هشت ساله ست این شراب که ریخت از گلوی تو در پیاله ی من
سرفه ی بیست و چند ساله ی تو عقده ی بیست و چند ساله ی من
چشم تو باز...خواب یعنی این، سرفه ی بی حساب یعنی این
عرق تو...گلاب یعنی این، رنگ و بویت کجاست لاله ی من؟
آه با این همه نفس تنگی با که داری هنوز می جنگی؟
حرف های نگفته ات سنگی وسط کاغذ مچاله ی من
□
بار هفتاد من رسید به تو، مرزهای وطن رسید به تو
بوی تند چمن* رسید به تو، ماسک ها جا زدند و ناله ی من
پشت هر سرفه ات رسید از راه، سال ها بعد... آزمایشگاه
شیمیایی شدی و من جراح، تو شدی فصلی از مقاله ی من
پدرم رختخواب آماده ست، معنی حرف های من ساده ست
وطنی سوخته که افتاده ست پشت اسم تو و قباله ی من !
* گاز خردل گازی ست بی رنگ که بوی چمن تازه می دهد.بسیاری از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس توسط این گاز شیمیایی شدند.