ترانه ای از علی صارمی
06 شهریور 1391
16:12 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
تو این روزای تاریکو تو این شبهای بی مهتاب
فقط خورشید می تونه که بیدارت کنه از خواب
واسه جاری شدن باید بباره بغض این ابرا
توی رویای هر قطره باید پیدا بشه دریا
ته این جاده معلومه واسه هر کس که بیداره
رها کن چتر عقلت رو که داره عشق می باره
تو این روزای پاییزی صدایی جز شکستن نیست
تو محکم باش و باور کن که راهی تا رسیدن نیست
اگه فانوس و گم کردی اگه این جاده تاریکه
تو محکم باش و باور کن طلوع صبح نزدیکه
ته این جاده معلومه واسه هر کس که بیداره
رها کن چتر عقلت رو که داره عشق می باره
بزن بیرون از این ظلمت از این تاریکی هرزه
یه روز دریا میشه اشکی که تو چشم تو می لرزه
علی صارمی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.