شعری از سیده کبری موسوی تقدیم به همسر شهید رضایی نژاد
06 شهریور 1391
12:26 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
عصرها: موسیقی و چایی و آلاچیق ها
بی تو محزون است آوای خوش عاشیق ها
در تو گیرایی مرموزیست ای ماه بزرگ
می کِشی و می کُشی دل را در این تعلیق ها
دو به دو حتی کبوترها مرا دق می دهند
خسته ام از جمع های بی تو، از تفریق ها
زخم با انگشت های کوچکم دیر آشناست
ای گل سرخ شکفته لا به لای تیغ ها
قد و خط و دل شکست و مشق عشقی نقش بست
من به این سختی شدم استاد نستعلیق! ها!
گل نراقی روشن است و ماه خاموش است و من
باز دنبال تو می گردم در آلاچیق ها
سیده کبری موسوی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.