موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
پروندۀ شهرستان ادب برای احمد عزیزی

روایت علی داوودی از احمد عزیزی

21 اسفند 1395 23:04 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
روایت علی داوودی از احمد عزیزی
شهرستان ادب: علی داوودی طی یادداشتی گلگشتی داشته است بر شعر احمد عزیزی و شعر او را از عرفان و سیاست و اجتماع گرفته تا همۀ اینها و هیچ کدام اینها، بررسی کرده است. با هم این یادداشت را می خوانیم:


یکم

برای شما هم مثل من که یکی از علاقه‌مندان و مخاطبان شعر معاصرم، امروزه کمتر شعری دلربایی میکند. وضعیت دلنچسبی است. شعر، این پناهگاه آخرین انسان، چنین سرد و گنگ و نامهربان! بدتر اینکه سال بهسال دریغ از امسال! شرایط حادتر میشود. البته این سخن به این معنی نیست که شعر خوبی وجود ندارد یا شاعران به کُرات دیگری کوچیدهاند؛ اتفاقاً تعجب من از آن جهت است که میبینم شعرهای امروز، نسبت به چند دهۀ قبل به لحاظ کمی و کیفی بسیار فراوان‌تر، زیباتر، نوزبانتر و خصوصاً تصویریترند؛ اما با این‌همه چیزی در این میانه وجود دارد که شعرها دیگر کمتر در حافظه و ذهن رسوب میکنند و بخشی از ذهنیت ادبی میشوند. سؤالی که همالآن برای شما پیش آمده، برای خود من هم مسئله است.

یک شعر چه چیزی باید داشته باشد تا شعر خوب به حساب آید؟ البته این به هیچوجه سؤال تازهای نیست و بسیار پاسخها برای آن گفته شده؛ از جمله علامه شفیعی که کتاب موسیقی شعر را به همین منظور و برای پاسخ به این سؤال تالیف کرده است. بحث ایشان بر طبق آخرین نظریات قابل توجه جهان مدرن، نفس کاربرد زبان و رستاخیز کلمات و آشنایی‌زدایی است تا یک عبارت ساده را از وضعیت متعارف و روزمره تمایز دهد اگرچه همۀ اتفاق در زبان روی نمیدهد، اما به‌واسطۀ زبان است که تمایز حاصل میشود و باقی موارد قابل تحلیل نیستند. به‌هر‌نتیجه، برخی شعرها بهترند و برخی نه. نه، یعنی اینکه منِ مخاطب در موقعیت خنثایی قرار میگیرم که نه تمجید و تحسین میتوانم، نه تکذیب که مثلاً این‌ها شعر نیستند. بلاتکلیفی برای اهل فن از هر واکنشی بدتر است.

 

دوم

 دربارۀ مشکلات شعر عزیزی بسیار گفتهاند، بیشتر از اینکه مدحش را بگویند؛ اما باز هم شعرش جذابیت داشته و دارد. مطالبی از این دست که زبان را لوس کرده و یا شعرش را از گنجینههای فاخر ادبی تهی است و یا اینکه آثار او بیراهه‌ای است که پیش ادبیات انقلاب باز شده و... . این‌ها حرف‌هایی است که بیش از دو دهه از عمر آن‌ها میگذرد. بااین‌همه وقتی به ادبیات معاصر و شعر انقلاب و خیل شاعران روزافزونش رجوع میکنیم، نمیتوان به شاعری به نام احمد عزیزی بیاعتنا بود. این تثبیت جایگاه در یک طیف، برای هیچ شاعری موهبت کمی نیست؛ اما اگر اعتبار عزیزی در اهمیت تاریخی او‌ست و ظهور او به‌واسطۀ همزمانی با حادثۀ انقلاب اسلامی است، امروز و با گذر از آن سال‌های تاریخی، چرا و به چه دلیل ارزش خواندن دارد؟

           

سوم

احمد ‌عزیزی یکی از دو قطب شاخص مثنوی‌سرایی در روزگار ماست که عمدۀ کتاب‌هایش را در فاصلۀ نیمۀ دهۀ شصت تا نیمۀ دهۀ هفتاد روانۀ بازار پرمخاطب شعرهایش کرد. در این فاصله، احمد عزیزی به یکی از مطرح‌ترین چهره‌های شعری بدل شد و از آنچنان اعتباری برخوردار گردید که توانست موجی از عزیزی‌گرایی در بین شاعران جوان و میانسال به راه اندازد. کم نبودند جوانانی که سرمشقهای کهن شعر را با نسخههای جدید و بهروز عزیزی جانشین کرده و زبان شعر کلاسیکشان از تمرین و تکرار افعال و عبارات و اسامی قدیمی، که برآمده از شعر بزرگان بود، بازداشته و به زبان زنده و پویای عزیزی گروید. اگرچه بسیاری را باور بر این است که موجی بود و گذشت و همانروز نیز به دیدۀ جد در آن نظر نمیکردند، اما حقیقت ماجرا آن است که عزیزی با همان چند کتاب کار خود را کرد و قدم خود را برداشت و تأثیر خود را در شعر بهجا گذارد؛ چندانکه اگر امروز یا هرروزی در پی تحقیق ریشههای نوآوری و تحول شعر کلاسیک نو باشیم، ناچار عزیزی مطلع بحث خواهد بود.

 

چهارم

مثنوی قالبی است با ابیات فراوان، و آزادی عمل در انتخاب قافیه، که دست شاعر را برای طولانی کردن شعر بازتر میگذارد؛ به همین دلیل سابقاً در سرودن داستان‌ها و مطالب طولانی کاربرد داشته و منظومههای بزرگ داستانی، وقایعنگاری و حتّی آموزشی-تعلیمی، مثل شاهنامه، کلیله، مثنوی مولانا و خمسه نظامی و.. در قالب مثنوی سروده شدهاند. این طولانی بودن از سویی عیار شعری مثنوی را به حدّاقل رسانده است؛ چراکه کشش مخاطب برای مواجهه با ابیات پرشمار، بسیار پایینتر از استماع یک غزل است. در کل، شعریت مثنوی کم است و بیشتر مناسب روایت.

گفتیم که عزیزی یکی از دو چهرۀ مثنویسرایی است در مقایسه با چهرۀ ممتاز دیگر، علی معلم دامغانی، که شاعری صاحب‌سبک در مثنوی است! معلم در مثنوی، روایتگر قوم خویش با باورداشتهای خاصی است؛ قوم و داستان عشیره، شخصیتها، حوادث، تاریخ، سؤالات و هزار مسالۀ یک قبیله، نه تنها دل‌مشغولی معلم، که مناسب کار مثنوی نیز هست. کلیتی به نام فرهنگ که روایت آن پشتوانۀ شعر معلم شده و به آن وجهی حماسی، دینی، اجتماعی، اساطیری و... بخشیده است و این ویژگی دقیقاً همان نقطۀ خلأ شعر عزیزی است. شعر عزیزی زبان روایت جماعت نیست.

راهکار عزیزی برای جبران این خلأ، گسترش شعر به حوزههای مختلف و متنوع است به دو شیوۀ کلیدی؛ یکی شطحیات صوفیه و دیگری مضمونپردازی هندی که از قضا هر دوی این مقوله‌ها در شعر نو و مدرن سخت مقبول و محل ارجاع نام‌آوران بودند.

 

پنجم

واقعیت این است که با پیدایش شعر نو در مقابل شعر سنتی و هلمنمبارز خواندن برخی از پیشقراولان آن جریان، برای بزرگان شعر کهن و نهایت سعی دولتی و غیر دولتی در کمر به قتل بستن شعر کهن، زنده ماندن و نفس کشیدن در حد همان کلیشه هم لطف خدا بود تا چه رسد به بالندگی و رشد و تحول که کسی چنین توقعی هم از آن نداشت. البته پایمردی مردان فرهنگ را باید پاس داشت که این امانت را از انقلاب اقیانوس و انفجار کوه گذر دادند و به دست ما رساندند. با پیروزی انقلاب اسلامی، شعر سنتی دچار تحولی اساسی شد که همچنان ادامه دارد؛ از جملۀ این تحولات زبان شعر بود که عمدهترین آن را باید در کار احمد عزیزی دید.

شعر عزیزی در روزگار خویش پدیده‌ای پرجاذبه و زیبا ناشی از غرابت کلام بود. برای ارزیابی بهتر باید شرایط آن روزگار را مدنظر داشت که شاعران دلبسته به قالب کهن با چه زبان میسرودند و هر علاقه‌مند به شعر را خودبه‌خود به سمت شعر نو فراری میدادند؛ عزیزی در چنان موقعیتی ظهور کرد.

ویژگی کلی و اجمالی شعر عزیزی که گریز از فضای ذهنی و درک جهان پیرامون است، در این‌ها خلاصه می‌شود:

-           گستردگی دایرة واژگان، خصوصاً واژه‌هایی که کمتر در شعر معمول بوده‌اند.

-           ایجاد ترکیب‌های بدیع با آن واژهها که باعث ایجاد نوعی آشنازدایی میشود.

-           مضاف بر ترکیبسازی، کارکردهای خاص زبانی در ساختن برخی واژها مثل شهیدستان.

-           مردم‌گرایی لفظی و نحوی در استفاده از کلمات و اسامی و عبارات آشنا.

-           خیالبندی ظریف و رویکرد هندی جدید .

-           تناسب‌های لفظی، معنوی، جناس و انواع صنایع ادبی.

-           انواع مختلف موسیقی.

-           جسارت‌های زبانی.‌

اما از این بین، آنچه در شعر او جلوه دارد همین جسارت زبانی است و حتی تصویر در شعر او از رهگذر زبان حاصل میآید، نه از راه کشف هنری.

