شهرستان ادب: محسن رضوانی شاعر جوان و خوش نام سرزمینمان از جمله شاعرانی بود که با شعر خاص خود در شب شعر نی نامه مورد توجه حاضران قرار گرفت. «قصیده واره سوریه» به اصطلاح یک «ملمع» اندوهگین و حماسی است که با ابیات فارسی آغاز و با ابیاتِ عربی ادامه پیدا میکند. این شعر زیبا به محضر حضرت رقیه (سلام الله علیها) و مقاومت سوریه تقدیم شده است.
در پایان متن، ترجمه ابیاتِ عربی را نیز میتوانید بخوانید.
نخیزد آهی از عمق نهادی
که در آخر نگردد گردبادی
نریزد اشک مظلومی به دامن
مگر ویران کند کاخ فسادی
نوای نای مظلومان _ولو کم_
بلرزاند تن آل زیادی
سرانجام تبه کاران، تباهیست
نه اخدودی به جا مانده، نه عادی
الا ای خیل خون آشام! در شام
نمانَد از شما حتی نمادی
نبردید از خرد، در شامه بویی
ندارید از خدا در یاد، یادی
شما را نیست جز شیطان ، مریدی
به غیر از ابن ملجم ها، مرادی
لکم یا زمرةَ الإرهابِ تبّاً
أساس البغي، رمزً للعنادِ
دماءَ الناس أنتم تستبيحون
و لاتخشون عن يوم المعاد
تجاهَ الناسِ وجّهْتم سلاحاً
و اسرائيل تسكنْ في البلاد
و إن آباؤكم هدموا البقيعَ
فنقطع منكم الآن الأيادي
و إن لاتعرفونا نحنُ نارٌ
و انتم تَنفَخونَ في الرَماد
و لن تُسبى رقية مرّتين
و لا زينب و لا زين العباد
ابد و الله لاننسى حسينا
هو القائد على رغم الاعادي
من العابس تعلّمنا جنوناً
من العباس حبّاً للجهاد
دخيلك يا ابوفاضل! اغثنا
فإنّ الشام اياكَ تنادي
«ترجمه ابیات عربی»
ای جماعت تروریست! ننگ و نفرین بر شما
که پایه ی طغیان و نماد دشمنی هستید
خون مردمان را مباح اعلام می کنید
و از روز قیامت نمی ترسید
دربرابر مردم اسلحه کشیده اید
درحالیکه اسرائیل در سرزمینها(ی اسلامی) جا خوش کرده است
اگر پدران شما بقیع را نابود کردند،
ما امروز دست شما را قطع می کنیم
نه رقیه دوبار اسیر می شود
و نه زینب و زین العابدین علیهم السلام
اگر ما را نمی شناسید (بدانید که ) ما آتشیم
و شما در خاکستر می دمید( اصطلاحی در ادبیات عرب کنایه از کاربیهوده و خودزنی)
به خدا سوگند تا ابد حسین را فراموش نمی کنیم
به کوری چشم دشمنان، اوست که پیشوا و مقتداست
ما از عابس(یکی از شهدای کربلا که فرمود عشق حسین دیوانه ام کرده) دیوانگی را آموخته ایم
و از عباس ، عشق به جهاد را یاد گرفته ایم
یا ابوالفضل! قسمت می دهیم که به فریادمان برس
چرا که سرزمین شام تنها تو را می خواند