شعری از سیدعلی میرافضلی
معماری شهری
23 شهریور 1392
18:54 |
1 نظر

|
امتیاز:
4.2 با 5 رای
شهرستان ادب: سیدعلی میرافضلی شاعر و پژوهشگری است که او را بیشتر با سرایش ها و پژوهش هایش در زمینه «شعر کوتاه» می شناسند. در زمینه شعر از میر افضلی تاکنون پنج مجموعه با نام های «تقویم برگهای خزان»، «گنجشک ناتمام»، «دارم به ساعت مچیام فکر میکنم»، «تمام ناتمامیها» (گزیده شعر) و «خواب گنجشکها» منتشر شده است. همچنین برای خواندن تازه ترین شعرهای کوتاه ایشان می توانید به وبلاگشان «اسپریچو» سر بزنید.
شعری که اینجا از آقای میرافضلی می خوانید یک نیمایی زیبا است که برخلاف بیشتر شعرهای ایشان خیلی هم کوتاه نیست.
به بُن بست خوردن
و از کوچههای بزک کرده رو دست خوردن؛
همینقدر میدانم ای جان
که در جیبهای خیابان
جوابی برای جنون نیست.
نه اینکه ظرافت ندارند و زیبا نباشند
ستونهای سیمانی شهر
بسیار هم خوشتراشند
ولی با تمام تفاصیل
زیبایی این معابر
به اندازه یک وجب بیستون نیست.
کسی شک ندارد
قشنگ است گلدان
ظریف است معماری حُسن یوسف
ولی در رگ جلوه این عروسان
کسی شک ندارد که خون نیست.
نوشتیم از عشق و صد بار خط خورد
و هر بار
این نقش، مُهر غلط خورد
که فهمیدم این راه، پرت است و
این ماه، بن بست
که دانستم اینجا کسی مرد این آزمون نیست.
همین است حرفم:
بیابانی ِ یک نگاه شگرفم
خیابان، مجال جنون نیست.