شعر 3 - استقبال از مطروحه رهبری - مهدي شريفي
02 شهریور 1391
18:56 |
0 نظر

|
امتیاز:
با 0 رای
«رندانه آخر ربودي
جامي ز خمخانهي دل
خونين چو برگ شقايق
رنگين چو افسانهي دل»
تا موج غم شعلهور شد
دل را به دريا سپردي
تا سربلندت نمايد
تصميم مردانهي دل
برخي بهيكباره رفتند
اما تو با درد ماندي
ماندي و هر شب نهادي
سر بر روي شانهي دل
ماندي كه مردم نگويند
خوبان همه پر كشيدند
ماندي كه روشن بماند
با نور تو خانهي دل
ماندي روي تخت تا كه
باشد خيال دلم تخت
اي ثروت بينهايت
اي گنج ويرانهي دل
آنان كه يكباره رفتند
هر يك فقط يك شهيدند
اما تو صدها شهيدي
اي پير ميخانهي دل
هرچند ماندي تو اما
شمع وجود شريفت
با هر نفس آب ميشد
ميريخت بر شانهي دل
آخر تو هم پر كشيدي
من ماندم و خاطراتت
در پيشت اي شمع خاموش
ميسوخت پروانهي دل
مهدي شريفي
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.