خبرگزاری فارس- مهناز سعیدحسینی: کتاب «سراب و سمرقند» یکی از جدیدترین کتابهای یک نویسنده دست به قلم و پر کار و البته صاحب نام کشورمان است به نام مصطفی جمشیدی و کمتر کسی است که اهل پیگیری ادبیات امروز باشد و مصطفی جمشیدی را با قلم زیبا و جذابش نشناسد و از کتابهایش چیزی نخوانده باشد. سراب و سمرقند هم یک کتاب خواندنی است و انتشارات شهرستان ادب آن را در میان کتابهای داستان ما این نشر امسال به دست خوانندگانش رسانده است.
**رمزهای آقای نویسنده
سراب و سمرقند یک رمان رمزگونه است با قلم مخصوص آقای نویسندهاش که ابهام میسازد و آن را رشد میدهد تا خواننده در گیر ماجراهای قهرمانهایش بماند و قصه را تا آخر دنبال کند. قصه سراب و سمرقند چیزی شبیه نامی است که بر این داستان گذاشته شده است. روایت سرابهای متعدد و جستجو در شهرهایی است که شاید بیشتر نامشان در حافظه تاریخی ما مانده باشد.
قصه حول دوستی دو نفر شکل میگیرد. یکی ماهان که البته نامهای متعددی دارد و در یک آژانس مسافرتی کار میکند و دیگری یک معلم کنکور فیزیک که تنها است و از از تدریس خصوصی روزگار می گذراند. راوی هم همین معلم است. او کمی از خودش میگوید و بیشتر از ماهان که اولین دیدارش با او باعث ارتباط بیشتر و بیشتر و سفر رفتنهای متعدد با او میشود. او ماهان را یک شخصیت مبهم، عجیب و البته جذاب مییابد. جوانی به شدت باهوش و البته جستوجو گر که دنبال یافتن پاسخش در جهان است. ماهان می خواهد بداند که او کیست و چیست و این جهان چه رازی دارد.
**هر ستاره به اسم یک نفر
ماهان تلسکوپ دارد و ستارههای کهکشان را با اسم های متعدد می خواند و هر ستاره را به اسم یک نفر که میشناسد، نام گذاری کرده است؛ او ستارهها را هدیه میدهد. از سوی دیگر در کنارش پاسپورت ماهان پر است از مهر سفرهای او به پایتختهای کشورهای گوناگون. کشورهایی که او با هواپیما در شهرهای مختلفش نشسته و این شهرها نامشان هم با حرف سین شروع میشود و این سفرها و این علاقه به سین و این شهرهای عجیب هم هر یک رازی هستند و ماجرایی که نه ماهان به زودی رازش را شرح میدهد و نه نویسنده چیزی از راز و ابهامش برای خواننده میکاهد و در میان این تعریفهای گسسته و روی دادن اتفاقهای عجیب گاه گاهی از سمرقند میگوید.
سمرقند تنها شهری که او 6 ماه در آنجا دوام آورده و ماجرایش با ماجرای همه شهرها فرق می کند اما او این تفاوت را شرح نمیدهد تا اینکه برای مدتی ناپدید میشود. آقای معلم به دنبالش است اما ماهان مثل تکه ابری ناپدید میشود گاهی میبیند او را و گاهی ناپدید است و در این میان آمدن یک دختر تاجیک و ابهامی که از رفتارهای عجیب ماهان در ذهن راوی پدید میاید باعث میشود آقای دبیر به دنبال او باشد تا ماجرایش را دریابد و از راز سراب و سمرقندش بداند.
در بخش از این کتاب میخوانیم:
من لکنت زبان گرفته بودم اما زادگاهم یادم نمیآمد. اسم شهرم، اسم خودم، حتی.. فرشته نامهربان داد زد: شما دوندههای ناشی به شمارههای پشت لباسهاتان هم نگاه نمیکنید به آن کفش بیریخت ورزشیتان، به ساقها و شورتهای رنگ و وارنگی که به تن کردهاید. مثل ابر بهاری آسمان دارید عرق میریزید....شرشر... ندا می آید که شما حتی ماه را فروختید. زمین و دریاچه را فروختید. کوه را فروختید. از هر چیز لعبت و متاعی ساختید برای خودتان. بازیچههایی برای بیع و شراع! برای تفاخر.. تعداد مردههای خود را شمردید تا به قبیله رقیب فائق بیایید. حتی مرده بیشتر هم امتیازی نزدتان محسوب میشد. واقعا مسخره است...
جمشیدی متولد تهران به سال 1340 و دانش آموخته رشته حقوق از دانشگاه تهران است. وی علاوه بر داستان، در زمینه شعر و سینما نیز فعالیت دارد. او تاکنون داستانهای کوتاه و بلند چندی نیز پدید آورده است، از جمله: یک سبد گل (مجموعه داستان)، باورم کن سلیمان (مجموعه داستان)، مرغهای دریایی این سوی آبها می میرند (مجموعه داستان)، بازیافته های شهر دلتنگ (رمان)، لغات میغ (رمان)، شنیدن آوازهای مغولی (رمان)، وقت نیایش ماهیها (رمان)، روزگار بلند (رمان)، خودنوشت (رمان)، معبر به آخرالزمان (رمان) و… که در این میان، بعضی از کتاب هایش نامزد بعضی از جوایز هم بوده اند: «لغات میغ» یکی از پنج کاندیدای کتاب سال جایزه ادبیات متفاوت در سال 1383 و «وقت نیایش ماهیها» کاندیدای دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال
انتشارات شهرستان ادب این کتاب را در 152 صفحه با قیمت 6هزار تومان منتشر کرده است. علاقه مندان برای تهیه کتاب میتوانند با شماره تلفن 77517830 تماس بگیرند.