مشروح افتتاحیۀ دومین دورۀ «مدرسه رمان»
16 آبان 1394
03:30 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شهرستان ادب: افتتاحیۀ دومین دورۀ مدرسۀ رمان، با حضور نویسندگان نامدار کشورمان، مدیرعامل موسسهی فرهنگی هنری شهرستان ادب و مدیر دفتر داستان این موسسه، برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، مجید اسطیری، مجری و کارشناس، ضمن سپاسگزاری از حاضران، اشاره داشت: «باید خدمت داستان-نویسان حاضر در دورهی دوم مدرسهی رمان تبریک عرض کنم و آرزوی سلامتیای برای نویسندگان دورهی اول مدرسهی رمان و اساتید محترم این دوره داشته باشم که امروز حاصل زحمات آنها را شاهد هستیم.» وی پس از این مقدمهی کوتاه، از علیاصغر عزتیپاک دعوت نمود تا به عنوان مدیر مدرسهی رمان سخن بگوید.
عزتیپاک: به آرزویمان نزدیکتر شدهایم.
عزتیپاک، پس از تشکر از حاضران و آرزوی دورهای پربار برای اعضای مدرسهی رمان، تصریح کرد: «من از حضور چهرههای سرشناس و موفق ادبیات داستانی کشور در این مراسم بسیار خوشحالم. ما امروز با تجربهای که یکسال پشت سر گذاشتیم، میتوانیم بگوییم با چشمی بازتر به هدفی که قبل از این آرزو داشتیم به آن برسیم نزدیکتر شدهایم. دوستانی که وارد مدرسهی رمان شدند، اندکاندک کار را جدی گرفتند و به لطف خدا، اکنون هفت رمان تمامشده داریم که آمادهی چاپ هستند و سهرمان هم در حال آماده شدن هستند. امیدوارم با استمرار این راه و برنامههایی که داریم، با قدرت بیشتری در عرصهی ادبیات داستانی انقلاب ظاهر شویم. مدرسهی رمان، بستر و میدانی برای نوشتن رمان است و بار اصلی بر دوش افرادی است که وارد این میدان میشوند و باید تلاش و فعالیت تماموقت داشته باشند؛ این، کاری بسیار دشوار است اما انتظار ما این است که نویسندگان ارادهی ارائهی رمان در یکسال را داشته باشند و حتما هم نتیجهی آن خوب خواهد بود. تلاشها و برنامههای جدیدی که ما قصد داریم در مدرسهی رمان داشته باشیم، متعدد است. یکی از آنها این است که ما میخواهیم مدرسهی رمان را تبدیل به مکانی برای بحثهای تئوریک دربارهی رمان ایران بکنیم. ما پیش از این نشستهای ماهانه در خصوص رمان داشتهایم و اکنون قصد داریم این مباحث را به صورتی منسجمتر و جدیتر وارد مدرسهی رمان کنیم و در تلاش هستیم که بتوانیم متونی از این کلاسها استخراج کرده و در اختیار جامعهی ادبی قرار دهیم.»
وی در نهایت از آقایان شاهآبادی و شهسواری و سرکارخانم سلیمانی برای کمکهایی که در طول این یکسال به پویایی مدرسهی رمان کمک کردند، تشکر کرد و در ادامه گزارشی در مورد فعالیتهای مدرسهی رمان در طول نُه ماه گذشته ارائه داد: «از سهماههی اول، ما اردوی سهروزهای در موسسهی شهرستان ادب گذاشتیم؛ علاوه بر اساتید مدرسهی رمان که در این اردو حضور داشتند و داستانهای نویسندگان ما را در حضور هم نقد میکردند، از اساتید دانشگاه و منتقدین دعوت کردیم تا بنا بر پیشنهادات اساتید مدرسه و همچنین تشخیص خودمان، مباحث دیگری در خلال مباحث تخصصی رمان ارائه شود. سعی کردیم تا به کسی که در حال نوشتن رمان است، کمک کنیم تا هر نیازی که در این مسیر دارد برآورده شود. بیش از 18 استاد دانشگاه، مدرس، نویسنده و منتقد به مدرسهی رمان آمدند و مباحثی ارائه دادند؛ در کنار اینها چندین نویسنده به مدرسه آمدند و در مورد تجارب خودشان در زمینهی نوشتن با هنرجویان گفتوگو کردند. همین روند را انشاالله امسال، حتما با توانایی و قدرت بیشتری ادامه خواهیم داد. برنامهی جدید ما، کارگاه رمان است که امسال، میخواهیم آن را گسترش دهیم».
پس از پایان سخنان عزتیپاک، اسطیری، از علیمحمد مودب، مدیرعامل موسسهی شهرستان ادب، با این توضیحات دعوت نمود تا سخنان خود را در زمینهی مدرسهی رمان ارائه دهد: «قطع به یقین، این فرصت منحصر به فرد؛ مدرسهی رمان که تجربه-ی تازهای در عرصهی ادبیات کشور ما هست، بدون یاری و همراهی یک فکر مدیریتی و یک مدیر فرهنگی که این نیاز را به خوبی بسنجد و از چنین ایدههایی استقبال کند، ممکن نبود.»
مودب: دنیای امروز، دنیای بازنمایی و نبرد روایتهاست.
مودب، پس از سلام و تشکر از حاضران، اشاره داشت: «من حرف زیادی برای زدن ندارم، حرفهایم را پیش از این زدهام و حالا وقت عمل است. یکسال هم در این راه مشق کردهایم و اکنون خروجیهای آن را میتوان با رمانهای خوبی که مراحل آمادهسازی برای چاپ را میگذرانند مشاهده کرد. من تشکر بسیاری از آقای عزتیپاک و دوستانمان در دفتر داستان موسسه و استادان گرامی مدرسهی رمان، دارم. ما در هر زمینهای که ضعف نشان دهیم، در حوزهی روایت نباید ضعف نشان دهیم و باید به این سمت حرکت کنیم که اجازه ندهیم ما را روایت کنند. به هر حال، دنیای امروز، دنیای بازنمایی و نبرد روایتهاست و اصولا شاید بتوان گفت نبرد دیگری وجود ندارد؛ کسی که در جنگ روایت دست برتر را دارد در باقی حوزهها، میتواند پیروز باشد و جریانهای مقابل خود را منفعل نماید. ما به عنوان فرزندان عصر انقلاب اسلامی و عصر امام(ره)، میراث بزرگی به عنوان معنویتی که تجربه شده و انسانی که در همین زمانهی ما زیسته است، داریم. تجربهی انقلاب و حتی تجربه-ی ما به عنوان فرزندان نسل چندم، و قصههای بسیاری برای ریز وقایعی که اتفاق افتاده است وجود دارد و شما نویسندگان میتوانید تمامی این زمینهها را فهرست کنید و آنها را به عرصهی روایت و داستان بکشانید. امیدوارم که این همتها نتیجه بدهد و دورهی دوم بسیار پررونقتر و با آثاری بهتر، به نتیجه برسد. به هر حال، همین تجربههایی که تا به امروز در زبان فارسی شده است، میتواند بومی شود و حرفها، هویت و وجود ما به آن اضافه شود که خوشبختانه در مدرسهی رمان این اتفاق در حال وقوع است. بحثهای نظری در کنار کار و هویتهای تکتک ما که با این بحثها پیوند میخورد میتواند رمان ایرانی را در یک کار گروهی منسجمتری که تا به امروز اتفاق نیفتاده است، شکل بدهد. امیدوارم در این بخش کار نتایج بهتری را از این حیث ببینیم. امیدوارم با وقتهایی که میگذاریم، شرمندهی خون شهدا و هویتی که به خاطر آن در اینجا جمع شدهایم، و مهمتر از همه، شرمندهی عمر و ساعاتی که گذراندهایم نشویم. من، گزارشات را که نگاه میکردم، دورهی اول به لطف خدا بسیار امیدوار کننده است و امیدوارم دورهی دوم یک حادثه باشد. امیدواریم که از این به بعد، جامعهی ادبی ما هر سال منتظر نوشتههای مدرسهی رمان باشد تا رمان ایرانی کمکم شناخته شود. امیدوارم با دعاها و تلاشهای ما، این اتفاق به بهترین و زیباترین شکل آن رخ دهد و ما شاهد فعالیتهای این مدرسه در درستترین و بهترین شکل آن باشیم.»
حمیدرضا شاهآبادی: ما افراد خوششانسی هستیم که با کلمه سروکار داریم.
پس از پایان سخنان مودب، اسطیری ضمن تشکر از وی، از حمیدرضا شاهآبادی، یکی از مدرسان مدرسهی رمان، دعوت نمود تا سخنان خود را ارائه دهد.
شاهآبادی، ضمن تشکر از شهرستان ادب و ابراز خوشحالی از دیدار حاضران، اشاره داشت: «ما افراد خیلی خوششناسی هستیم که با کلمه کار میکنیم و با آن دنیایی میسازیم که حامل حرفها، شادی-ها، غمها، دردها، رنجها و سختیهای و آرزوهای ماست. ما افراد خوششانسی هستیم که میتوانیم هر وقت از دنیای واقعی خسته شدیم، با کلمه دنیای دیگری بسازیم و وارد آن دنیا شویم. ما افراد خوششناسی هستیم که میتوانیم با کلمات، ضعف-ها و مشکلات دنیای خودمان را رفع کنیم، آن را زیباتر و جایی بهتر برای زیستن کنیم. ما افراد خوششانسی هستیم که می-توانیم جیغ بکشیم. عرفای قدیم، تعبیری در مورد انسان داشتند. آنها میگفتند که انسانها مانند دانههای اسفند هستند. بر روی آتشدان این دنیا میآیند و قرار است هر کدام جیغی بکشند و از دنیا بروند. اما جیغکشیدن، نعمتی نیست که شامل حال همهی دانههای اسفند شوند. خیلی از دانهها بر روی آتش قرار میگیرند و یا جیغ نکشیده، خاکستر میشوند و یا نیمسوز می-مانند و یا حتی نمیسوزند. پس ما آدمهای خوششانسی هستیم. میتوانیم با کلمه جیغ بکشیم؛ میتوانیم در برابر هستی، از خودمان عکسالعمل نشان دهیم. ما خوششانسیم که میتوانیم خلق کنیم؛ خلق کردنی که کار خداست و خیلی مقدس است. نیابتی به ما داده میشود برای خلق کردن که میتوانیم این عمل مقدس را انجام دهیم. و در نهایت ما افراد خوششانسی هستیم که سقفی هست که میتوانیم زیر آن جمع شویم و در خصوص کلمه با هم صحبت کنیم. شاید همین بهانهی خوبی باشد که من از دوستان عزیز موسسهی شهرستان ادب و مدرسهی رمان تشکر کنم که این امکان را برای همه فراهم کرده-اند. از آقایان عزتیپاک و مودب کمال تشکر را دارم که با وسعت نظر، این امکان را فراهم کردهاند. اگر قرار است در این جلسهی اول، توصیهای به عزیزان مدرسهی رمان داشته باشم، توصیهی من درک این موقعیت و استفاده از آن است. این موقعیت، موقعیتی است که برای ما که سنِّ بیشتری داریم، آرزو بود و هیچگاه چنین امکانی برای ما فراهم نشده بود. امیدوارم از امکانات خوبی که فراهم میشود، حداکثر استفاده را بکنید و قدر قلم به دست بودن را بدانید؛ و بدانید که با قلم کارهای بسیاری را میتوان انجام داد اما در هر جهتی نمیتوان آن را چرخاند. زیرا قلم بسیار مقدس است و جز برای بهتر کردن فضای زیستن نباید از آن استفاده کرد.»
جواد محقق: باید قدر نعمت مدرسه رمان را بدانیم.
اسطیری، پس از پایان سخنان شاهآبادی، از دکتر جواد محقق، پیشکسوت شعر و ادبیات امروز ایران، دعوت نمود تا سخنانی را برای حضار بیان کنند.
