گپوگفتی با میلاد عرفانپور /حسین قرایی
18 شهریور 1391
14:30 |
0 نظر

|
امتیاز:
3 با 1 رای
میلاد عرفانپور از شاعرانی است که در سال های اخیر در عرصه رباعی خوش درخشیده است. صحبت های این شاعر در مورد شعر و شاعری اش شنیدن دارد.
«از شرم برادرم» اولین مجموعه این شاعر شیرازی است که در حوزه دفاع مقدس سروده شده است. رباعی زیبای: «انشام دوباره بیست بابای گلم!/ موضوع کسی که نیست بابای گلم! / دیشب زن همسایه به من گفت یتیم/ معنای یتیم چیست بابای گلم!» از همین مجموعه است.
«پاییز بهاری ست که عاشق شده است» مجموعه دیگری از اوست. هنگام مصاحبه خبنگار فارس با میلاد عرفانپور، از محمدحسین نعمتی (شاعر و منتقد) نیز دعوت کردیم تا او هم در بحث ما شریک باشد. مصاحبه با یکی از شاعران انقلاب اسلامی را بخوانید.
(قابل توجه است که این مصاحبه قبل از انتشار کتاب «بی خبریها» و «دیگری» انجام شده است.)
فارس: آقا میلاد از خودت برای ما بگو، کجا به دنیا آمدی؟
بسمالله الرحمن الرحیم. اول بهمنماه 1367 در شیراز به دنیا آمدم. در محلهای بودیم که (پایین شهر) شیراز بود و کوچههای تنگ و دیوارهای کوتاهش به یادم مانده است. پدر و مادرم فرهنگی هستند و چند سالی است که بازنشسته شده است. البته پدرم مداحی هم میکند.
فارس: شنیدم هیئت حاجآقا انجوینژاد هم میرفتی و آن جا شعر میخواندی؟
در واقع کانون رهپویان وصال مرکز مذهبی و فرهنگی جوانان در شیراز هست و من به عنوان مستمع به آنجا رفت و آمد داشتم. جلساتش در فکر و جهتگیریهای اجتماعی-فرهنگی و فکری من تاثیر داشت. من در دورانی بودم که این تاثیرات خیلی در ما پایدار بود.
* مداحی در شعرمان تاثیر داشت
فارس: از کی به شعر روی آوردی و یا شعر به تو روی آورد؟
در خانواده ما فضا برای شعر گفتن خیلی مناسب بود. پدرم مداحی میکرد و مادربزرگ مرحومم مدام شعر میخواند و این عوامل کمک میکرد تا وزن شعر در ذهن من جا بیفتد. خیلی جالب است چند تا از دوستان شاعر من هستند که آنها هم پدرانشان مداح است و این مداحی خیلی در شعرشان تاثیر دارد که وزن در شعر بنشیند و آهنگ شعر در ذهن شاعر نهادینه شود. با این تفاسیر اولین شعری که گفتم مشکل وزن نداشت.
فارس: چه سالی اولین شعرت را گفتی؟
اولین شعر قاعدهمند من 1383 سروده شد. البته در هفت سالگی هم یک چیزهایی میگفتم.
فارس: اولین مجموعهای که چاپ کردی چه بود؟
«از شرم برادرم» یک مجموعه رباعی بود که در حال و هوای دفاع مقدس سروده شده بود.
* برای خاطرات آقای انجوی نژاد، یک کتاب شعر گفتم
فارس: بنیاد حفظ آثار چاپ کرد؟
بله. مساله جالب این بود که شاید در واقع اکثر رباعیهای آن کتاب، طی سه چهار ماه تحت تاثیر «حماسه یاسین» سروده شده بود. در حقیقت خاطرات دفاع مقدس آقای «انجوی نژاد» بود -که این کتاب را به دوستان هم پیشنهاد میکنم مطالعه کنند- کتاب جذابی است و الان هم فکر میکنم چاپ بیست و چندمش باشد. این کتاب خیلی تاثیر داشت، در حدی که من برایش یک کتاب شعر گفتم.
فارس: پس این که کتاب «از شرم برادرم» شما، حالتی در آن هست که یک طرفش سوگ است و طرف دیگر حماسه، البته عشق هم در آن تموج دارد که این از تاثیرات خواندن کتاب آقای انجوینژاد است؟
بله، با این کتاب انس گرفته بودم و چند تا از رباعیهای کتاب مذکور به شهدایی تقدیم شده که اسمشان در آن کتاب هست.
فارس: خاطرم هست که آن سالها جزو کتابهای برتر دفاع مقدس هم شد؟
بله، به همراه کتاب دوستم - هادی فردوسی- از برگزیده کتاب سال دفاع مقدس بود و جایزه کتاب «گام اول» را هم به دست آورد.
فارس: شما برگزیده نخست جشنواره خوارزمی هستید. در این مورد هم توضیح دهید؟
سال 85 بود. کتاب «از شرم برادرم» به همراه «پاییز بهاری است که عاشق شده است» مقام اول جشنواره جوان خوارزمی را به لطف خدا به دست آوردند.
فارس: دقیقا آن موقع هجده سالت بود که در جشنواره خوارزمی برنده جایزه شدی؟
بله هجده سالم بود.
فارس: در سالهای اول انقلاب تا سال 66-65 افرادی مثل قیصر امینپور، سیدحسن حسینی جزء سرآمدان رباعی سراها بودند. اخیرا چه کسانی را میشود جزء سرآمدان رباعی به حساب آورد؟ شما به این لیست دو نفره چه افراد دیگری را میتوانید بیفزایید؟
به نظرم «بیژن ارژن» شاعر شاخصی است که دغدغه اصلیاش پرداختن به رباعی بوده است و از لحاظ تنوع مضمون و دقت در مضمون و رعایت ساختار رباعی ایشان به نظر من قابل ذکر هستند.
فارس: اخیرا چند تا سرود هم از شما مشاهده کردیم.
در حوزه موسیقی یک سری کار داشتم و هنوز هم هرازگاهی به آن عالم ورودی دارم.
فارس: نظرت در مورد این شاعران چیست؟مختصر بفرمایید.
- حسن حسینی:
از پایهریزان شعر انقلاب اسلامی
- قیصر امینپور؟
محبوبترین شاعر انقلاب اسلامی
- زهیر توکلی؟
شاعر ادیب و با سواد و اهل دل
- هادی فردوسی؟
دوست زلال من
- محمدرضا آقاسی
شاعر خوبی که خودش یک رسانه بود.
- علیرضا قزوه؟
شاخصترین شاعر شیعی امروز.
- محمد حسین نعمتی؟
غزلسرای خوب بی کتاب
- علی محمدمودب؟
شاعر جهان معنا
- مصطفی محدثی خراسانی؟
از شاعران انقلاب که برای شاعران جوان دیگر معلمی کرده.
- جواد محقق؟
از معلمان مو سپید شعر انقلاب
- محمدمهدی سیار؟
دوست خوش ذوق و با استعدادم که انشاءالله به شاخصی برای انقلاب تبدیل خواهد شد کما اینکه برای شعر جوان انقلاب شده است.
فارس: آقای نعمتی! از این که در این گفتوگو شرکت میکنید، متشکرم. اگر بخواهیم یکی شاخصههای رباعیهای «عرفانپور» را بر شماریم، برانگیزانندگی و غافلگیریهای میلاد در مصراع آخر رباعیهایش است. که این سبک از قدیم تا کنون هم رواج داشته. از خیام و مولانا گرفته تا قیصر امینپور، سلمان هراتی و ... این ویژگی را در رباعیهای میلاد، چگونه ارزیابی میکنید؟
محمدحسین نعمتی: البته غافلگیری لازم نیست. ممکن است رباعی خوبی هم داشته باشیم و این غافلگیری در چهار مصراع تقسیم شده باشد، ولی حالا آن چه که مرسوم است و خوشایند امروزیهاست این است که مصراع آخر. من این را تشبیه میکنم به بازی والیبال که اگر چهار ضرب باشد، توپ گرفته میشود و ضربه آخر که آبشار فرود میآید، ضربه آخر زده میشود. در حقیقت امتیاز را همین ضربه آبشار برای تیم میآورد.
* سرک کشیدن «میلاد عرفانپور» در حوزههای مختلف تبحر ایشان است
فارس: شعر عرفانپور را چقدر به زبان مردم نزدیک میبینید؟
محمدحسین نعمتی: من در مورد رباعیهای ایشان یک جلسه هم صحبت کردم. مثلا آن جایی که میگوید:
«تو مثل مسافری که دیرش شده است/ من مثل چراغ قرمز نیمه شبم» ببینید چقدر به فضای امروز جامعه نزدیک است و یا بیت: «بی مهری انسان معاصر در توست/ تنهایی انسان نخستین در من» اینها خیلی به زبان مردم نزدیک است.
مثلا آقای «بیژن ارژن» به سمت تجربههای امروزیتر گام برمیدارد و مشکلات اجتماعی را در قالب شعر میگوید. آقای «جلیل صفربیگی» به لحن دیگری هست ولی افرادی که با چارچوب رباعی قدیم کار میکنند خیلی برایم جالب بود که در واقع زبان امروزی حفظ شده و هم مضمون امروزی است. یعنی مصراع «من مثل چراغ قرمز نیمه شبم» کاملا امروزی است و کاملا مضمون نویی است و ترجمهپذیر است. یعنی یک حرف امروز است همانطور که اسم کتاب هم «پادشهر»است. سرک کشیدن «میلاد عرفانپور» در حوزههای مختلف تبحر ایشان است. از یک طرف رباعی در فضای شهر از یک طرف در فضای دفاع مقدس از یک طرف رباعی عاشقانهای که همه میدانند از ایشان است.
«تلخ است که لبریز حقایق شده است/زرد است که با درد موافق شده است/عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی/پاییز بهاری است که عاشق شده است» از آن طرف در حوزه «دفاع مقدس» مثلا (انشام دوباره بیست)، چقدر گل کرده است! الحمدالله میلاد تجربههای موفقی داشته است.
فارس: در موسسه شهرستان ادب شما وارد کارهای اجرایی شدی. ورود پیدا کردن در حوزه اجرا و جاهای دیگر هم به عنوان دبیر جشنواره، فکر نمیکنی به شعر شما که یکی از شاعران خوب نسل سوم انقلاب هستید ضربه میزند؟
عرفانپور: چون شاعر فضای شاعرانگی را در خلوت و فراغت خودش دارد، طبیعی است که کارهای اجرایی و کارهای منظم گونه اجرایی تا حدی آسیب خواهد زد، ولی خب، گریزی نیست. چون کارهایی که در شهرستان ادب هست، در حوزه شعر هست، باید یک کسی انجام دهد و باید برای پرورش شاعران جوان در سراسر کشور که نیاز به حمایت دارند برنامه داشته باشیم. ترجیح دادم با وجود اینکه تا حدی به زندگی شاعرانهام لطمه میزند این کارها را انجام دهم، به نظر من این کار ارزش و برکت خودش را دارد.
فارس: الان این ثمره برکت را میبینی؟
عرفانپور: بله، از آن مسیری که داشتم متوقف نشدم .شاید حرکت کندتر بشود، ولی متوقف نشدم .
فارس: از کتابهای جدیدت برایمان بگو.
عرفانپور: (بیخبریها) و (دیگری) که در راه است.
فارس: «بیخبریها» شامل چیست؟
عرفانپور: گزیدهای از غزلهای من است که تا به حال منتشر نشده است و گزیده دوبیتیها و چند رباعی جدید است که انشاءالله مورد توجه قرار بگیرد و اثری در مخاطب بگذارد.
فارس: افق شعر شاعران نسل سوم انقلاب را در رباعی چگونه ارزیابی می کنی؟
عرفانپور: در رباعی الان در شرایطی هستیم که بسیار شوق و رغبت هست. و یک روح تازهای دمیده شده از همه کشور شاعرانی را داریم که دارند رباعی جدی میگویند.البته تنها اقلیتی هستند که بهتر کار می کنند.
فارس: مثلا چه کسانی؟
عرفانپور: اگر بخواهم اسم ببرم تعداد زیاد هست. منظوم از لحاظ تعدد شاعران است. و کلا رباعی سرا خیلی زیاد شده است و شاید به جرات میتوانم بگویم نسبت به پنج سال قبل شاید ده برابر شده است.
* مرکز رباعی های سطحی و بازاری، اینترنت است
فارس: دلیل این چند برابر شدن به نظر شما چیست؟
عرفانپور: یکی از دلایلش رباعیهای خوبی است که منتشر شده است از آقای «ارژن» و دیگر دوستان و در واقع در این ده سال اخیر دوباره رباعی یک جان تازهای گرفته است پس از آن ده سال اول انقلاب. ولی خوب از یک طرف هم میشود احساس خطر کرد در حوزه رباعی که رباعیها خیلی سطحی و خیلی بی مایه باشند. که الان این افرادی که رباعی میگویند، خیلی افراد داریم که رباعی را سطحی و بازاری میگویند و مرکز اینها هم اینترنت است. چون اینترنت یک فضای مجازی و خاصی ایجاد میکند که آن جا شاعر با یک مخاطب خاص روبرو هست و ممکن است زود رضایت بدهد به بهبه و چهچه دیگران و متاسفانه این کم مایگی را در بعضی رباعیها میبینیم، ولی خب از آن طرف وقتی دههزار تا رباعی سروده شود، پنجاه تا رباعی خوب هم در اینها پیدا میشود. از این لحاظ خیلی جای امیدواری هست. نیاز به یک کار آموزشی و تربیتی برای شاعران تازه وارد شده به عرصه رباعی است.
* بعضی ها ارج و قربی برای معرفت گرایی قایل نبودند
فارس: برای «سلمان هراتی» یک رباعی گفتی که:
بعد از تو هجوم داغها را دیدیم
تاریکترین چراغ ها را دیدیم
ای لحن سپید و ساده! وقتی رفتی
شاعر شدن کلاغها را دیدیم
چرا بعد از رفتن سلمان، شاعر شدن کلاغها را دیدی؟
عرفانپور: سلمان شاعر خاصی برای ادبیات انقلاب بود. شاعر روستایی خوش خلق، خوش قلب و پاکی که در آن سنین جوانی به آن نتیجه رسیده بود که شعر را ابزاری برای انتقال پیام انقلاب اسلامی و فرهنگ انقلاب اسلامی میدانست و متاسفانه بعداز فوت سلمان و حتی در زمان حیات سلمان خیلی از شاعران بودند با وجود این که به شهرتی رسیده بودند و در همین انقلاب هم به شهرت رسیده بودند، ارج و قربی برای معرفت گرایی قایل نبودند و اتفاقا شاعران انقلابی را مورد هجمه قرار میدادند. با توجه به این که همین شاعران با انقلاب اسلامی و رسانههای انقلاب به شهرت رسیده بودند!
فارس: یعنی تز روشنفکری داشتند؟
عرفانپور: بله، سنگر آنها سنگر روشنفکری بود و در این سنگر مایهای از شاعرانگی نداشتند. شاعر یعنی کسی که اطرافش را درک کند. آنهایی که اطرافشان هشت سال دفاع مقدس بود. آن اتفاقات خاص و ناب بود که برای این عزیزان شعر نگفتند. به نظرم نمیشود نام شاعر را بر این طایفه گذاشت.
فارس: شب باشم اگر سحر ببینم خود را
مس باشم اگر که زر ببینم خود را
من آینه هستم و فرو میریزم
یک لحظه فقط اگر ببینم خود را
توجه به تغییر قیصر امینپور و آینههای ناگهان ایشان در این رباعی متبلور است. دوست دارم رابطهات با خود قیصر و شعر قیصر را هم برایمان توضیح بدهی.
عرفانپور: قیصر واقعا یک شاعر بود. شاعر بودن در وهله اول به شخصیت انسان است. اگر شاعر شخصیت نداشته باشد در جهان خارج هم نمیشود عنوان شاعر را به او اطلاق کرد. قیصر شخصیت شاعر را داشت. شخصیت کسی که اطرافیانش را درک کند. انسان فروتنی بود، هم در شاعرانگی و هم در زندگیاش. هم در برخورد با دیگران در واقع آینهای بود که دوست داشت دیگران را ببیند تا خودش را.
فارس: آینهای بود که ناگهان رفت.
عرفانپور: بله، آینهای بود که ناگهان رفت، به نظرم این ویژگی خود قیصر بود که شعرش را هم ماندگار کرد. به نظر من یک ارتباطی به شعر و شخصیت شاعر هست که اگر شخصیت شاعر، شخصیت ارزشمندی باشد حتی شعرش، شعر ارزشمندی خواهد بود.
* شعر انقلابی و متعهد می تواند در فضای اجتماعی هم باشد
فارس: در کارهای شما نقد فضای اجتماعی هم به گوش میرسد و اگر به دیوار شعرهای «میلاد عرفانپور» گوش بخوابانیم، صدایی که به گوش می رسد، این انتقاد هنرمندانه عرفان پور است. این رویه هنوز هم ادامه دارد. مثلا در یک رباعی میگویی:
مردی از کوه ثروتش بالا رفت
بر کوه زباله دیگری تنها رفت
نوزادی در کاخ به دنیا آمد
نوزادی در کوخ از این دنیا رفت
و یا در یک رباعی دیگر با لحنِ اعتراضآمیزی میگویی:
این جا دل سفرهها پر از نان و زر است
آنجا جگر گرسنهها شعلهور است
ای وای بر این شهر که در غربت آن
همسایه ز همسایه خود بیخبر است
عرفانپور: به نظرم یکی از حوزههای مهم شعری است که کمتر به آن بها داده شده و در این سالها دارد شکوفاتر می شود، شعر اجتماعی است. همین طور که گفتم وقتی ما از شعر انقلابی و متعهد نام میبریم نباید صرفا شعری باشد که در مورد رخدادهای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، شهید و اهل بیت و .. گفته شده.
فارس: البته شما در این اشعار دارید اعتراض میکنید و تشر میزنید؟
عرفانپور: من میخواهم این را بگویم که شعر اجتماعی ما که مدتها شاید مغفول مانده باشد، یکی از مهمترین اجزاء شعر انقلاب اسلامی و شعر آیینی ماست. ما باید این دید را در خودمان ایجاد کنیم که وقتی اسم از شعر آیینی میآید، شعر اجتماعی هم شعر آیینی است، شعری که اجتماعی باشد و به دردها و معضلات اجتماع مسلمانها پرداخته باشد، این شعر آیینی و یک شعر مذهبی است و شاید مذهبیترین شعر همان باشد. شعر اعتراض شعر سیاه نیست. ما هیچگاه نباید مخاطب را مایوس کنیم هیچ لحظهای نباید امید مخاطب را به یاس تبدیل کنیم ما این حق را نداریم و اگر اعتراضی هم میشود باید در یک بافتی باشد که در آن سیاه نمایی جلوه نکند.
فارس: آقا میلاد، شما تا به حال سه دفتر شعر سرودید و هر سه هم در قالب رباعی است. چرا قالب رباعی، مگر چه ویژگیهایی دراین قالب هست که در غزل و یا قالبهای متنوع دیگر نیست؟
عرفانپور: رباعی یکی از ویژگیها و وجه تمایزهایی که نسبت به قالبهای دیگر دارد، کوتاهیاش است. رباعی کوتاه است و انسان امروز به کوتاهی پیام رغبت بیشتری دارد تا به پیام بلند. انسان امروز معمولا انسانی نیست که شاهنامه خوانی کند و دنبال مثنویهای بلند و قصیدههای بلند باشد. فرصت کم انسان امروز برای پرداختن به مطالعه و دریافت پیام ایجاد میکند که تولیدکنندههای معنا و پیام، از کوتاهترین و تاثیرگذارترین پیامها استفاده کند. رباعی هم کوتاه هست و هم در عین حال تاثیرگذار. در همین پیامکهایی که بین مردم رد و بدل میشود رباعی جزء قالبهای محبوب است. تمایز ساختاری رباعی این است که رباعی وزن و هویتی دارد که میشود مضامین متنوع را در آن دیده و استفاده کرد. در گذشته رباعی را یا فلسفی میگفتند یا عارفانه یا عاشقانه و غالبا یکی از این سه مورد بوده است. البته گهگاه شعر رباعی اجتماعی هم دیده میشده ولی به ندرت الان خیلی دایره رباعی وسیع شده است و واقعا در حوزههای مختلف جواب میدهد. در رباعی های اجتماعی ما، پاسخهای خوب از مخاطب گرفتیم، در رباعی مذهبی پاسخ خوب گرفتیم، در رباعی دفاع مقدس، رباعی مناجات و ... نیز این چنین است. در واقع رباعی قابلیت ظرف شدن برای معنای متنوع و گوناگون را دارد و به خوبی میتواند پیام را منتقل کند در حالی که شاید قالبهای دیگر این خصیصهها را نداشته باشند. به نظر من به رباعی باید توجه جدیتری شود.
فارس: در اشعار شما در حوزه اهل بیت یا شعر آیینی. مثلا در مورد خود حضرت زینب چهار شاخصه سوگ و پیام و حب و حماسه این چهار عنصر هست و دکتر سنگری هم در کتاب زیبای بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس چهار عنصر را برای شعر عاشورای بر میشمرد. مثلا در رباعی:
ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
این بار مصیبتی که بر شانه توست
ایوب اگر داشت قدش خم میشد
این چهار شاخصه را چگونه به دست آوردی؟ این از چه بینشی سرچشمه می گیرد؟
عرفانپور: همانطور که گفتم رباعی باید شعر جامعی باشدکه در بهترین شکل بتواند پیام را منتقل کند و آن پیامی که به بهترین شکل باشد باید وجه عاطفه و معنا را داشته باشد و این در حوزههای مختلف نگاههای خاص خودش را دارد. در یک شعر عاشورایی حالاتی را باید داشته باشد تلفیق حادثه و معنا و حماسه که در شعر عاشقانه این گونه نباشد و عاطفه به وجوه دیگری بچربد این به نظرم باید مدنظر باشد.
البته خیلی از این فرایند در ضمیر ناخودآگاه شاعر به وقوع میپیوندد و شاعر خودش هم خبر ندارد و وقتی هم که شما میپرسید چطور به این نکته رسیدی؟ شایدمن جوابی هم نداشته باشم. چرا که در ضمیر ناخودآگاه باشد و من هم آگاهانه به این سمت نرفته باشم.
فارس: این که از شیراز شاعران به تهران هجرت کردی و بعد از اقامت در تهران «پادشهر» را سرودی و در ابتدای این کتاب نوشتی که «تقدیم به آنان که در شلوغیهای شهر ایمان روستاییشان را گم نمیکنند» در مورد این موضوع هم توضیح بدهید. چند ساله که تهران ساکن هستی؟
عرفانپور: الان پنجمین سال است. که گرفتار تهرانم. زندگی در تهران زندگی خیلی خاص است که انسان خیلی با دغدغههای تازهای روبرو میشود و ابعاد زندگی ممکن است در تهران تغییر کند در شاعر هم - با همان معنایی که گفتم یعنی درک کننده اطرافش باشد - ایجاد میشود و خوب طبعا در من هم خیلی تاثیر داشت، همین طور که «پادشهر» سروده شد و شعرهای اجتماعی در کارهای من قوت گرفت به سبب زندگی در تهران بود و همچنین در «جشن فراموشی» ادامه پیدا کرد.
فارس: پس تهران یک حسنی که داشته است شما را سر ذوق هم آورده است؟
عرفانپور: بله از این جهت خوب است ولی به هر حال سختیهای خاص خودش را دارد.
فارس: ارزیابی خودت از نقدهایی که در مورد اشعارت شده چیست؟
عرفانپور: به نظرم نقدها هرچه که به سمت محتوایی و انسانشناختی پیش برود بهتر است آنجاهایی که نقد فنی هست و به واژگان میپردازد و چگونگی در کنار هم قرار گرفتن ارکان شعر قسمتی هست که خود شاعر هم به عنوان کسی که بیشتر از همه درگیر بود و از آن مسایل اطلاع دارد. اگر یک نگاه کلی تر و جامعتر و انسانمحورتری در نقدها باشد ارزشمندتر خواهد بود و این برای خود شاعر هم ارزشش بیشتر است.
فارس: اگر بخواهید برای نسل سومیها نسخهای تجویز کنید چه نسخهای مینویسی برایشان؟
عرفانپور: به نظرم شاعری یک بخش اعظمی در ناخودآگاه رخ میدهد، یعنی یک انسانی که الان بیست سالش است یک «آنی» باید با خودش آورده باشد و شاید خیلی به خواستن نباشد.
فارس: «آن»را باید داشته باشد؟
عرفانپور: بله یک آنی که باید اتفاق افتاده باشد.
فارس: این «آن» چیست؟
عرفانپور: یک تکانی است که باید اتفاق افتاده باشد همان چیزی که خیلی قابل تفسیر نباشد. همان چیزی است که خیلی از شاعران را به بیان رازهای نگفته کشانده و اگر (آن) آنها قابل گفتن بود، گفته میشد و به شعر تبدیل نمیشد!
فارس: شعر را چه معنی میکنی؟
عرفانپور: به نظرم شعر در واقع ابزاری است که شاعر ناگفتههای ضمیر خودش را با عاطفه و شکلدهی به زبان و نظم در بیان خودش انتقال میدهد و دل مخاطب را درگیر میکند.
فارس: چه قدر شعر شاعران کشورهای دیگر را مطالعه میکنی؟ به چه کسانی دراین حوزه علاقهمند هستی؟
عرفانپور: شاعران خوب را تا حدودی مطالعه دارم و بیشتر به «احمد مطر» و «نزار قبانی» علاقمند هستند چون که اینها روح شاعرتری دارند و شاعری در ضمیر اینها نهادینهتر شده است.
فارس: شنیدم با شاعران هم راهی کربلا شدهاید؟
عرفانپور: بله با گروهی از شاعران در واقع ضمیمه «شب شعر عاشورا» که همه ساله در شیراز برگزار میگردد به کربلا رفتیم و چند سالی هست که یک گروهی از شاعران راهی کربلا میشوند.
فارس: چه کسی این شب شعر را برگزار میکند؟
عرفانپور: یک شب شعر مردمی است که مرحوم حاجآقا فرهنگ نزدیک به بیست سال برگزار میکرد و بعد از ایشان پسرشان «حاج عبدالحسین فرهنگ» این حرکت را ادامه می دهند و این همت را دارند و با نیروهای مردمی خودشان این شب شعر را برگزار میکنند و یک جوری «هیئت شعر» است نه «شب شعر». مردم میآیند در آن سالن مینشینند و اشک میریزند . آن سفر کربلا هم که داشتند و ما هم یکی دو سال همراه بودیم بسیار سفر ارزشمندی بود.
* ردپایی از یک انسان موحد و مسلمان در شعرهایم است
فارس: به نظر شما سیر محتوایی رباعیهای شما از ابتدا تا کنون چگونه است؟
عرفانپور: فارغ از «از شرم برادرم» که خودش یک موضوع خاص است و این مدنظر نباشد. اگر از «پاییز...» تا «جشن فراموشیها» بخواهم خدمت شما عرض کنم. من بیشتر خودم به سمتی کشیده شدم که محتوا خیلی برایم ارزشمندتر است و سعی میکنم که ردپایی از یک انسان موحد و یک انسان مسلمان در شعرها باشد هر چند این ردّپا یا پنهان باشد و در ظاهر به چشم نیاید ولی در مجموع کتاب که خوانده میشود باید به گونه ای در آن دیده شود.
فارس: عامل موفقیت شما در شعر چه بوده است؟
عرفانپور: اگر موفقیتی دارم همه از لطف خداست و نظر اهل بیت(علیه السلام). از آن نمازهایی ست که اول وقت خوانده ام. به دور از هرشعاری این را می گویم و کاملا نتیجه اش را دیده ام. دعای پدر و مادر هم خیلی مهم است.
فارس: از اینکه برای این مصاحبه وقت گذاشتید متشکرم.
مصاحبه از حسین قرایی
منبع :
خبرگزاری فارس
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.