علیرضا قزوه شاعر در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به ویژگیهای شعر سهراب سپهری گفت: سهراب شاعری بود که به لحاظ زبانی، قومی و نگاه تاثیر بسیاری بر شاعران پس از خود بر جای گذاشت. سهراب شاعری بود که هم نگاه پاکیزه و انسانی داشت و هم تعابیری که به کار میبرد از جنس مسلمانی بود. اگر نگاهی به اشعار این شاعر داشته باشیم با کلید واژههای مسلمانی از جمله سجاده، وضو، مسلمان، قبله و .. بر میخوریم به ویژه در شعر «صدای پای آب» سهراب این ویژگی مشخص است.
وی ادامه داد: سهراب شاعری است که هم طبیعت گراست و هم اهل تفکر. وی در زیباییهای خلقت خداوند انسان را وادار به تفکر و تأمل میکند، همچنین از جهت دیگر شاعری است که روزهای نخست انقلاب را درک کرده، اما به اندازه درک خود به این روزها نیز توجه کرده است، اگر سهراب زنده میماند و انقلاب را درک میکرد، به یکی از بزرگان ادبیات انقلاب تبدیل میشد، همچنانکه هماکنون نیز میتوان گفت، معلم شعر انقلاب است.
قزوه گفت: سهراب به جهت تاثیری که بر نگاه و زبان شاعران انقلاب بر جای گذاشت بر آنها حق معلمی دارد، او یک شاعر ایرانی است که مسلمان است، یک شاعر که از جهت زبان و نگاه شاعر بزرگی است، شاعران بزرگی چون قیصر امینپور، سلمان هراتی، محمدرضا عبدالملکیان و... تحت تاثیر نگاههای سهراب قرار گرفته و به سرودن اشعار خود پرداختند، پس میتواند معلمی برای شعر انقلاب باشد.
وی با اشاره به دیگر ویژگیهای شعر سهراب از جمله عرفانیات در شعر سهراب گفت: سهراب کاملاً یک شاعر عارف بود، او عرفانهای غربی و شرقی را مطالعه کرده بود، عرفان اسلامی را میشناخت و از عرفان ایرانی اسلامی بهره میبرد، عرفان سهراب در بسیاری از اشعارش جاری و ساری بود به ویژه در «صدای پای آب» که همان طور که گفتم تعابیر مسلمانی بسیاری در آن وجود دارد.
قزوه افزود: وی با وجود اینکه یک شاعر جوان ایرانی بود، به مضامین جهانی و انسانی توجه ویژهای داشت و سبک هندی را میدانست، تفکر ادیان غرب و شرق را مطالعه کرده بود و سفرهایی به اروپا داشت. وی عرفان را در طبیعت پیاده کرده و با زبان بسیار ساده ولی در عین حال هنری عرفان را در میان مردم آورده بود.
مدیرمرکز آفرینشهای هنری حوزه هنری به رابطه سهراب با دکتر شریعتی اشاره کرد و گفت: من اخیراً در یک کتاب تازه انتشار، عکسی از دکتر شریعتی و سهراب را دیدم، در این عکس شریعتی به گونهای بسیار جالب به سهراب مینگریست، که نشان از رابطه خوب این دو با هم داشت، شریعتی نیز تفکری کاملاً انقلابی داشت. همینکه سهراب با شریعتی مراوده داشته نشان میدهد که او با اکثر شاعران و متفکران هم دوره خود رابطهای صمیمانه داشته است. از این میان بیشترین رابطه را با استاد مشفق کاشانی داشته است، هماو بود که وی را به فضای شعری دعوت کرد.
وی به رابطه سهراب و شاملو اشاره کرد و گفت: برخی مطرح کردند که شاملو گفته من عرفانیات سهراب را درک نمیکنم، اینکونه نیست، شاملو شاعری اجتماعی بود و به مضامین اجتماعی بیشتر توجه نشان میداد، او گفته بود، در زمانهای که جنایتهای بسیاری انجام میشود، اینکه کسی بیاید کنار آب بنشیند و از زیباییها سخن بگوید را درک نمیکنم. بنابراین اینگونه نبوده که شاملو سهراب را قبول نداشته باشد، بلکه سهراب از جهت تکنیک ذهنی و قدرت شعری اگر بر شاملو ارجح نباشد چیزی از او کم ندارد.
قزوه در پایان گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر به شعر سهراب توجهات بسیاری شده و در زمینه شناخت، نقد و معرفی شعر او بسیاری از نویسندگان و منتقدان کارها کردهاند، میتوان گفت بیش از شعر شاملو، نیما، اخوان، سلمان و قیصر به شعر سهراب توجه شده است.