محقق، اشاره داشت: «همانطور که آقای اسطیری اشاره کردند، من بیشتر متهم به شاعری هستم تا قصهنویسی. من کار جدی ادبی خودم را با قصهنویسی شروع کردم و بعدها به کاروان شعر پیوستم. از مقدمات گذشته، انصافا در شرایط غبطهبرانگیزی قرار دارم. دورهی اول مدرسهی رمان که راه افتاد، با خودم عهد کرده بودم که اگر نه همهی جلسات را، تعداد زیادی از این جلسات را به عنوان مستمع آزاد حضور داشته باشم اما متاسفانه آنقدر درگیر کارهای اجرایی شدم که حتی یک جلسه هم نتوانستم حضور به هم برسانم. اکنون هم دوباره همین آرزو را میکنم که در جلسات دورهی دوم بتوانم گاهی در این کلاسها حضور داشته باشم. واقعا باید قدر این نعمت را دانست. نسل ما که نسل اول فعالان فرهنگی در حوزهی شعر و ادبیات و روزنامهنگاری و غیره بودیم، به معنای واقعی کلمه، هیچ دورهای ندیدیم و هیچ استادی را درک نکردیم. هرچه ما اطلاعات به دست آوردیم از طریق جلساتی بود که با دوستان خودمان داشتیم یا از طریق مطالعات آزاد کتابهایی که در فضای مطبوعات کشور که یکصدم مقدار الان هم نبود. به زحمت میشد به تعداد انگشتان یک دست، کتاب در حوزهی داستاننویسی پیدا کرد. اما امروزه تعداد بسیاری از کتابها را در این زمینه میتوان پیدا کرد. اگرچه شخصا با تجربهی همین سالها و دیده و شنیدههای خودم به این نتیجه رسیدهام که از کلاسهای داستاننویسی و شاعری، نه شاعر به وجود میآید و نه قصه نویس؛ تجربهی جهانی هم همین را نشان میدهد. در بعضی از کشورها، مثلا امریکا، بعد از اینکه نسل اول داستاننویسهای مطرح و پرفروش جهانیشان فوت کردند و یا نتوانستند بنویسند، برای اینکه بتوانند این حرکت جهانی را با اهداف و نیاتی که داشتند ادامه دهند، تمامی کلاسها و کتابهای قصه-نویسی را به صورت کپسولی خلاصه کردند و در دورههایی افرادی را آموزش دادند تا نسل جدیدی از داستاننویس را بتوانند به جامعهی جهانی عرضه کنند. اما از میان آنهمه آموزش، تعدادی نقدنویس خارج شدند که در روزنامهها و مجلات ادبی می-نوشتند؛ به این دلیل که فوتوفنهای داستاننویسی را یاد گرفتهبودند، نقد مینوشتند. اما اینکه این فرصت در اختیار ما باشد که کار خودمان را با چنین فضایی آغاز کنیم که موهبت بزرگی است. خیلی از چیزها، حسرت نسل گذشته بوده است و عزیزانی که در مدرسهی رمان شرکت میکنند باید این فرصت را مغتنم شمارند. امیدوارم که خداوند به همهی ما این توفیق را بدهد که قدردان این نعمتها باشیم و به صرف آموختههای این مدرسه، اکتفا نکنیم. آرزومندم که این مدرسه در هر دورهای بهتر از دورهی قبل برگزار شود و تشکر ویژهای هم از دوستان موسسهی شهرستان ادب برای رساندن این فکر از مرحلهی ایده به مرحلهی عمل دارم.»
اسطیری، ضمن تشکر از استاد محقق، برای آشنایی افراد دورهی دوم با روندهای مدرسهی رمان، از مهدی حمیدی پارسا، از اعضای دورهی اول مدرسهی رمان دعوت کرد تا خاطرات و تجربیات خود را از دورهی نخست مدرسهی رمان ارائه دهد.
حمیدی پارسا: فعالیتهایی که ما در مجموعهی مدرسهی رمان زیر نظر اساتید داشتیم، دید من را نسبت به داستان تغییر داد و نگاه من را نگاه درستتری کرد.
حمیدی پارسا، در ابتدای سخنان خود، در خصوص این تجربیات گفت: «آقای شاهآبادی در مورد قلم و اهمیت آن، و اینکه کسی که قلم به دست دارد، چه مسئولیت سنگینی نیز دارد، صحبت کردند. خداوند، در قرآن اشاره میکند، ن والقلم و مایسطرون. این خیلی عجیب است که خداوند از میان تمامی چیزهایی که میتواند به آن قسم یاد کند، به قلم قسم میخورد. از این جهت برای من عجیب است که میدانم خداوند به این قلم قسم یاد نمیکند؛ ظاهرا به چیزی که دارد نوشته میشود یا به عمل کتابت یا در واقع محصول آن، قسم میخورد. نویسنده آزاد است که قلم را به دست بگیرد که قلم را بچرخاند و هر آنچه که میخواهد بنویسد را بنویسد؛ اما رها نیست. نویسنده از دغدغهی جامعه، فرهنگ، دین و مردماش رها نیست. وی باید به تمامی این نیازها فکر کند. وی باید به این بیندیشد که هر صفحهای که مینویسد، اتفاقی هر چند اندک به وجود بیاورد و فرهنگ و جامعهی نویسنده را رو به جلو ببرد. استاد شهسواری زمانی به نکتهای اشاره کردند که خیلی اهمیت داشت. ایشان گفتند که نویسنده فیلسوف است. نویسنده فرقی با فیلسوف ندارد؛ جز اینکه او میتواند بنویسد. یعنی اگر ما نویسنده را بر یک کفه و فیلسوف را بر کفهی دیگر بگذاریم، کفهی نویسنده سنگینتر است. چون نویسنده توان نوشتن دارد و فیلسوف معلوم نیست چنین تواناییای را داشته باشد. من از مجموعهی شهرستان ادب، باید تشکر کنم. تجربهای که ما در این یک-سال گذشته داشتیم، این بود که بتوانیم مسیر نویسندگی را زیر نظر استادی که خیلی پیشتر این مسیر را رفته است و چالش-ها، چالهها و چاهها را بلد است، شروع کنیم. تلاش کردیم که ایدهای را که داشتیم، تبدیل به طرح کنیم و سپس نوشتن رمان را شروع کنیم. این فرصت بسیار ارزشمند و ذیقیمت است برای کسی که میخواهد نوشتن را به شکلی جدی و حرفهای شروع کند. فعالیتهایی که ما در مجموعهی مدرسهی رمان زیر نظر اساتید داشتیم، دید من را نسبت به داستان تغییر داد و نگاه من را نگاه درستتری کرد. دوستانی که قرار است این دوره شروع کنند، این امکان را غنیمت شمارند و من افسوس می-خورم که چرا این دوره تمام شد. باید در طول این یکسال زیاد فکر کرد و نوشت تا در پایان آن، بتوان ادعا داشت که کار خود را به نتیجه رسانده است».
اسطیری ضمن تشکر از آقای حمیدی پارسا، آخرین بخش برنامه را به رونمایی از سایت مدرسهی رمان اختصاص داد و آرزو کرد که سایت مدرسهی رمان مورد رصد دوستان قرار گیرد و مجرای ارتباطی داستاننویسان باشد. وی در ادامه، بخشهای مختلف سایت را معرفی کرد: «این سایت، بخش اخبار ادبی را در خود جای داده است که در این بخش، اخبار روز در حوزهی ادبیات داستانی ایران و جهان را منعکس خواهیم کرد. بخش مقالات هست که جلساتی که برگزار میشود، پیاده میشوند و عزیزان هم میتوانند از این بخش هم استفاده کنند. بخشی هم هست با عنوان تجربه که مخصوص اعضای دورهی دوم است. بخش دیگری، با نام "دربارهی رمان" داریم که به مباحث تخصصیای میپردازد که قطعا برای دوستان مفید خواهد بود. در بخش اساتید، معرفی اساتید ارجمند مدرسهی رمان است و بخش هنرجویان هم مربوط به عزیزان دورهی اول است و عزیزان برای آشنایی بیشتر میتوانند به آن رجوع کنند. آخرین بخش هم، بخش خبرنامه است که عزیزان میتوانند ایمیل خود را در این بخش ارسال کنند تا ارتباطها در این بخش، مستمرتر و پایدارتر شود.»
پس از این، اسطیری از حاضران تشکر کرد و این جلسه با گرفتن عکس یادگاری پایان یافت.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.