موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
قصیده ای از محمدسعید میرزایی

بانوی مهربان

25 اسفند 1392 05:16 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.67 با 6 رای
بانوی مهربان
شهرستان ادب: علمی و دقیق نخواهد بود اگر جریان خاصی که از حدود دهه هفتاد در شیوه‌ی غزل‌سرایی به راه افتاد را به «غزل نو»، «غزل مدرن»، «غزل فرم»، «غزل پست مدرن» و ... نام گذاری کنیم. باری همه بر این توافق دارند که در آن ایام اتفاقی از جنس نوآوری در غزل معاصر افتاد که اگر نگوییم «نخستین چهره» باید بگوییم «چهره ی شاخص» این جریان، شاعری بود به نام «محمد سعید میرزایی». «درها برای بسته شدن آفریده شد»، «مردِ بی مورد»، «سکوت جرم قوافی نیست»، «الواح صلح»، «دیروز می شوم که بیایی» از جمله مجموعه شعرهایی است که از سوی میرزایی منتشر شده است و این‌ها همه جدا از دفتر شعرهای کودک و مجموعه‌های آیینی اوست که مربوط به دوره‌ی متأخر شاعری این شاعر تواناست.

بنا به «روایتِ ۷۵ روز»، این روزها روزهای شهادت دختر پیامبر خاتم و یگانه بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) است. به همین مناسبت قصیده‌ای زیبا از مجموعه شعر مذهبیِ «قصائد رضوی» سروده‌ی محمد سعید میرزایی انتخاب کردیم.



بانوی مهربان


بانوی مهربان چه بگویم برای تو
از شام گریه یا سحر ناله‌های تو؟

چندی است در مصیبت نام پیامبر
گشته است جبرئیل، شریک عزای تو

دیگر مدینه خواب ندارد، به چشم خود
از گریه‌های هر شبه و ناله‌های تو

این چندمین شب است که با ناله‌ی علی
مشغول گریه‌اند ملائک برای تو؟

آورده‌اند مائده‌ی خوانت از بهشت
گردانده است دست ملک، آسیای تو

روشن شده مدینه ز نور جبین تو
تا خانه‌ی علی شده عین الضیای تو

با آن دعا که قسمت همسایه کرده‌ای
شرمنده‌اند اهل کرم از سخای تو

ای عرش، ارتفاع نماز نشسته‌ات!
معراج مصطفی ست، عروج دعای تو

دردآشنا برای علی جز تو کس نبود
آه از دل به دردِ علی آشنای تو!

تقسیم در میان زمین گشت و آسمان
راز بزرگ صبر جمیل و رضای تو


***

چون شمع خسته‌ای و ز پشت حریر اشک
پر می‌زنند خاطره‌ها در هوای تو

یک روز، در حمایت مولا بلند شد
در مسجد رسول، شکسته صدای تو

یک روز خانه با در و دیوارِ سوخته
می‌خواست تکه‌تکه بیفتد به پای تو


***

حرمت گرفته کعبه به نور تو فاطمه
ای حسرتِ بهشت برین، بوریای تو

روشنگر مقام علی در ولایتید
ای برتر از مقام امامت، ولای تو

شأن شما به سوره‌ی کوثر خلاصه نیست
قرآن کاملی و علی «هل أتی»ی تو

«مدهامتان» تو «حسنین»اند در بهشت
آورده «نور» زینب اطهر، برای تو

ای «انما ولیکم الله»ات آینه!
«اللهُ نور» گشته چراغ سرای تو

میراث خاندان شما «انما یرید»
عهد علی است آیه‌ی «قالوا بلی»ی تو

آیات جبرئیل که در مصحفِ تو بود
رازی نگفته بین تو ماند و خدای تو


***


شب‌های آخر است که آورده جبرئیل
با خود خبر ز تشنه لبِ کربلای تو

تا شور کربلای حسین تو جاری است
کی ختم می‌شود به فدک ماجرای تو؟

گر گم شود کلیدِ درِ بسته‌ی بهشت
ماییم و اسم اعظمِ مشکل گشای تو





کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • بانوی مهربان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: