موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات در ایران و جهان به روایت شهرستان ادب

در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم

08 دی 1397 17:51 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 7 رای
در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم

شهرستان ادب: این هفته در چهاردهمین مطلب «در اخبار نبشته است»، خبرهایی داریم از گفته‌های آیت‌الله جوادی آملی درباره اهمیت فردوسی و حماسه‌سرایی، یک نویسنده عجیبِ داستان‌های خواب‌آور، صحبت‌های شاعر و نویسنده برجسته ایتالیایی درباره سیاست‌های مهاجرتی، تدریس ادبیات در دانشگاه‌ها از زبان دکتر یاحقی، نگاه نویسنده افغانستانی به زبان فارسی، شباهت داستان‌های جان اشتاین‌بک و آمریکای ترامپ. از شما دعوت می‌کنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید:

 

1یکی از خبرهای جالب برای اهالی ادبیات در هفته گذشته، سخنرانی آیت‌الله عبدالله جوادی آملی مرجع تقلید و متفکر بزرگ سرزمین‌مان درباره جایگاه بلند فردوسی و یادآوری اهمیت شعر حماسی بود. می‌دانیم که در در زمان شاه گروه‌های مختلفی چه از طرفداران رژیم پهلوی و چه گروهی از مذهبی‌های ظاهربین سعی داشتند تا فردوسی و شاهکارش کتاب شاهنامه را در تقابل با اسلام و دین‌داران قرار دهند. 

به دلیل تبلیغات گسترده‌ای که آثارش هم‌چنان تا حدی پابرجاست برخی مذهبیون ناآشنا با ادبیات نسبت به این شاعر بدبین و بی‌اعتنا بودند، فتنه‌ای که پس از انقلاب توسط بسیاری از نخبگان، به‌ویژه آیت‌الله خامنه‌ای با آن مقابله شد. حال، این مرجع تقلید و شخصیت مهم امروز عالم اسلامی نیز در تازه‌ترین سخنرانی‌اش، نه‌تنها فردوسی و حماسه‌اش را ستایش می‌کند بلکه اولویت چنین شعری را برای کشور ایران و جامعه اسلامی حتی از مراثی آیینی بالاتر می‌داند.
در این‌جا بخشی از صحبت‌های مهم ایشان را ذکر می‌کنیم، و برای مطالعه متن کاملش می‌توانید به این صفحه مراجعه کنید. آیت‌الله جوادی آملی در بخشی از این سخنرانی می‌گویند: «در این مملکت، ما گریه زیاد می‌کنیم و کار خوبی هم هست، شعرهای آیینی زیادی داشتیم و داریم و سرودن شعر آیینی هم کار خوبی است. اما این مملکت همه‌اش گریه نیست، جای مرحوم فردوسی خالی است و حتماً امثال شما باید به فکر باشید که شعرای فردوسی‌منش تربیت کنید تا حماسه را در این کشور زنده نگه بدارند.»
«فردوسی با آن عظمت، ایران را با دست خالی رستم و اسفندیار حفظ کرد، ما صدها رستم تربیت کردیم. رستم کجا و این عزیزان ما کجا؟ اما امروز ما فردوسی‌ای می‌خواهیم که عظمت انقلاب را تبیین کند ... پیروزی در جهاد مقدس هشت ساله و ده ساله اهمیتی ندارد، پیروزی دیگری مهم است که نیاز به فردوسی دارد.»


2اِری دی لوکا، شاعر و داستان‌نویس ایتالیایی هم آثارش بارها برنده جوایز معتبر ادبی از جمله فمینا شده است و هم نویسنده‌ای است متعهد که بارها به دلیل مواضع خود گرفتار دادگاه شده است. او در این سال‌ها از جمله جدی‌ترین مخالفان سیاست‌های ضدمهاجران در کشور ایتالیا بوده است و بارها از مهاجرانی گفته است که به دلایلی مثل ظهور داعش در منطقه، مجبور می‌شوند با قایق از دریای مدیترانه عبور کنند.

دی لوکا که بارها شاهد وقوع فاجعه در دریای مدیترانه بوده است می‌گوید: «وقتی می‌بینم که مدیترانه به فضایی مرگ‌آور تبدیل شده است احساس شرم می‌کنم. احساس شرم می‌کنم که معاصر دورانی هستم که مردم در دریایی آرام غرق می‌شوند.» او البته معتقد است که همین شرم باعث می‌شود تا امثال او به حرکت درآیند و مبارزه کنند: «شرم احساسی عمیقاً سیاسی است. شرم از خشم قوی‌تر است. چون پس از مدتی خشم تمام می‌شود، به رستوران می‌رویم، غذا می‌خوریم و فراموش می‌کنیم اما شرم می‌ماند، مثل لکه‌ای روی پوست. برای درمان این لکه شرم باید مبارزه کرد.»
اخیراً ماتئو سالوینی، از دولتمردان برجسته ایتالیایی درباره مهاجران گفته بود که آن‌ها «کشورهای ما» را «اشغال» می‌کنند، عبارتی که دی لوکا استفاده از آن را کاملاً نادرست می‌داند: «اشغال را باید درباره نظامیان به کار ببریم نه مردمی که هیچ اسلحه‌ای ندارند. به هر حال سالوینی هر چه بگوید فرقی ندارد چون مهاجران بالاجبار مهاجرت می‌کنند. مادری که با نوزادش سوار قایق می‌شود، فرزندش را به خطر مرگ می‌اندازد چون ناامید است و ناامیدی حتی غریزه مادری را هم کنار می‌زند، وگرنه آن مادر چنین کاری نمی‌کرد.» این نویسنده همچنین گفته است که مانند بسیاری از ایتالیایی‌ها در انتخابات ماه مارس شرکت نکرده است چون «همه نامزدها مثل هم هستند، مثل فروشندگانی که همه یک کالای مشابه می‌فروشند و فقط بسته‌بندی‌شان فرق می‌کند.»


3همان‌طور که می‌دانید بخشی قابل‌اعتنا از ادبیات فارسی در کشور همسایه و همزبان‌مان افغانستان خلق می‌شود و ادبیات این دو کشور در هم تنیده است؛ اگرچه متأسفانه ارتباط میان نویسندگان دو کشور دائمی نیست اما اهل ادبیات از راه متونی که می‌نویسند با هم ارتباط دارند. با این مقدمه به صحبت‌های محمدحسین محمدی، داستان‌نویس برجسته افغانستانی می‌پردازیم که مدت‌ها ساکن ایران بود و حالا مدتی است که در سوئد سکونت دارد.

او که این روزها کتاب تازه‌اش را منتشر کرده است، به ایران آمده است و در مراسم رونمایی کتابش سخنانی گفته است که نشان از پیوند فرهنگی دو کشور دارد. خالق «انجیرهای سرخ مزار» گفته است: «خود را داستان‌نویس ادبیات افغانستان نمی‌دانم. خودم را داستان‌نویس ایرانی می‌دانم زیرا در ایران نوشتن را شروع کردم و اولین کتابم در ایران منتشر شد. زبان کشورها را تعیین می‌کند و کشور من زبان فارسی است. من نویسنده ایرانی-افغانستانی یا افغانستانی-ایرانی هستم. بیشترین خوانندگان من ایرانی هستند. امیدوارم به این وطن بیشتر بپردازیم.»
محمدی درباره تبادلات داستانی و زبانی دو کشور هم توضیح داده است: «زبان در تکاپو و تحول است. ما از ادبیات ایران وام گرفته‌ایم و ادبیات ایران کمتر از ما وام گرفته است. حضور در ایران و تجربه متفاوت از یک زبان باعث آشنایی بیشتر من شد. زبانی که در مهاجرت به ایران با آن آشنا شدم، با گویشی که در بچگی در افغانستان شنیده بودم، متفاوت بود اما اگر داستان‌های نویسنده‌های افغانستان را بخوانید که تجربه زندگی در ایران را ندارند، به راحتی می‌توانید آن‌ها را بفهمید زیرا ما ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها زبانی مشترک داریم که البته اندکی متفاوتند.»



4ماه گذشته مصادف بود با پنجاهمین سال درگذشت جان اشتاین بک، نویسنده آمریکایی برنده نوبل ادبیات. روزنامه‌ها در این یک سال بارها از این نویسنده یاد کردند، نه به دلیل پنجاه سال‌مرگش بلکه به دلیل شباهت‌های فراوانی که جهان داستانی این نویسنده با آمریکای امروزِ ترامپ دارد. بخصوص در رمان «خوشه‌های خشم» که ماجرای کارگران مهاجری است که روزمزد حقوقِ بسیار اندکی می‌گیرند و هر بار اعتراضی می‌کنند به شدت سرکوب می‌شوند. به گفته روزنامه لوموند، حالا تاریخ انگار تکرار شده است.

سایت نیو‌استیتمن در لندن هم به شباهت تاریخی این دو دوره پرداخته و گفته است که رمان اشتاین‌بک وقتی منتشر شد، یکی از نمایندگان دموکرات آن را «دروغین و محصول ذهنی کج‌اندیش» نامیده بود، با این حال، «خوشه‌های خشم» پرفروش‌ترین کتاب سال 1939 شد. آثار این نویسنده در دهه 30 میلادی، انگار برای مردم آمریکای سال 2018 نوشته شده‌اند. هر کسی که بخواهد اوضاع و احوال دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ را درک کند باید سری به رمان‌های اشتاین‌بک بزند.  
اشتاین‌بک در «خوشه‌های خشم» به سیاست‌های کلان آمریکا انتقاد می‌کند و بی‌عدالتی نظام‌مند را در قالب داستان مهاجرت خانواده‌های رنگین‌پوست روایت می‌کند. داستان این رمان روایت سفر طولانی یک خانواده تنگدست آمریکایی است که به امید زندگی بهتر از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت می‌کنند اما اوضاع طبق خواسته آن‌ها پیش نمی‌رود. اتفاقات این رمان در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و در سال‌های پس از بحران اقتصادی بزرگ آمریکا روی می‌دهد.




