شهرستان ادب: در سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و در تازهترین مطلب پروندۀ شعر فاطمی شهرستان ادب، یادداشتی میخوانید از محمد شمس، شاعر و پژوهشگر حوزۀ شعر آیینی. شمس در این یادداشت نگاهی به وضعیت شعر فاطمی داشته است:
السلام عليك يا انسية الحوراء
اگر بناى قلم را بر سيرى در تاريخ شعر فاطمى بگذاريم بايست خط زمان را از لحظاتى دنبال كنيم كه أميرالكلام،حضرت أميرالمؤمنين على عليه السلام در قالب ابياتى لطيف و جانسوز به بيان احوالات درونى خويش پس از شهادت حضرت صديقه ى طاهره سلام الله عليها پرداخته اند
نفسى على ظفراتها محبوسة
يا ليتها خرجت مع الظفراتى
لا خير بعدك فى الحياة و إنّما
أبكى مخافة أن تطول حياتى
هرچند بيان شاعرانه ى مرثيه ى حضرت أم ابيها سلام الله عليها مطلبى است كه حتى از زبان مبارك حضرت زهراء سلام الله عليها نيز در مواقف مختلف به رشته ى نظم درآمده است كه از اين دست ميتوان به بيت زير اشاره داشت:
صبّت على مصائب لو أنّها
صبّت على الأيام صرن لياليا
::
شعر فاطمى چه در قالب مدح و چه مرثيه از جمله موضوعاتى است كه همواره در طول تاريخ تشيع مورد التفات شاعران ولايى بوده است.
هرچند بايد اذعان داشت كه اين دسته از اشعار در مقايسه با اشعار عاشورايى از حجم كمترى برخوردار است.
چرا كه مراثى فاطمى از جمله مضامينى است كه جز در محدوده ى حكومت تشيع مجالى براى عرضه نيافته است تا جاييكه درگنجينه ى شعر شاعران شهير عاشورايى مانند مرحوم حجة الاسلام نير تبريزى صاحب ديوان آتشكده و يا عمان سامانى صاحب گنجينة الأسرار،شاهد تلألؤ چندانى از گوهر شعر فاطمى نيستيم.
و نيز بايد افزود كه شعر فاطمى به دليل اصالت خاص شيعى خويش از زمره ى مضامينى است كه غالبأ جز از قلم شاعرانى كه مضامين آيينى آثارشان غلبه اى بر ساير تصاوير تغزلى دارد بر بياض ورق نقشى نزده است.
البته ناگفته نماند؛ ما من عام الا و قد خص!
كه هر قاعده اى را استثنايى مى باشد.
::
پر واضح است در دورانى به سر ميبريم كه شعر فاطمى همگام با شعر انقلاب در عصر شكوفايى خويش در حال تنفس است.
برشى از تاريخ كه با استقرار حكومتى شيعى در ايرانِ اسلامى پرداختنِ آزادانه به مضامين مدح و مرثيه ى فاطمى با اقبال شاعران آيينى رو به رو شده است.
اقبالى كه در آثار شاعران چيره دست معاصر قابل مشاهده است.
البته لازم به ذكر است كه با تورق دفتر تاريخ شعر نيز به نمونه هاى موفقى از اشعار فاطمى دست مى يابيم
سروده هايى كه تاريخ الهامشان به يكى دو سده ى قبل بازمى گردد.
از اينرو با عنايت به سلطه ى شاهان شيعى و همچنين گسترش قلمرو حكومت شيعه،ميتوان از دوره ى صفويه با عنوان يكى از نقاط عطف سرايش اشعار فاطمى ياد كرد؛دوره اى كه دامنه ى وسيعش تا دوران پادشاهى قاجاريه قابل بسط است.
كه از آن جمله ميتوان به تركيب بندى از شاعر شهير دو سده ى قبل،مرحوم وصال شيرازى اشاره داشت كه با مطلع زير آغاز شده است:
اى چرخ تا كى اين همه ظلم و ستم كنى؟
دلهاى محترم همه پابست غم كنى
همچنين نيكوست كه به اشعار نغز و پرمغز مرحوم آية الله شيخ محمدحسين غروى اصفهانى معروف به كمپانى اشاره ى قابل توجهى داشت.
اشعارى كه در قوالب قصيده،غزل و تركيب بند به زبان عربى و فارسى بر صفحات ديوان مرحوم غروى خودنمايى مى كنند.
از آن جمله ميتوان به قصيده ى بلندى به زبان عربى موسوم به "جوهرة القدس"اشاره كرد كه با مطلع شريفى اينچنين آغاز مى شود:
جوهرة القدس من الكنز الخفى
بدت فأبدت عاليات الأحرف
كه در ادامه ى ابيات به بيان مدايح و مراثى حضرت زهراى بتول سلام الله عليها مى پردازد.
مرحوم غروى قصيده اى نيز در مدح حضرت صديقه ى كبرى به سرايش درآورده است كه خالى از لطف نيست تا با بيان مطلع قصيده ى مذكور يادى مضاعف از شاعر باعظمت اين اشعار كرده باشيم.
دختر فكر بكر من غنچه ى لب چو وا كند
از نمكين كلام خود حق سخن ادا كند
::
اما پس از طى زمانى كوتاه در تاريخ با گذر از دوره ى قاجار و پهلوى همزمان با شكوفايى انقلاب شاهد تلاش روزافزون شاعران ولايى در زمينه ى سرايش اشعار فاطمى هستيم به گونه اى كه به جرأت ميتوان دوره ى جديد شعر را چه از حيث كمّى و چه در بعد كيفى ،دوران شكوفايى شعر فاطمى ناميد.
دوره اى كه رگه هاى قوت گيرى اش از پنجاه سال قبل در جريان شعر آيينى قابل مشاهده است.
و امروز در رفعتى قابل توجه نسبت به قبل در حال اوج گيرى است.
شعر فاطمىِ امروز را ميتوان نتيجه ى آميختن نگاهى بديع به شعر فاطمى (كه سرچشمه در بينش شاعران ولايى معاصر دارد) با لطافت شاعرانه دانست كه در آثار شاعرانى همچون مرحوم غلامرضا شكوهى،استاد على انسانى،استاد غلامرضا سازگار(ميثم) و ساير شاعران به ظهور تام رسيده است.
هرچند از يكسو در دفتر غالب شعراى انقلاب شاهد آثارى فاطمى هستيم و همچنين از ديگرسو اشعار بديعى نيز از قلم شاعران جوانِ امروز در زمينه ى شعر فاطمى به منصه ى ظهور رسيده است.
اما به منظور دورى از اطناب به معرفى چند اثر ماندگار از شاعرانى كه نامشان در سطور بالاتر گذشت بسنده مى كنيم.
از آن دست پسنديده است كه به معرفى غزلى استوار از مرحوم غلامرضا شكوهى بپردازم.
غزلى با مطلعى اينچنين:
توان واژه كجا و مديح گفتن او؟
قلم قنارى گنگى است در سرودن او؟
و يا غزل دلنشينى ديگر كه خطاب به وجود نورانى حضرت زهراى مرضيه سلام الله عليها شروع شده است:
گهواره نيست كودكى ات را فلك كه هست
فرمانبر تو نيست سما تا سمك كه هست
::
همچنين از ديگر شاعران شهيرى كه در آسمان مرثيه بال مى زنند بايد به استاد على انسانى اشاره داشت كه پر بيراه نيست اگر وى را پرچمدار شعر فاطمى در سال هاى اخير بناميم.
به عنوان مثال ميتوان به مثنوى مطولى با نام "آيينه ها" ياد كرد كه بيانگر احوالات حضرت زهراء و حضرت امير عليه السلام از بدو ازدواج آسمانى شان تا ظهور وقايع بعد از شهادت حضرت صدّيقه سلام الله عليها مى باشد.
مثنوى پرمحتوايى كه در قالب دويست و پنجاه بيت به سرايش درآمده است و اينگونه آغاز مى شود:
آينه با آينه شد روبرو
خوش بود آيينه ها را گفتگو
::
در پايان نيز وظيفه ى خويش ميدانم تا با ذكر چند بيت از مثنوى فاطمى استاد سازگار(ميثم) سخن خويش را به اتمام برسانم.
مثنوى كم نظيرى كه حاوى لطايف روايى و ظرايف ادبى بى بديلى است و از جمله آثار ماندگار فاطمى به شمار مى رود.
مدح تو كى با سخن كامل شود
وحى بايد بر قلم نازل شود
فوق هر تعريف و هر تفسير تو
پاك تر از آيه ى تطهير تو
اى مهار ناقه ات زلف عفاف
پيرهن بخشيده در شام زفاف
از شب ميلاد تا آخر نفس
مصطفى يك دست را بوسيد و بس
آن هم اى دست خدا دست تو بود
پس بر آن دست و بر آن لب ها درود
::