شهرستان ادب به نقل از خیمه: در آستانۀ چهلمین روز درگذشت مرحوم حبیبالله چایچیان (حسان) یادداشتی به یاد این شاعر آیینی به قلم حسن صنوبری در تازهترین مجله خیمه منتشر شده که در ادامه میخوانید:
رستگاری حروف
از «حَسّان بن ثابت» تا «حِسانِ اهل بیت»
استاد حبیبالله چایچیان (حسان) پیرغلامِ شاعران اهل بیت (علیهم السلام) چندی پیش در سن 94سالگی درگذشت
از نوجوانیام قبل از هرچیز، آنچه درمورد این پیر صاحبنفس نظر مرا جلب میکرد، تخلص زندهیاد چایچیان با عنوان «حسان» بود. تخلص، به ویژه در گذشته، به عنوان نام هنری در بین شاعران پارسیزبان رواج داشته است. برای بعضی تخلص بیان یک ویژگی و خصیصه ممتاز بوده (چنانچه برای «حافظ» یا «باباطاهر»)، برای بعضی رجوع به خاندان و انساب بوده (مانند «کسایی» و «رودکی») و برای بعضی دیگر انتساب به یک شخصیت مهم (چنانچه «سعدی» و «منوچهری»). بعضی نام خود را از شعر شاعران بزرگ برمیگزیدند (چنانچه «بیدل» و «شهریار»)، برخی از استادی تخلص میگرفتند (چنانچه «حزین» و «امید») و بعضی از شغل خود یا اجداد خود تخلص برمیگزیدند (همچون «خیام» و انبوه شاعران سبک هندی). هرچه جلوتر آمدیم بیشتر پای اشیاء، اوقات، حالات، حیوانات و نباتات به میان آمد («سایه»، «سرشک»، «پروانه»، «بامداد» و...).
قبل از اینکه این بحث را با ریشهشناسی و علتیابی تخلص حسان ادامه بدهیم، وقتی فقط به ظاهر این نام مینگریم یاد نام یکی از شاعران بزرگ میافتیم: «حَسّان بن ثابت» شاعر عرب دوران جاهلیت و صدر اسلام. اگر ظاهر ماجرا را ببینیم، ممکن است فکر کنیم مرحوم حسان هم تخلص خود را از حسّان بن ثابت گرفته، چنانچه بعضی چنین میاندیشند و اخیرا حتی استاد «محمدجواد محبت» شاعر بزرگ کرمانشاهی نیز در مصاحبهای چنین گفتهاند؛ اما به چند دلیل این قول اشتباه است و من از دیرباز نمیتوانستم بپذیرمش. نخست اینکه تلفظ و در نتیجه وزن این دو واژه با هم متفاوت است. حرف آغاز «ح» در تخلص زندهیاد چایچیان همراه با کسره است، اما در نام حسّان بن ثابت با فتحه، از طرفی حرف دوم «س» در تخلص مرحوم چایچیان برخلاف نام شاعر عرب، مشدّد نیست (این نکته هم باز به دو دلیل، نخست اینکه اگر تشدید بگذاریم و وزن را تغییر بدهیم، وزن همۀ ابیات تخلص مرحوم حسان در شعرهایشان به هم میریزد؛ دلیل دوم هم تلفظ خود شاعر در شعرخوانیهایش از تخلص است که همواره حِسان بوده نه حَسّان.)
اما دومین دلیل برای اینکه چرا این نام هنری نمیتواند برگرفته از آن نام تاریخی باشد، اعتقادات پررنگ مرحوم چایچیان بود. درست است که حسّانِ یهودی دعوت پیامبر (ص) را لبیک گفت، اسلام آورد و تبدیل به یکی از بزرگترین شاعران هوادار اسلام شد؛ تا آنجا که نخستین غدیریههای تاریخ نیز توسط او در همان مجلس سروده شده، اما او بر این قول و عقیدۀ خود ثابت نماند و ولایت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) را نپذیرفت و از یاری روحالقدس بازماند[1] (چنانچه شاعر دیگر آن روزگار «نجاشی» با اینکه از هواداران جدی امیرالمومنین در جنگ صفین بود، وقتی حضرت به خاطر گناه شرابخواری بر او حد زدند، از حیطۀ ولایت معصومین خارج و به معاویه پیوست). ازینرو از دیرباز نمیتوانستم بپذیرم حبیبالله چایچیان، شاعر دلسوخته، عارفمسلک و معتقد اهل بیتی و شاگرد بزرگدانشمندی چون مرحوم آیتالله العظمی «علامه امینی» این نکات تاریخی را نداند یا بداند و تخلص به نام شاعری که از مسیر پیشوایان دینی جدا شده است کند.
پس این واژه از کجا آمده؟ واژهای که شبیهترینِ نامها در حروف و در معانی به نام امامان عزیز ما حسن و حسین (علیهم السلام) است و در عین حال نام شخصیتی دیگری نیز نیست.
بهتازگی دیدم که مرحوم چایچیان در یکی از گفتوگوهای معدودش وقتی از تخلصش سؤال میکنند، میگوید:
« برای انتخاب تخلص بسیار وسواس داشتم و در این فکر بودم که تخلص من باید رابطه ای با اشعار مذهبی ام داشته باشد. به قرآن مراجعه کردم؛ سوره الرحمان آمد؛ از کلمه "حسان" در یکی از آیات بسیار خوشم آمد و وقتی بیشتر مطالعه کردم دیدم که معنای حسان به معنای نام امام حسین (ع) است. تخلص برای یک شاعر مانند یک شناسنامه و معرف شاعر است.»
اشارۀ مرحوم حسان در آن گفتگو به آیۀ 76 سورۀ رحمان است: « مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ»
وقتی این گفتوگو را خواندم بار دیگر یاد جملۀ مشهور «الأسماء تنزل من السماء» افتادم، اینجا هم مشخص شد که اسم هنری مرحوم حسان از آسمان و از شریفترین کتاب آسمانی بر دفتر و دیوان ایشان فرودآمده است.
زینپیش در عالم شاعری قرارگیری این حروف با چنین ترتیبی شروعی درخشان داشت اما افولی تاریک. انگار مشقِ این حروف در مصحف هستی، مشقی ناتمام بود. صاحب قبلی این حروف در عالم شعر، قدر حرفهای خود را ندانست و به حکم «ان نشأ نذهبکم و یأت بخلق جدید» صاحبِ نون و قلم، چون قلم از سواد به بیاض برد، مشق این نام را تمام کرد.
حبیبالله چایچیان، آن زمانی به یاری اسلام و شعر اسلامی و شیعی آمد که اسلام و اندیشههای معنوی در اوج غربت بودند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در روزگاری که مدیریت فرهنگی جامعه بیواسطه در دست اسرائیلیها و بهائیها بود، شاعر اهل بیت (علیهم السلام) بودن، نهتنها اعتبار و شهرت و ثروت و احترام خاصی به همراه نداشت، بلکه شاید جرم هم تلقی میشد. زندهیاد حسان از آن دوران با صدای گرم و گیرای خود پرچم عشق به خاندان پیامبر (ص) و شعر آیینی را بلند کرد. آنچه موجب پیشرفت او در شعر و نیز شهرت آثارش بود، نه تبلیغات رسانهها، نه تریبونهای رنگارنگ و نه حمایت روشنفکران که اخلاص او در نیت و عشقورزی بیشایبۀ این بزرگمرد به خدا و خاندانش بود. چنین بود که در آن روزگار سطر درخشان «امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود / فردا ز خون عاشقان، این دشت، دریا میشود» این شاعر تمام هیئات مذهبی را درنوردید و در روزگار ما یکی از سادهترین شعرهای این شاعر (در نظر ما منتقدان ادبی) به خاطر دلشکستکی و خلوص لحظۀ سرایش و اراده به گفتن زبان حال مادر رنجور و سالخوردهاش در آخرین زیارت، تبدیل میشود به فراگیرترین نوای مذهبی روزگار: «آمدم ای شاه، پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده».
نیز، کتاب عزیز «ای اشکها بریزید» با آن مقدمۀ ارجمندش را کمتر عاشقی است که در خانۀ خود نداشته باشد.
[1] اشارهام به حدیثی است از نبی مکرم اسلام که به «حسان بن ثابت» میفرمایند تا وقتی در یاری ما هستی روح القدس تو را در سرایش یاری میکند.