غزلی از مجتبی نادری
آب است روی آتش، یا آتش است بر آب؟
18 تیر 1392
19:01 |
1 نظر
|
امتیاز:
4.55 با 11 رای
شهرستان ادب: غزلی از شاعر جوان کاشانی مجتبی نادری طاهری. او خود بر پیشانی این شعر نوشته است:
تقدیم به شهدای پرواز 655 که ناو آمریکایی با بی رحمی 290 نفر از هموطنان ما را ترور کرد
باران نبود اینبار، خون بود روی دریا
یا برف استخوان بود، بارید توی دریا
آب است روی آتش، یا آتش است بر آب؟
از شرم این جنایت، رفت آبروی دریا
رفت آبروی عالم، رفت آبروی آدم
آدم خوری به این شکل، این نیست خوی دریا
یک ناو موشک انداز، یک آسمان مسافر
با کینه ای عوض شد، ناگاه بوی دریا
پروانه سربریدند، یک مشت گرگ وحشی
باطل شده از آن روز، دیگر وضوی دریا
دریادلان این خاک، هرچند ناگهانی
از آسمان آبی، رفتند سوی دریا
آن تیرماه غمگین، زخمی است باز مانده
نشکسته ماند از آن روز، بغض گلوی دریا
ماییم و انتقام سیصد کبوتر پاک
روزی شود حقیقت، این آرزوی دریا