اميرحسين فردي از آن دسته افرادي است که براي شناختنش بايد ابعاد مختلفي را مورد بررسي قرار داد. از وجه معلمي و جريانسازياش گرفته تا نقش مديريتي و انتقادي و نويسندگياش، و بيشک يکي از مهمترين وجوه شخصيتي وي نگارش آثار خلاقه و داستان است. از اميرحسين فردي آثار بسياري، براي مخاطب بزرگسال و نوجوان، منتشر شده است که يکي از مهمترين آنها، به جهت تقدم زماني و اثرگذاري، رمان «سياهچمن» است.
رمان«سياه چمن»، اولين رماني است که در اردوگاه نويسندگان متعهد، درباره تأثير انقلاب اسلامي بر زندگي مردمان يکي از محرومترين نقاط ايران (روستاهاي اطراف کهنوج) نوشته شده و اين فضل تقدم يکي از ويژگيهاي برجسته سياه چمن است. پيش از پرداختن به اين اثر ارزشمند و ماندگار، اشارهاي گذرا به چند نکته اساسي درباره داستان انقلاب خالي از لطف نيست.
در طول سه دههاي که از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ميگذرد، در کنار همه مسايل فرهنگي و ادبي، نويسندگان نيز تجارب متعددي را پشت سر گذاشتهاند که با بررسي آثار نوشته شده در اين مدت، ميتوان فراز و فرودهايي در اين عرصه شاهد بود؛ بهويژه در حوزه ادبيات داستاني انقلاب که ميتوان گفت همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران متولد شد و در طول سالهاي پس از آن با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، به هويت مشخص دست يافت. در اين ميان آثاري که در سالهاي اوليه شکلگيري اين ادبيات خلق شدهاند؛ از جايگاهي ويژه برخوردارند. يکي از اين آثار، رمان«سياه چمن» نوشته امير حسين فردي، داستاننويس معاصر است که با توجه به غلبه محتواي آن بر ساختاري که رمان از آن برخوردار است، ميتوان ادعا کرد که فردي آن را در بيشتر از سر تعهدي که به آرمانهاي انقلاب اسلامي داشته، نوشته است. از مهارتهاي نويسندگي امير حسين فردي که در آثار بعدي او مانند «آشيانه در مه»، «کوچک جنگلي» و سرانجام کار شاخص او در اين سالها؛ «اسماعيل» تجلي يافته، در رمان سياه چمن نشانيهاي چنداني ديده نميشود. طرح کلي داستان سياه چمن، يکي از سوژههاي آشناي سالهاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در خصوص زندگي روستاييان است که در آثار داستاني و توليدات سينمايي و تلويزيوني نيز ديده شده است و آن چيزي نيست جز بيان ظلم ستم اربابها و خانها بر مردم فقير روستاها و برچيده شدن اين بساط با پيروزي انقلاب اسلامي و تسلط روستاييان بر امور زندگي خود. زمان وقوع حوادث داستان حدود بهار سال 1358 است؛ زماني که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيده و کم کم دوران ثبات خود را پشت سر ميگذارد؛ اين در حالي است که در موقعيت مکاني وقوع حوادث داستان سياه چمن (مناطق روستايي اطراف شهرستان کهنوج در جنوب شرق کشور) هنوز نشانههايي از بازماندگان اربابها و خانها و ظلم و ستم آنها به مردم فقير روستايي ديده ميشود. داستان از آنجا آغاز ميشود که در صبحي بهاري خيرمحمد (پيرمرد روستايي)، امانداد (فرزندش) را با گوسفندها به سياهچمن روانه ميکند. ميردادخان پيغام ميآورد که به دستور سيفالله خان، از فردا گله به سياهچمن نبرد. فرداي آن روز ميردادخان، امانداد را در سياهچمن شلاق ميزند. شب، يارمحمد، برادر بزرگتر متوجه اين موضوع ميشود و به فکر ميرود و به ياد تظاهراتي ميافتد که در شهر يزد ديده بود، و شنيده بود که براي مبارزه با شاه و خانها است. از روز بعد، خان، سياهچمن خيرمحمد را براي گله خودش قرق ميکند و خيرمحمد به ناچار يارمحمد را با گوسفندها به کوهستان ميفرستد، اما در طول راه، بيشتر گوسفندان گله تلف ميشوند. از همين رو يارمحمد به دشت بازميگردد و ميرداد را موقع آبياري سياهچمن، تا حد مرگ کتک ميزند. سيفالله خان، به تلافي، شبانه به کپر خيرمحمد حمله ميکند. يارمحمد پا به فرار ميگذارد. خيرمحمد کشته، و کپرش به آتش کشيده ميشود. يارمحمد بعد از خاکسپاري جنازه پدر، همراه عزيز، پسرعمو و نامزد خواهرش، به کپرهاي سيفالله خان نزديک ميشود. عزيز کشته ميشود و يارمحمد پايش آسيب ميبيند، و چند روز بعد، همراه قادر براي مداوا به کهنوج ميرود. شب، در قهوهخانه، از زبان جمعه، شاگرد قهوهچي، متوجه ميشود که در کشور، حکومت اسلامي برپا شده است. بر حسب اتفاق، ميردادخان و هليل که با قهوهچي آشنا هستند، براي استراحت به همان مکان ميآيند. در جرياني که پيش ميآيد، ميردادخان با تير يارمحمد کشته ميشود. روزي که پاسدارها به راهنمايي يارمحمد براي دستگيري سيفالله خان ميروند، در نتيجه تيراندازي، يارمحمد مجروح ميشود و سيفالله خان هم به قتل ميرسد.
داستان سياه چمن در يادآوري يکي از تلخترين دوران زندگي روستاييان در کشورمان تا حدودي موفق است، اما کم توجهي اميرحسين فردي به تکنيکهاي نويسندگي، باعث شده تأثيرگذاري اين اثر به مخاطب کم باشد. بهعبارت ديگر، سياه چمن يک اثر گزارشگونه است که نگاه تاريخي آن به ساير عناصر داستاني غلبه کرده است. خود نويسنده در اينباره گفته است: «قرار نبود سياه چمن به اين شکل نوشته شود. نوروز 63 که به روستاهاي اطراف درياچه هامون رفتم، ديدار مردمان آن ديار يکي از حوادث به يادماندني زندگيام شد. تصميم گرفتم تا گزارشي از آن ديدار براي روزنامه کيهان بنويسم. وقتي شروع به نوشتن کردم، ديدم نميتوانم گزارش بنويسم. ميل شديدي به داستان نوشتن دارم. تا آن روز دو داستان کوتاه بيشتر ننوشته بودم و هنوز تصميمي جدي براي نوشتن نداشتم؛ اما خيلي نتوانستم مقاومت کنم. حوادث مرا با خود بردند. تابستان همان سال وقتي داستان تمام شد. نام سياه چمن را برايش انتخاب کردم و شد اين کتاب.» به هر حال سياه چمن هرچه که هست، اولين رماني است که در اردوگاه نويسندگان متعهد، درباره تأثير انقلاب انقلاب اسلامي بر زندگي مردمان يکي از محرومترين نقاط ايران نوشته شد. اين فضل تقدم يکي از ويژگيهاي برجسته سياه چمن است. بايد توجه داشت که سياهچمن از اولين کارهاي اميرحسين فردي است که ناگفتههايي از پيشزمينههاي وقوع انقلاب اسلامي در ايران را روايت ميکند. همچنين سال انتشار کتاب، يادآور دوران نوشتههاي احساسي نويسندگان انقلابي کم تجربه است. و طبعا سياه چمن امير حسين فردي هم، با آنکه تلاش نويسنده براي دوري از شعار در آن ملموس است، بيش از آنکه احساسبرانگيز باشد، خود کاري احساسي است و نويسنده چنان کار را پيش برده که خواننده، تا بخشهاي پاياني (فصل 16) به روشني درنمييابد همه آن حوادث، در ماههاي ابتدايي پيروزي انقلاب و در اولين بهار آزادي روي داده است. ورود بيمقدمه ميردادخان به کپر خيرمحمد، و به هراس انداختن زن و بچههاي خيرمحمد، هيچ نشاني از پيروزي انقلاب اسلامي در خود ندارد! «سلام، سلام ميردادخان. خوش آمدي! چرا پايين نميآيي نان بخوري؟» ميرداد روي زين جابهجا شد و گفت: «نه ميروم. خان سفارش کرد به تو بگويم که ميخواهيم گله را به سياه چمن ببريم، تو ديگر گوسفندهايت را آنجا نفرست.» (صفحه 9) اين موضوع را که رمان سياه چمن ميتوانست به مراتب قويتر از اين خلق شود، اميرحسين فردي هم قبول دانست، اما او به ديگر ويژگيهاي اين اثر اشاره ميکند که به آن جايگاه خاصي ميبخشد: «اگر چه نقدهاي متعددي ميتواند بر سياه چمن وارد باشد، با اين حال نميتوان اين اثر را دوست نداشت، چراکه سياه چمن يادگار روزهاي پر تب و تاب تاريخ انقلاب اسلامي است و بالاتر از همه ترجمان اين جمله که انقلاب به فرزندان خود اعتماد به نفس ميدهد. سياه چمن حاصل همان اعتماد به نفس است.»
علیالله سلیمی
دیگر مطالب پروندۀ امیرحسین فردی:
پیام تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت امیرحسین فردی
قلممویۀ علی داودی در سوگ فردی
نگاهي به رمان سياه چمن
نگاهي به زندگي ادبي فردي
خاطرۀ يکي از شاگردان فردي
نگاهی به جایگاه اثرگذار فردی در ادبیات انقلاب
معرفي مهمترين آثار فردي در قالب کتاب
یادداشت ناصر فیض دربارۀ مدیر پیشین مرکز آفرینشهای ادبی حوزه
گفتوگوی حامد شکوري با شاگردان و دوستان فردي
یادداشت جواد افهمی در سوگ فردی
بريدهاي از رمان منتشر نشده «گرگسالي» فردي
گفتگوی مجید اسطیری با دکتر محسن پرویز
نگاهی به رمان «اسماعیل» فردی
دیدار مرحوم فردی با رهبر انقلاب
یادداشت حامد محقق در سوگ امیرحسین فردی
یادداشتی از مسعود نوروزی در سوگ امیرحسین فردی
گفتاري از وحيد جليلي به مناسبت هفتمين روز درگذشت مرحوم اميرحسين فردي
سوگسرودی از محمدرضا ترکی برای مرحوم فردی
یادداشتی از علی داودی در سوگ امیرحسین فردی