در شوخی و شکایت از فراشان آستان امام رضا
قصیده انتقادی و طنزآمیز کفاش خراسانی
28 مرداد 1392
02:33 |
3 نظر
|
امتیاز:
2.37 با 86 رای
شهرستان ادب: کفاش خراسانی شاعر طنزپرداز عصر مشروطه شاعری ست که نفوذ کلامش بین توده مردم یادآور نفوذ و تاثیرگذاری شگفت شاعران سبک هندی بود. شاعری که شعرهایش از شاعرش معروف تر و محترم تر بودند. شعرهایی که از دعانامه ها و نفرین نامه ها گرفته تا مدایح و مراثی اهل بیت هنوز هم با کمال احترام در حافظه ها جا دارند هرچند شاعرشان خود در غربت از دنیا رفته باشد. ما برای پرهیز از تلخ کام شدن شما از ذکر حال و روز کفاش میگذریم و به مناسبت اردوی مشهد آفتابگردان ها تنها به ذکر یکی از معروف ترین شعرهای طنز او درباره خادمان و مسئولان آستان قدس رضوی در آن روزگار بسنده می کنیم. پیش از کفاش هم بعضی از شاعران خراسانی از جمله «حاجی ملا محمدجان قدسی» شکایت خادمان را به آستان حضرت رضا (علیه السلام) برده اند، اما قصیده کفاش به خاطر زیبایی ها، نو آوری ها و رندی هایش ماندگارترین اینگونه اشعار شد.
ز بی حسابی اوباش، يا امام رضا
شد آن چه بود نهان، فاش يا امام رضا
چه صحن و بارگه ست اين ، مگر كه نقشه ی او
كشيده ماني نقاش يا امام رضا ؟
چراغ برق تو و نور مه بوَد به مثل
حكايت خور و خفاش يا امام رضا
شبی برو در ِ مطبخ، ببين چه سان زوار
كتك خورند عوض آش يا امام رضا
يساول دم مطبخ كه بدتر از خولی ست
يكی دگر بنشان جاش يا امام رضا
به ديگ ، يک، دو مني ماش و يک منی شالتوک
پزند جاي پلو ماش يا امام رضا
بسی به ديگ رود استخوان كه گوشت ازو
سترده گشته به منقاش يا امام رضا
به توی قرمه ی سبزی كنند گوشت ، و ليک
به قدر دانه ي خشخاش يا امام رضا
به وقت صرف غذا، حرف خادمان اين است
كه جوجه نيست چرا لاش يا امام رضا ؟
ز مفت خوران فراوان كه گرد تو جمع اند
به فكر گنبد خود باش يا امام رضا
به جای آن كه به پاي پياده ، كفش كُنند
كَنند آن چه بود پاش، يا امام رضا
جماعتی شده دربان تو را، بلا نسبت
همه اراذل و اوباش، يا امام رضا
تو را که قرض شده فرض، بشنو از من عرض
مگیر اینهمه فراش، یا امام رضا
به گرد روضه ي خلد آشيان تو جمع اند
چه روضه خوان؟ همه كلاش يا امام رضا
بسي شده ست كه با ارمنی زيارت خوان
براي زر شده قارداش يا امام رضا
به روز حشر ز كس وا مگير سايه ی لطف
خصوص از سر كفاش يا امام رضا