 

ششم

عمدۀ ضعف محتوایی و فرمی و سازمانی شعر عزیزی، نداشتن طرح منسجم است. او بیش از آنکه در پی پی‌افکندن بنایی باشد، در کار برافکندن و نابودی بنای مألوف پیشینان است که در این مرحله توفیقات خوبی هم نصیب وی شد، اما ناکامل. برای همین کارش را که تمام کرد، از تجربۀ فرمی دلزده شد و به مسیر همان کهنه‌سرایی بازگشت.

 ریخت‌وپاش و اسراف کلمات، بدون مقدمه و توجیه و فرهنگسازی، کلمات فراوان بدون شناسنامه که تابعیت رسمی هیچ کشور مشخصی را ندارند، راهی به دهی نمیبرند؛ بلکه ذهن مخاطب را ورزش داده، دچار سرگیجه میکند و تنوع حاصله تأثیری عمیق به جا نمیگذارد.

تصویرسازی و به عبارت دقیقتر ترکیبسازی شعر او فرمولی جدول ضربی دارد. عدم انسجام حتی در جزئیات، گاه حتی در یک بیت قابل مشاهده است، چه رسد به وحدت کلی و طرح ساختمان شعرها که آغاز و پایان و حتی موضوع روشنی ندارند؛ مثلاً موضع‌ شاعر در شعر اجتماعی مبهم و در حد کلیاتی از خوبی و بدی است:

نسترن رسوای خاص و عام شد

خون داوودی مباح اعلام شد

از دو زمینۀ هندی و صوفیانه که قبلا گفتیم در شعر عزیزی، وجه شطحی و آزادانه و لاقید و رها سرودن بر تخیل هندی وی غلبه دارد. از همین منظر میتوان نقطۀ افول شعر او را رصد کرد که حد این بی‌اعتنایی کجاست و چرا این آزادی مهلک دامنگیر او میشود؟

شعر عزیزی اجتماعی نیست، سیاسی هم نیست، عرفانی هم نمیگوید؛ همۀ این‌ها هست و نیست. این‌گونه کلی سخن گفتن منجر به بلاتکلیفی مخاطب شده و علی‌رغم دریافت حس زیبایی، چیزی از شعر نمیفهمد. البته این رویکرد، رفتهرفته جا را برای شعرهای مشخصتر باز میکند و در اشعار متأخر وی غلبه با فضای مذهبی و اعتقادی و عرفانی مشخصی است.

 

قبل از آخر:

اما بازگردیم به سخن نخست این مقال که اهمیت عزیزی در چیست؟

فرازوفرودهای شعری عزیزی‌ بسیار عجیب بود؛ او با زبان کهن وارد شعر شد و با کوشش تمام در یک فاصلۀ زمانی کوتاه به زبانی خاص دست یافت که تا همیشه به نام او سکه خورد. او با تزریق همین الفاظ و اصطلاحات، بر غنای شعر معاصر افزود و عرصۀ‌ جدیدی در نثر و شعر انقلاب گشود.

 احمد عزیزی مشخصاً یک مرز تجربه شده است؛ به‌ویژه در دنیای خوگرفته به کلیشههای سنتی. اهمیت احمد عزیزی در تعدیلی‌ست که در صراحت لهجة شعر هم‌زمان خود و پس از خود به‌جا‌گذاشت. در همین که با پیوند از عرفان تا سیاست، زبان تند شعار را به تغزل شاعرانه رساند. اهمیت کار وی در این تحول است که مرجع همیشگی اهل فن است.

 

و آخر:

اگر چه بسیاری بر او خرده گرفتهاند که چنین کرد و چنان؛ اما این قضاوت نامنصفانه، نگاه یک‌جانبه و مغرضی است که از یک اصل بسیار مهم ادبی غفلت کرده است.

 

دورۀ درخشش احمد عزیزی دقیقاً سال‌های بلافاصله از جنگ است. عصر گذار از صراحت به ملاحت. استعداد مناسب آن ایام چنان بافتی را میطلبد که در شعر عزیزی است و اگر آشفتگی و بیحوصلگی و پرحرف و اسراف و شلوغی به چشم میخورد، آن را باید به حساب تجلی روح زمانه در شخصیت وی و انعکاس در شعر وی دانست. روزگاری که هدف از بیان شعر، نه رساندن شعار نهفته در شعر که خود شکل بیان نیز به همان نسبت اعتبار دارد و شعر عزیزی را باید از این منظر نگریست تا اعتبارات خاص خود را نشان دهد.

نمونۀ شعر عزیزی و تأثیر عینی آن، امروزه در غزلهای نو قابل مشاهده است. شاید برخی حواسشان به نیای این‌گونه پستمدرنها نباشد؛ اما درواقع همان کار عزیزی مقدمۀ چنین (بهزعم برخی انحراف) در شعر است. شعری که هیچ معنی و تداعی جز خودش ندارد.

 

 


پنجره


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • روایت علی داوودی از احمد عزیزی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.