موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

«شب و علی» مثنوی شهریار برای امام علی

26 تیر 1393 07:02 | 2 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.57 با 91 رای
«شب و علی» مثنوی شهریار برای امام علی

شهرستان ادب: شهرتِ غزل «علی ای همای رحمت» سروده‎ی شاعر بزرگ معاصر محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) در ستایش امام علی (علیهالسلام) به حدی است که مثنوی زیبای «شب و علی» او در شهادت امام علی، آنچنانکه باید و شاید مورد توجه قرار نمی‎گیرد. این نسبت به طور عمومی بین همه غزل‎ها و مثنوی‎های شهریار وجود دارد. یعنی اعتبار و شهرت بالای شهریار در غزل باعث می‎شود مثنوی‎ها _حتی مثنوی‎های موفق او_ کم‎تر مورد توجه قرار بگیرند.

سرایشِ مثنوی «شب و علی» برمی‎گردد به شب‎های قدرِ سال ۱۳۱۶ در تبریز. روایتی وجود دارد که مکاشفه‎ی شگرفِ مرحوم آیت‎اللهالعظمی مرعشینجفی درمورد شهریار و مولا علی(علیه‎السلام)، نه درمورد غزل «علی ای همای رحمت» که درباره‎ی مثنوی «شب و علی» بوده است و البته این نکته از ابهاماتِ شعر معاصر است. علی‎ای‎حال بسیاری از شاعران بر این باورند که این مثنوی به مراتب از آن غزل قوی‎تر و زیباتر است. اگر چنین هم نباشد باید گفت مثنوی «شب و علی» از بهترین شعرهای تاریخ ادبیات پارسی با موضوع امام علی ابن‎ابی‎طالب است. شعری که با همه گمنامی‎اش شاید چیزی کم از مثنوی شاهکار مولوی در ستایش مولای متقیان یعنی «از علی آموز اخلاص عمل» نداشته باشد.

مثنوی «شب و علی» در حقیقت فصلی از منظومه‎ی «افسانه‎ی شب» شهریار است. «افسانه‎ی شب» طولانی‎ترین و از زیباترین مثنوی‎های شهریار است که شاعر در هر فصل آن به روایتی زیبا از شب می‎پردازد. به جز فصل «شب و علی» از دیگر فصل‎های این منظومه می‎توان به «هنرپیشه‎ی ماه»، «صحنه‎ی شب»، «سمفونی کوهستان»، «خاطرات شب» و «شب و شاعر» اشاره کرد.

نسخه‎ی صحیح و کامل شعر زیبای «علی و شب» را در ادامه می‎خوانید.

 

 

علی آن شیر خدا شاه عرب

الفتی داشته با این دل شب

 

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سرّالله است

 

شب علی دید و به نزدیکی دید

گر چه او نیز به تاریکی دید

 

شب شنفتهست مناجات علی

جوشش چشمهی عشق ازلی

 

شاه را دیده به نوشینی خواب

روی بر سینهی دیوار خراب

 

قلعهبانی که به قصر افلاک

سر دهد نالهی زندانی خاک

 

اشکباری که چو شمع بیدار

میفشاند زر و میگرید زار

 

دردمندی که چو لب بگشاید

در و دیوار به زنهار آید

 

کلماتی چو دُر آویزهی گوش

مسجد کوفه هنوزش مدهوش

 

فجر تا سینهی آفاق شکافت

چشم بیدار علی خفته نیافت

 

روزهداری که به مهر اسحار

بشکند نان جوین در افطار

 

ناشناسی که به تاریکی شب

می برد شام یتیمان عرب

 

پادشاهی که به شب برقعپوش

می کشد بار گدایان بر دوش

 

تا نشد پردگی آن سرّ جلی

نشد افشا که علی بود علی

 

شاهبازی که به بال و پر راز

میکند در ابدیّت پرواز

 

شهسواری که به برق شمشیر

در دل شب بشکافد دل شیر

 

عشقبازی که همآغوش خطر

خُفت در خوابگه پیغمبر

 

آن دمِ صبحِ قیامتتأثیر

حلقهی در شد از او دامنگیر

 

دست در دامن مولا زد در

که علی بگذر و از ما مگذر

 

شال شه وا شد و دامن به گرو

زینبش دست به دامن که مرو

 

شال میبست و ندایی مبهم

که کمربند شهادت محکم

 

پیشوایی که ز شوق دیدار

میکند قاتل خود را بیدار

 

ماه محراب عبودیّت حق

سر به محراب عبادت منشق

 

میزند پس لب او کاسهی شیر

میکند چشم اشارت به اسیر

 

چه اسیری که همان قاتل اوست

تو خدایی مگر ای دشمندوست؟

 

در جهانی همه شور و همه شر

«ها علیٌ بشرٌ، کیف بشر»

 

کفن از گریه‎ی غسّال خجل

پیرهن از رخ وصّال خجل

 

شبروان، مست ولای تو علی

جان عالم به فدای تو علی

 

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • «شب و علی» مثنوی شهریار برای امام علی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: