسید وَ ما با سفر بزرگ شدیم
پدر همیشه سفر بود -مثل اینکه نبود
و ما بدون پدر با خطر بزرگ شدیم
پدر قطار قشنگش قطار ِ رفتن بود
و ما به شوق سفر بود اگر بزرگ شدیم
پدر رسید و ما از قطار جا ماندیم
پلاکش آمد و ما با خبر بزرگ شدیم
قطار پوکهی خالی -و زیرسیگاری
چقدر جای تو خالی پدر، بزرگ شدیم!
که ما بزرگ نبودیم -این شکوه تو بود
به چشم مردم دنیا اگر بزرگ شدیم...