شهرستان ادب: همزمان با نزدیک شدن شب یلدا، غزل عاشقانه تازهای از دکتر محمدمهدی سیار را به شما تقدیم میکنیم.
جا ماندهام در این شب یلدا بدون تو راهم نمیدهند به فردا بدون تو "دل" میکشم فقط به سر انگشت یخزده بر شیشهٔ پر از مهِ دنیا بدون تو دردیست بی شکایت و مرگیست بیشکوه این زنده ماندنِ منِ تنها بدون تو حسرتگدازِ یک نفس راحتم که آه... قسمت نبود با تو و حاشا بدون تو! حق داشتی ندیده بگیری تو هم مرا دنیای من نداشت تماشا بدون تو زار و نَزار میگذرد روزگار من تقویم روزهای مبادا... بدون تو....
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز