یادداشت ناصر فیض دربارۀ مدیر پیشین مرکز آفرینشهای ادبی حوزه (از پروندۀ امیرحسین فردی)
اينکه در تعريف بعضي از افراد گفته ميشود «دوست و دشمن دوستش داشت» هميشه دليل خوبي براي امتيازات مثبت آن فرد نيست، هرچند به غلوش هم واقفيم. اميرحسينخان فردي دوستان بسيار و دشمنان فراواني داشت و اين يکي از ويژگيهاي اين انقلابي واقعي و فرهيخته بود. براي همه اينها هم هزينه داده بود. از آبرو و اعتبارش، از جايگاه ادبياش، از آسايش و رفاهش و از آنچه که امتيازي محسوب ميشد، هزينه کرده بود. فردي از همه خواستههايش گذشته بود که به دغدغههاي جديتر و مهمترش برسد و با قدرت و قوت تمام فکر و ذکرش معطوف به آن باشد. درباره اعتقاداتش بهقول معروف با کسي شوخي نداشت، حتي اگر آن شخص از عزيزترين دوستانش بود. از وقتي او را ميشناختم همان فردي بود که يک روز قبل از مرحوم شدنش براي بار آخر در طبقه سوم حوزه هنري ديدمش. شادي و غمش هر دو از ته دل بود. اين اواخر بيشتر غم داشت تا شادي. غمي که با نگراني عجيبي همراه بود. نگراني خاصي که از تبعات باورهايش بود؛ باور به راهي که اطمينان داشت تا اينجا درست او را کشانده است؛ يک نگراني شيرين از آخر ماجرايي که ترديدي در گوارابودنش نداشت.
همه منطقه سهراه آذري آدمي را ميشناسند که لذت کتابخواني را برايشان تعريف کرده است؛ آدمي که هر روز به مسجد ميرود، در نماز جماعت شرکت ميکند، با فقر خويشاوندي نزديک دارد و اولين الفهاي قاموسش، اسلام و انقلاب است و اعتقاد و ايمان و ايران و...
فردي اگر ميخواست ميتوانست به همه چيز برسد. خواست و به همه چيز هم رسيد. همه چيزي که فقط در تعريف کمي با هم فرق دارند! وقتي بحث اعتقادات و مسئله انقلاب و اسلام پيش ميآمد بارها تکليف عزيزترينها را هم روشن کرده بود؛ اگر ترديدي را ميخواستند القا کنند.
فردي ايستادگي محض بود و مفهوم مجسم مقاومت. وقتي خيليها راهشان را به سوزنبانها سپرده بودند و هر روز در مسيري ميافتادند، فردي راه خودش را ميرفت، راهي که يک مبدأ و يک مقصد بيشتر نداشت. تمام وجودش تپش بود براي انقلاب و اعتقادي که ذرهاي لغزش نداشت.
با هم که ميشديم دلي از عزا در ميآورديم و تا از دفترش بيرون بيايم ترکي حرف ميزديم و حرفهايش همان ترجمه نگرانيهايش بود به زباني که فرصت کوتاهي گاهي به ما داده بود تا صميميتر باشيم. همين چند روز پيش در راهروي طبقه سوم که ديدمش باز غم اين روزهايش همراهش بود. چهره در چهره ايستاديم. با همان آرامش هميشگي که يکي دو بار در باغ آلبالوي روستاي پدريام در دامنههاي ساکت و سرد و سبز سبلان بهسراغم آمده بود، نگاهم کرد و گفتم: «امير خان چه خبر از اوضاع؟!» فقط گفت: «خيلي بايد مواظب باشيم، خيلي... اينبار خيلي به ما شبيهاند...» آمد برود درحاليکه داشت آستينهايش را بالا ميزد، لبخند شيريني زد که آرامشم را تا الان ادامه داد؛ يعني تا همين الان که فردي هم ديگر آرام گرفته است و نگران هيچ چيزي نيست. بدون ترديد آن طرف هيچ نگرانياي ندارد. همه آنچه را که وظيفه ميدانست انجام داده بود. اين آدم بايد دشمن داشته باشد تا بهتر بشناسيماش. ديروز وقتي بيبيسي دربارهاش ياوه ميگفت بار ديگر فهميدم که فردي چقدر راهش را درست رفته است وگرنه آنها اينقدر عصباني نميشدند.
باور کنيد دستم به قلم نميرود. نميدانم از آن همه چه بنويسم! فردي را نبايد نوشت. کاش فرصتي بود تا همه او را فقط يکبار ميديدند و ميشنيدند. دلم اين روزها خيلي گرفته، مخصوصا شبها که به خانه ميروم، اميرخان همه جا شبيه ملايمتي مطلق روبهروي من ايستاده حرفش را ميزند و مثل نسيم از کنارم ميگذرد و ميرود. تا کي اين نسيم خواهد وزيد، نميدانم.
خواستم بگويم که «فردي» فرد بود که تيترش کنيد، فکر کردم روحش را آزرده ميکنم، چون فردي هرگز از تيترشدن استقبال نميکرد. الان اگر بشنود، ميگويد: «ناصر جان، باز هم سربهسر ما گذاشتي؟!»
يادم باشد، فردا خواهش کنم اين عکسها را از در و ديوار مخصوصا طبقه سوم بردارند تا به ديوار دلمان بياويزيم. ميدانم قزوه هنوز دلش نميآيد که وارد اتاقي بشود که فردي به او سلام نکند. قزوه کارش سختتر از همه است با دل مهرباني که از او سراغ داريم...
امير خان تو يادمان دادي که با خيال راحت نگران خيلي چيزها باشيم.
اما نميدانم چرا از وقتي که رفتهاي دوستانت بيشتر شدهاند و همه تلاش ميکنند مثل من از شما خاطره داشته باشند! با قيصر و سيد هم همين ماجراها بود. روحت شاد امير خان! دعا کن غم ما هم از جنس غمهاي شما باشد
ناصر فیض
دیگر مطالب پروندۀ امیرحسین فردی:
پیام تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت امیرحسین فردی
قلممویۀ علی داودی در سوگ فردی
نگاهي به رمان سياه چمن
نگاهي به زندگي ادبي فردي
خاطرۀ يکي از شاگردان فردي
نگاهی به جایگاه اثرگذار فردی در ادبیات انقلاب
معرفي مهمترين آثار فردي در قالب کتاب
یادداشت ناصر فیض دربارۀ مدیر پیشین مرکز آفرینشهای ادبی حوزه
گفتوگوی حامد شکوري با شاگردان و دوستان فردي
یادداشت جواد افهمی در سوگ فردی
بريدهاي از رمان منتشر نشده «گرگسالي» فردي
گفتگوی مجید اسطیری با دکتر محسن پرویز
نگاهی به رمان «اسماعیل» فردی
دیدار مرحوم فردی با رهبر انقلاب
یادداشت حامد محقق در سوگ امیرحسین فردی
یادداشتی از مسعود نوروزی در سوگ امیرحسین فردی
گفتاري از وحيد جليلي به مناسبت هفتمين روز درگذشت مرحوم اميرحسين فردي
سوگسرودی از محمدرضا ترکی برای مرحوم فردی
یادداشتی از علی داودی در سوگ امیرحسین فردی