میان این همه نجواها، صدای ماست که میماند بخوان بخوان که ز ما تنها همین صداست که میماند
صدای پچپچ صیّادان نماندنیست، کبوتر باش طنینِ بالزدنهای پرندههاست که میماند
پس از وجودِ خداوندی، تو رکن اوّل دنیایی فراتر از تو که میآیم، فقط خداست که میماند
بیا شبانه از این بنبست، بدون واهمه بگریزیم که از گریختنت با من دو ردّپاست که میماند
همیشه یاد نخستین عشق زبانزد است به مانایی تو عشقِ اولِ من بودی، غمت بهجاست که میماند
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز