موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
قصیده‌ای که حسین منزوی به اخوان ثالث تقدیم کرد

شاعر

10 اسفند 1396 18:30 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 6 رای
شاعر

شهرستان ادب: همزمان با زادروز شاعر بزرگ سرزمین مان زنده یاد مهدی اخوان ثالث بخوانیم قصیده‌ای را که حسین منزوی به ایشان تقدیم کرد :


شاعر! تو را زین خیل بی‌دردان، کسی نشناخت
تو مشکلی و هرگزت آسان، کسی نشناخت

کنج خرابت را بسی تَسخر زدند اما
گنج تو را، ای خانه‌ی ویران کسی نشناخت

جسم تو را، تشریح کردند از برای هم
اما تو را ای روح سرگردان! کسی نشناخت

آری تو را، ای گریه‌ی پوشیده در خنده!
وآرامش آبستن توفان! کسی نشناخت

زین عشق ورزان نسیم و گلشنت، نشگفت
کای گردباد بی‌سر و سامان! کسی نشناخت

وز دوستداران بزرگ کفر و دینت نیز
ای خود تو هم یزدان و هم شیطان، کسی نشناخت

گفتند: این دون است و آن والا، تو را، اما
ای لحظه‌ی دیدار جسم و جان! کسی نشناخت (۱)

با حکم مرگت روی سینه، سال‌های سال
آن جا، تو را در گوشه‌ی یمگان، کسی نشناخت (۲)

فریاد « نای »ت را و بانگ شکوه‌هایت را،
ای طالع و نام تو نا هم خوان! کسی نشناخت (۳)

بی‌شک تو را در روز قتل عام نیشابور
با آن دریده سینه‌ی عرفان، کسی نشناخت (۴)

ای جوهر شعر تو، چون نام تو برّنده!
ذات تو را ای جوهر برّان، کسی نشناخت (۵)

روزی که می‌خواندی: مخور می محتسب تیز است!
لحن نوایت را در آن سامان، کسی نشناخت (۶)

وقتی که می‌کندند از تن پوستت را نیز
گویا تو را زان پوستین پوشان، کسی نشناخت (۷)

چون می‌شدی مخنوق از آن مستان، تو را ای تو،
خاتون شعر و بانوی ایمان! کسی نشناخت 

آن دم که گفتی، باز گرد ای عید! از زندان
خشم و خروشت را، در آن زندان، کسی نشناخت (۸)

چون راز دل با غار می‌گفتی تو را، هم نیز،
ای شهریار شهر سنگستان، کسی نشناخت (۹)

حتــّا تو را در پیش روی جوخه‌ی اعدام
جز صبحگاه خونی میدان، کسی نشناخت (۱۰)

هرکس رسید از عشق ورزیدن به انسان گفت
امّا تو را، ای عاشق انسان! کسی نشناخت.




ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مکن در جسم و جان منزل که این دون است و آن والا
قدم زین هر دو بیرون نه، نه این جا باش، نه آن جا
«سنایی غزنوی»
۲. ناصر خسرو قبادیانی          
۳. مسعود سعد سلمان
۴. عطار نیشابوری                 
۵. سیف فرغانی
۶. حافظ : اگر چه باده فرخبخش و باد گلبیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
۷. عمادالدین نسیمی از پیروان نهضت حروفیه که به دستور یکی از اعقاب تیمور ظاهرا، پوست از تنش، زنده زنده کندند.
۸. فرخی یزدی: سوکواران را مجال بازدید و دید نیست
بازگرد ای عید از زندان که ما را عید نیست
۹. م. امید و شعر قصه ی شهر سنگستان:
سخن می‌گفت در سر آغاز کرده
شهریار شهر سنگستان...
۱۰. خسرو گلسرخی...

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شاعر
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.