این عینک سیاهت را بردار دلبرم اینجا کسی تو را نمیشناسد هر شب، شب تولد توست و چشم روشنی هیجان است در چشمهای ما از ژرفای آینهٔ روبهرو خورشید کوچکی را انتخاب کن و حلقه کن به انگشتت یا نیمتاج روی موی سیاهت فرقی نمیکند، در هر حال اینجا تو را با نام مستعار شناسایی کردند نامی شبیه معشوق لطفا آهوی خسته را که به این کافه سر کشید و پوزه روی ساق تو میساید با پنجهٔ لطیف نوازش کن...
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز