غزلي از جواد شيخ الاسلامي
18 شهریور 1391
15:08 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
بيت بيتِ غزلم شرح پريشاني ماست
شرحي از کافري ما و مسلماني ماست
دوست داريم کنار تو بمانيم ولي
تا بدان جا که تو خوش هستي و آساني ماست
آتشي هست به جانِ تو و ما گريانيم
اين تمام همه ي بي سر و ساماني ماست
سر به صد سجده فرو برديم و خواب شديم
ننگ هر سجده چو صد داغ به پيشاني ماست
تو به درد دل خود سوز و به دردِ خود، ما
دوري و دوستيِ ماست که ارزاني ماست
دور بودن همه جا بد که نه، حتي خوب است
هرکه دور است زِ ما، يوسف کنعاني ماست...
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.