شهرستان ادب: به همّت مؤسّسۀ فرهنگی هنری «شهرستان ادب» و با حضور «مصطفی جمشیدی» و جمعی از پیشکسوتان داستاننویسی، آیین افتتاح رسمی انجمن داستان «خودکار آبی» (انجمن استانی شهرستان ادب) در «شاهرود» با همکاری موسسه «عروه الوثقی» برگزار شد.
اسطیری: شهرستان ادب برای همۀ بخشهای چرخۀ تولید ادبی فکر کرده است.
در آیین افتتاحیۀ انجمن داستان «خودکار آبی» که چند روز پیش در شهرستان شاهرود برگزار شد، نمایندۀ موسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب؛ «مجید اسطیری» داستاننویس و کارشناس دفتر داستان این مؤسّسه، اشاره داشت:
«مؤسّسۀ شهرستان ادب همانگونه که از نامش پیداست در زمینۀ شعر و داستان فعّالیّت دارد و در هر دو زمینه، قائل به کارِ حرفهای به معنای واقعی کلمه است. شاعرانی که با ما مرتبط هستند و راهنماییهایشان همواره به ما کمک کرده است، از شاعران بزرگ کشور هستند. همین وضعیّت در زمینۀ داستان نیز وجود دارد. ما هیچوقت حاضر نشدهایم که سطح کیفی کارهایی که منتشر میکنیم، از لحاظِ ادبی – چه در شعر و چه در داستان- نازل باشد. قضاوتی که دیگران کردهاند و باید آن را از مخاطبان حرفهای شعر و داستان در کشور شنید، این است که شهرستان ادب در طیّ این چندسال فعّالیّت خود، توانسته به لحاظ کمّی و کیفی خوب عمل کند. همینطور شاعران و نویسندگان بسیاری به ما اعتماد کردهاند و ما توانستهایم آثار آنها را به چاپ برسانیم و جوایزی هم که در هر دو زمینه گرفتهایم، شاهد مثال خوبی برای این سخن بنده است. انتشارات شهرستان ادب، در سال گذشته به عنوان پرافتخارترین ناشر ادبی کشور شناخته شد. این مؤسّسه وظیفۀ خود میداند که از شاعر و نویسندۀ ایرانی حمایت کند و این اتّفاقی است که رخ داده است. در زمینۀ شعر، دورههای آموزشی «آفتابگردانها» را داریم که هرساله برگزار میشود و هر دوره، حدود هفتاد تا صد نفر عضو دارد. گاهی افرادی در این دورهها حاضر میشوند که در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند و امکان دسترسی به کسی که در زمینۀ شعر آنها را راهنمایی کند، ندارند ولی شهرستان ادب به هر وسیلۀ ممکن، هر جوان و نوجوانی را که استعدادی در این زمینه داشته، جذب کرده و آنها را با اساتید آشنا نموده است و البتّه بعد از این دورههای آموزشی هم این جوانان و نوجوانان رها نشدهاند.
همانطور که میدانید، ادبیاتِ زنده و پویا همچون یک چرخه است. اوّلین بخش این چرخه زمانی است که یک دانشآموز دبیرستانی به شعر یا داستان علاقهمند میشود. بخش بعدی جایی است که اوّلین شعر یا داستانِ خودش را مینویسد و بخش بعدی، ساختن یک وبلاگ و بعد شرکت در جشنواره است و همینطور ادامه پیدا میکند تا انتشار اوّلین کتاب و سپس کتابهای بعدی و بالأخره تبدیلشدن به یک چهرۀ ادبیِ حرفهای و نهایتاً الگو قرارگرفتن برای جوانهای نسل بعد. جشنوارههای ادبی تنها به بخشی از این چرخه فکر میکنند ولی شهرستان ادب اهتمام داشته است که برای همۀ قسمتهای این چرخه، امکانات و فعّالیّتهایی داشته باشد. ما از سطح دانشآموزان دبیرستانی گرفته تا بالاترین سطوح حرفهای، برنامههایی برای اهل ادب تعریف کردهایم که بسیاری از آنها تا به حال نظیر نداشتهاند؛ بخشی از آن انتشارات است و بخشی دیگر جلسات آموزشی است که در تهران و بسیاری از شهرستانها برگزار میشود. ما معتقد هستیم که باید زمینههای «حرفهایشدن» در ادبیات برای هر شاعر و داستاننویس ایرانی فراهم شود. ما در زمینۀ داستان انجمنهایی در «همدان»، «سبزوار» و «قم» داریم. در زمینۀ شعر هم در بیش از بیست شهرستان، جلساتی در سطح کار حرفهای ادبیات برگزار میشود. برنامههای دیگری هم در این زمینه طراحی شده است؛ از جمله: جلسات مجازی، مخصوص افرادی است که در ابتدای راه ادبیات قرار دارند. همینطور سایت مؤسّسۀ شهرستان ادب نیز محمل و بهانۀ خوبی است برای ارتباطگرفتن. از برنامههای دیگری که وجود دارد؛ «رادیو شعر و داستان» است که هم در سایت شهرستان ادب میتوانید آن را مشاهده کنید و هم نرمافزار آن موجود است. مادّۀ خام نوشتن داستان در شهرستان شاهرود بیش از تهران است و ما به این موضوع باور داریم. امیدوارم که جلسات شهرستان ادب در شاهرود بتواند به نویسندگان این منطقه کمک کند تا داستانهای خود را ارتقا دهند. از جمله کارهای دیگرِ شهرستان ادب، «مدرسۀ رمان» است که برای نویسندگان مسلّط بر داستان کوتاه تدارک داده شده و امسال حدود ده رمان، ماحصل نخستین دورۀ آن بوده است.»
پس از پایان صحبتهای اسطیری، مجری برنامه از «طبسی» مدیر حوزۀ هنری، خانم «قربانی» از پیشکسوتان شعر شاهرود و خانم «افضلی» استاد دانشگاه و مترجم، تقدیر و تشکّر به عمل آورد و افزود: «جلسات ادبی آدمی را به اندیشهورزی وا میدارد و باعث میشود که تکبّرها از افراد فاصله بگیرد و شاعران و نویسندگان به رسالت اصلی فرهنگ و هنر نزدیک شوند.»
در ادامه، ایشان به معرّفی آقای «جمشیدی»، مهمان دیگر این برنامه پرداختند: «آقای جمشیدی متولّد 1340 در تهران است و هماکنون مدیریّت حوزۀ اقتباس بنیاد سینمایی «فارابی» را برعهده دارد. از آثار ایشان میتوان به: لغات میغ، بیداری، شنیدن آوازهای مغولی، خودنوشت، بازیافتههای شهر دلتنگ، سونات عدن، گزارش وقایع نخل، شب رنج موسی، معبر به آخرالزّمان، وقت نیایش ماهیها، سراب و سمرقند و الهامات پیرامون زندگی آقای غ و سمندر اشاره کرد.»
جمشیدی: «بایزید بسطامی» و «ابوالحسن خرقانی» میتوانند گرانیگاه داستاننویسی شاهرود باشند.
