پسری ماند، پیش چشمش خون
شعر زیبایی که محمدحسین ملکیان برای پدر جانبازش سروده بود
11 مرداد 1397
18:27 |
1 نظر
|
امتیاز:
4.86 با 7 رای
شهرستان ادب: صبح امروز بود که با خبر شدیم حاج قاسم ملکیان، جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس _و پدر محمدحسین ملکیان شاعر جوان_ دار فانی را وداع گفت. به همین مناسبت این غزل قدیمی محمدحسین ملکیان برای پدرش را مرور می کنیم :
عدهای كه همیشه می گیرند با تمسخر سراغ حالت را
كاش میآمدند میدیدند لختهی لای دستمالت را
نیمه شب ها كه با تشنج تو تا سر كوچه گریه میكردم
جز من و مادرم نبود كسی تا بگیریم زیر بالت را
قرص هایت نمیكنند عمل، ظاهرت این نبود از اول
اثر گاز سمی خردل بیشتر كرده سن و سالت را
حجم پروندهی پزشكی تو... موی یك در هزار مشكی تو...
دكترت گفت هیچ امیدی نیست، خواست راحت كند خیالت را
من كنارت نشسته ام یك شب، محو من میشوی و میپرسی:
" روز دامادی تو آیا من..." میخوری باقی سوالت را
مادری ماند بین عشق و جنون، پسری ماند، پیش چشمش خون
هر شب از خانه میزنم بیرون، گردنم میكنم مدالت را