شهرستان ادب: سیزدهمین نشست شبِ شاعر ویژهی پاسداشتِ علیمحمد مؤدب _شاعر و مدیر فرهنگی_ سه شنبه ٢۱مرداد ٩۳ با حضور اهالی شعر و فرهنگ در نخلستان اوج برگزار شد. از جمله حاضران در این برنامه میتوان به محمدعلی بهمنی، محمدحسین جعفریان، محسن مومنیشریف، زهیر توکلی، علیاصغر عزتیپاک، سعید حدادیان، وحید جلیلی، غلامرضا کافی، پروانه نجاتی، محمدمهدی سیار، علی داودی، مهدی قزلی، میثم نیلی، محمدحسین نعمتی، رسول پیره، میلاد عرفانپور و حسین قرایی اشاره کرد. اجرای این برنامه به عهده شاعر توانای سرزمینمان محمدمهدی سیار بود. همچنین در بخشی از مراسم علی داودی شاعر و نقاش سرزمینمان تابلویی که از چهره مودب نقاشی کرده بود را به او تقدیم کرد. گفتنی است نماینده سفیر کبیر کشور افغانستان نصیر احمد نور پیام او را خطاب به مودب قرائت کرد. در بخشی از این پیام آمده بود: «شعر مودب بخشی از صلابت مشترک ماست وهمدردی عمیق او نسبت به کشور افغانستان در حافظه همه ما باقیخواهد ماند.»
در ادامه گزیدهای از سخنان سخنرانانِ این جلسه را به نقل از خبرگزاریهای فارس، مهر، آرتنا، خبرگزاری دفاع مقدس، منانشر، نسیم، ایبنا و... میخوانید.
محمدعلی بهمنی: با شعرهای مودب زندگی کردهام
محمدعلی بهمنی در مراسم پاسداشت مؤدب گفت: در بندرعباس با مؤدب آشنا شدم که دعوت بچههای آن جا را قبول کرده بود. تمام اشعار مؤدب دارای یک تفکر فرا اجتماعی است، وقتی اشعار مؤدب را میشنویم متوجه میشویم که با یک اتفاق جدید روبرو هستیم و این اتفاقات در شعر مؤدب برای من رخ میدهد. اولین شوق من برای حضور در این جلسه شنیدن شعرهای وی بود.
من فرصت زیادی نداشتم که با مؤدب زندگی کنم ولی با شعرش زندگی کردهام و تمام نسلها چه هم نسلهای من و چه نسل جوان با شعر مؤدب انس دارند. از دیدگاه من کسی که میتواند با یک نگاه کاشفی،چنین روایتهایی از زندگی دیگرانی که نمیتوانند کشف کنند را ارائه دهد ،یک انسان بزرگوار است و ایشان به واقع بزرگوار است. به واقع علت حضور من در این مراسم این است که خودم را بدهکار ایشان می دانستم.
زهیر توکلی: مودب تا وقتی گریهاش نگیرد شعر نمیگوید
آقای مودب هم در شعرهای عاشقانه ارجاع و تلمیح دارد و هم در شعرهای سیاسی و همیشه نیز ردپای یک زن و دختر نوجوان یا کودک را میشود در شعر او جست. او وابستگی به شعر ژنریک ندارد بلکه شاعری است که در لحظه شعر میگوید و تحت تاثیر هیجانات عاطفیاش. به عبارت دیگر او تا وقتی گریهاش نگیرد، شعر نمیگوید. وقتی شاعری اینگونه باشد دیگر در مرکز شعرش خیلی محدود به رعایت مفروضات و قرار گرفتن در یک ژانر نمیماند.
حضور مودب در اشعارش بسیار پررنگ است هر چند که از خوانش آنها به آدمی حس غرور دست نمیدهد. مودب شاعری است که در مقابل معشوقهاش در شعر به نقش شاعر بودن بسیار تکیه دارد و در شعرهایش همیشه این مساله را به رخ مخاطبش میکشد که من شاعرم. این را بفهم. ولی از این موضوع احساس غرور به مخاطب دست نمیدهد و علتش این است که یک دردمندی در شعر وی وجود دارد و موجب میشود که باقی مباحث را بپوشاند.
قیصر لحن دردمندانه و زخمی در شعر دارد که این موضوع نقطه اتفاق قیصر و مؤدب است. اگر مؤدب در دوران انقلاب هم نبود باز این دردمندی را داشت هرچند انقلاب موجب شده که وی بهتر بتواند این درد را بچشد.
همچنین در شعر مؤدب یک متافیزیکی وجود دارد و با کمک آن شعر را پیش میبرد و شعر عاشقانه را در یک اتمسفر متافیزیکی قرار داده است. آدم با خیلیها میخندد ولی کسی که با وی گریه میکند را هرگز فراموش نمیکند و از همین رو مؤدب برای من بسیار عزیز است.
مهدی قزلی: پشت این چهرهی آرام روحی ناآرام است
نخستین شعری که از وی خواندم، غزل «مرده شور» بود و متوجه شدم نوعی مرگ آگاهی در شعر مودب وجود دارد. بعد سروده وی را درباره امام رضا(ع) خواندم و گفتم نکند مودب مشهدی است و بعدها فهمیدم از آن روستاییهایی است که هنوز شهری نشده است.
سالها پیش سریال «معاون کلانتر» در سیما برای کودکان و نوجوانان پخش میشد و در آن وقتی قرار بود معاون معرفی شود، میگفتند مردی که در پشت ستاره حلبیاش قلبی طلایی دارد. من هم میگویم پشت این چهره آرام مودب، روح ناآرامی قرار دارد.
سعید حدادیان: مودب اهل درد است
وظیفه دارم در برپایی این مجلس شرکت کنم. من چند شاخص در شخصیت مودب دیدهام که همیشه مورد توجه من است. مودب برای من که عاشق امام هستم و طعم فقر را چشیدهام، دوست داشتنی است و شعرهایش را دوست دارم. من نگاه گمشده مودب را میستایم. آغوش باز مودب علیرغم کم سخن بودنشان دیگر ویژگی مهم ایشان است. مودب اکنون پناه جوانان شاعر است و این نشان میدهد که ایشان غرور کاذب شاعر را شکستهاند.
در دهه هشتاد در چمنهای روبروی مسجد دانشگاه تهران جلسات ادبی داشتیم. اتفاقا همین آقای مودب هم بودند. در آن جلسات یک روز خانمی شعری خواند که بسیار منقلب شدم. یکی دو روز قبل از آن جانبازان شیمیایی روبروی بیمارستان ساسان تجمع کرده بودند. من آنجا پیشنهاد دادم که همایش شعری برای جانبازان شیمایی برگزار کنیم. مودب در آن همایش 5 شعر بسیار خوب برای جانبازان شیمیایی سرود که یکی از آنها آن شعر سپید است که میگوید: اینجا تهران است، بیمارستان ساسان.
من خوشحالم که مودب نام جریان ادبیشان را شهرستان ادب گذاشتهاند و این سادهترین نام است و این خیلی خوب است. شهرستان ادب نگاه به فقر و روستا است و این یعنی به فکر مستضعفین باشیم. من از قلم، فکر، مدیریت و محبتهای علی محمد مودب تقدیر میکنم. مودب به آغوشی باز برای دیگران شاعران تبدیل شده است. هر کسی نمیتواند مثل او پرچمی بلند کند و افراد را دور خود جمع کند. درواقع تا کسی غرورهای کاذب شاعری را نشکند، نمیتواند آغوش گرمی برای دیگران باشد. مودب اهل درد است و افراد دردمند اطرافش جمع شده اند. مودب جهان بشریت را میبیند و در این دوره هر کسی چون او نیست. امروز که مودب به غزه و مسائلش میاندیشد برای این است که آنها را مستضعف میداند و حمایت از اینگونه افراد را بر خود لازم میداند.
غلامرضا کافی: علیمحمد مؤدب نماینده تام شعر انقلاب است
آثار تولید شده در حوزه هنر و ادبیات انقلاب اسلامی زیاد است ولی به خاطر اینکه کم تبلیغ میشود کمتر شناخته شدند البته بد سلیقه بودن هم عاملی است که نمیشود انکار کرد. جبهه تند انقلاب در آغاز راه افراد را از دست داد و کسانی که در برابر جریان انقلاب ایستادند کسانی بودند که زمینهساز جریان شعر انقلاب بودند و ما کاری کردیم که هم چهره شدند و هم در برابر انقلاب ایستادند. امروز به خاطر تجدید مطلع جریان هنری انقلابی نباید نگران باشیم که برخی شعرها تکرار شوند ولی باید نگران باشیم که جبهه خودی پاکی خود را از دست ندهد. نگرانی هم در حوزه هنر و ادبیات انقلاب همین جاست.
شاعر انقلاب عام است و شاعر انقلابی خاص، به خصوص بعد از انقلاب، زیرا بعد از انقلاب همه شعرا شاعر انقلاب هستند ولی برخی در این بین شاعر انقلابی هستند. به روز بودن و همزمان بودن با زمان از نشانههای شاعر انقلابی است و زمان آگاهی، شورش علیه وضع مطلوب، سازش پذیری دغدغه من جمعی به جای من جمعی، دل مویه بودن اشعار که موجب دراز دامنی اشعار میشود، ماهیت وسیلگی شعر برای غایت اندیشه شعر و ... از ویژگیهای شاعر انقلابی است که علیمحمد مؤدب این ویژگیها در شعرش وجود دارد. روایت گری، عینیت پذیری و ... مباحثی است که قبل از این در اشعار سلمان هراتی دیده شده بود که اکنون در شعر مودب وجود دارد.
اعتراض در شعر مؤدب به چشم میآید که قبل از این قزوه پیشگام شعر اعتراض در جریان شعر انقلاب بوده است. پاسخ به تقاضا و ایجاد تقاضا نکته ظریفی است که در شعر مؤدب است. ایجاد تقاضا ویژگی شعر تمام شعرای انقلاب نیست و اتوپیااندیشی و مآل اندیشی موجب میشود که در شعر مؤدب این ایجاد تقاضا به چشم میآید. ایجاد تقاضا، یعنی چه باید کرد؟ کجا باید رفت و چه افقی را باید دید که در شعر مؤدب است. نیما به شعر زبان تاکید میکند یعنی حالت آزاد در شعر وجود داشته باشد و به جای گزینش کلمات که زبان شعر است انتخاب شود. این در شعر علیمحمد مؤدب بروز پیدا کرده است و این نکتههایی بود که بیرون داد شعر مودب بود اما تنها همینها نبود بلکه شعر مؤدب دارای ویژگیها بسیاری است که این قابلیت در اشعار مودب وجود دارد که سوژه پایاننامههای دانشجویی قرار بگیرد. علیمحمد مؤدب براساس آنچه گفته شد نماینده تام شعر انقلاب است.
وحید جلیلی: مودب و دوستانش تجدید مطلع شعر انقلاب اسلامیاند
شعر و هنر انقلاب دارای یک هویت هنری است و یک هویت جریانی. از روزهای ابتدای انقلاب بسیاری از جوانان برآمده از انقلاب برخواستند تا خلأ انقلاب در حوزههای رسانهای را پر کنند. نسلی که در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت شکل گرفتند یک نسل طلایی بودند و انقلاب مظلوم و انقلاب تنها را یاری کردند و در بهت روشنفکران که فکر میکردند اگر انقلاب را تنها بگذارند موفقیت حاصل نمیشود، نسل اول هنر و شعر انقلاب خوش درخشیدند.
مؤدب یکی از نمادها و نمودهای شعر و هنر انقلاب است و چنانچه کسی در شعریت وی شکی ندارد و این افتخار و توفیق را پیدا کرد که در جریاناتی که برخی توفیق حضور نداشتند او حضور پیدا کرد و علمداری کرد. انقلاب محتاج هیچ گروهی نیست چون همواره میجوشد. مودب و دوستان هنریاش نشان دادند که هنر انقلاب اسلامی به یک تجدید مطلع رسیده است.
این رویشها و نسل جدید هستند و روزگار نو و افق پیشرو، قاعدتاً همان آفتها و تهدیدهایی که نسل اول را تهدید میکند همین نسل را نیز تهدید میکند با این تفاوت که این نسل تجربههای نسل قبل را با خود دارد اما خوشبختانه، نسل جدید هنر انقلاب با توشهبرداری از تجربیات گذشتگان آیندهای درخشان خواهند داشت که این را در پیشبینیهای وجود هنرشناس رهبری میبینیم و به قلههای بلند در ادبیات و هنر خواهد رسید. امیدوارم دوستان که این توفیق را پیدا کردند تا با هدایت الهی علمداری کنند بتوانند علم را بر دوش حفظ کنند و هدایت نیروهای جوان را رقم بزنند.