جمشیدی بعد از معرّفی خود، تصریح کرد: «برای فهمیدن نقش یک انتشارات؛ بهترین مثال، انتشارات «پروگرس» در «شوروی» است. در سالهای دهۀ پنجاه، اگر کسی به سمت «مارکسیسم» تمایل پیدا میکرد، به سراغ اندیشههای «مارکس» یا «لنین» نمیرفت بلکه رمان «مادر» اثر «ماگسیم گورکی» را میخواند. اینجاست که نقش یک انتشارات روشن میشود و این که میتواند تا چه اندازه، در رشد و توسعۀ یک اندیشۀ به حق یا ناحق و باروری آن مؤثّر باشد. نکتهای که باید به آن توجّه کرد؛ مثلاُ انتشارات «گالیمارک» در فرانسه، تقریباٌ انتشاراتی خصوصی است ولی در دنیایی که به سمت مادّیگرایی حرکت میکند، هدف این نیست که مخاطب را سرکیسه کند بلکه به دنبال این است که سود معقولی داشته باشد، در عین اینکه استانداردهای برتر نشر و ادبیات را نیز داراست. این را از این جهت گفتم که نقش انتشارات شهرستان ادب یا هر انتشارات دیگری در برجستهساختن ایدهای دیگر تا چه حد میتواند مؤثّر باشد. بحث شناخت پیشینۀ فرهنگی کشور برای قصّهنویسی جوانان خیلی اهمّیّت دارد. شهرستان شاهرود دارای دو قطب معنوی کشور است؛ یکی «ابوالحسن خرقانی» و دیگری «بایزید بسطامی». این دو گرانیگاه میتوانند اندیشهای را در شهر شما پیدا و ایجاد کنند که برای رماننویسهای آیندۀ این شهر و کشور ایران بسیار مفید خواهد بود. هزارۀ کنونی را هزارۀ اصالت «لذّت» نامگذاری کردهاند. اصالت لذّتی که با معنویّتزدایی در غرب و با سلطۀ ابزارهای رسانهای بسیار فریبنده، شروع شده است. من پیشنهاد میکنم، نویسندگان شهر شما با داستان معنویّت یا معنویّت داستان، مبدع و مؤثّر باشند. با کتاب همسایههای «احمد محمود»، یا در آثار «چوبک» و «هدایت»، قبح هنجارهای منهی از بین رفت. هنجار منهی شایستگی این را ندارد که در بیان و قلم ذکر شود امّا از زمان «رضاشاه» به بعد که دوران تجدّد شکل گرفت، ما با اعزام دانشجویانی به خارج از کشور، مواجه بودیم. «بزرگ علوی»، «صادق هدایت» و قصّهنویسان دیگری به «فرانسه» رفتند و زمانی که به تاریخ مکتوب فرهنگ برخورد کردند _ که بر اثر نیستانگاری، بعد از جنگ جهانی دوّم شروع شده بود _ پوچگرایی مفرطی در ادبیات ما وارد شد. بنابراین رسالت بزرگی بر دوش ما و نویسندگان جوان کشورمان هست که بتوانند این اندیشۀ پوچگرایی را از بین ببرند. در داستان علّتجویی، نظامیافتگی و پیبردن به نظام عقلیِ روابط باید وجود داشته باشد. «ویرجینیا ولف» جملۀ بسیار زیبایی دارد که میگوید: «در وجود هر نویسندهای مستبد مکّارهای وجود دارد که او به قلم فرمان میدهد و اینگونه نیست که نویسنده بر قلم حاکم شود.»
به دلیل سنّت شرقی که در ایران وجود دارد و چون ما در سرزمین شعر هستیم، زمینۀ بسیار مساعدی برای «محفلیشدن» ادبیات وجود دارد امّا محفلیشدن آفات زیادی برای ادبیات ما دارد و باید به جریانهای جوان بیاموزیم که به سمت محفلیبودن ادبیات نروند. محفلیشدن ادبیات، شعر و داستان مخاطرات زیادی دارد. جهان متن، برای خودش قوانینی دارد. متن و داستان از ما پیروی نمیکند، ما باید از او پیروی کنیم امّا هوشیارانه و آگاهانه. روش استخراج متن؛ یعنی اینکه فرد خودش را قربانی متن قرار دهد. آفتی که امروزه سینما و ادبیات از آن رنج میبرد، مصنوعبودن متون است. متن با مخاطب نمیتواند ارتباط برقرار کند.»
این نشست با قرائت داستانی توسّط یکی از نویسندگان جوانِ شاهرودی و نقد و بررسی این اثر به پایان رسید.