5تدریس ادبیات در دانشگاه‌ها از جمله دغدغه‌های اهالی حرفه‌ای ادبیات بوده است، بنابراین گاه می‌بینیم که مسائل مرتبط با این موضوعِ مهم  در رسانه‌ها مطرح می‌شوند. در تازه‌ترین نمونه، محمدجعفر یاحقی، استاد برجسته ادبیات در دانشگاه فردوسی مشهد، به برخی مشکلات و نقایص تدریس ادبیات پرداخته است. او درباره کمبود واحدهای درسی ادبیات معاصر می‌گوید: «در رشته زبان و ادبیات فارسی ما گرایش ادبیات معاصر داریم که در آنجا به شکل تخصصی به ادبیات معاصر می‌پردازند و بنابراین در آنجا چنین مشکلی وجود ندارد. اتفاقا دغدغه ما این است که شاید در این گرایش آن طور که باید و شاید به ادبیات کلاسیکِ ما پرداخته نمی‌شود و نکند این افراد از ادبیات کلاسیک دور شوند. چون ادبیات کلاسیک بن‌مایه ادبیات معاصر هم است و همه کسانی که در ادبیات معاصر درخشیدند، کسانی هستند که ابتدا ادبیات کلاسیک را در خود تقویت کرده‌اند.»

او مشکل اصلی را در جای دیگری می‌بیند: «به نظرم شکل ارائه کار مشکل دارد. اگر مشکلی در این رشته وجود دارد به دلیل حضور برخی از مدرسان است. متاسفانه در برخی از دانشگاه‌های ضعیف، استادان «کم‌ارتباط» و بی‌علاقه به ادبیات تدریس می‌کنند. وقتی فردی خودش به چیزی علاقه ندارد، چگونه می‌تواند به آموزش آن حرفه بپردازد و با تدریس خود برای دانشجو علاقه ایجاد کند. به همین دلیل این افراد نه تنها باعث جذب بچه‌ها نمی‌شوند بلکه باعث دفع آنها می‌شوند.»
یاحقی علاوه بر ستایش از شیوه تدریس جذاب محمدرضا شفیعی کدکنی، از یک استاد دیگر ادبیات نیز یاد کرده است که خودش هم شاگردش بوده است، منظورش دکتر علی شریعتی است: «دکتر شریعتی قواعد و قانون را رعایت نمی‌کرد. مثلا می‌آمد سر کلاس و جلسه را چهار ساعت ادامه می‌داد و کلاس بعدی هم از بین می‌رفت و استاد کلاس بعدی نیز که می‌دید کلاس به این اندازه گرم است در رودربایستی می‌ماند و به اتاقش می‌رفت. از طرفی هیچکس هم احساس خستگی نمی‌کرد.»



6احتمالاً برای یک داستان‌نویس توهینی از این بالاتر نیست که خواننده بگوید: «با خواندن همان سطرهای اول، خوابم برد!» اما حالا نویسنده‌ای داریم که شغلش نوشتن داستان‌های خواب‌آور است. در کشوری مثل انگلستان که طبق تحقیقات، نزدیک به یک‌سومِ مردم مشکلِ خواب دارند، مشخص است که از چنین نویسنده ای بسیار استقبال می‌شود.

این نویسنده که فوئب اسمیت نام دارد، یکی از اصلی‌ترین قوانین قصه‌نویسی را آگاهانه کنار گذاشته است: معمولاً در کلاس‌های داستان‌نویسی به افراد آموزش می‌دهند که چطور توجه خواننده را به خود جلب کنند، چنان‌که قصه را کنار نگذارد و نخوابد! خانم اسمیت می‌گوید: «ما نویسندگان می‌کوشیم که با یک مقدمه دراماتیک، توجه افراد را برانگیزیم و سپس او را در هر پاراگراف پیش خود نگه داریم. من در کارم این روند را واژگون می‌کنم.»
او که قبلاً سفرنامه‌نویس بوده است، اولین بار با درخواست یک سازنده اپلیکیشن مخصوصِ خواب رو به رو شد که از او خواست تا مقاله‌اش را طوری بازنویسی کند که افراد با مطالعه‌اش به خواب بروند. اسمیت می‌گوید: «ابتدا با خودم فکر کردم که نکند مقاله‌ام ملال‌آور بوده است؟» اما بعد قبول کرد که نوشته‌اش را بازنویسی کند. حالا مقاله‌های اسمیت را شخصی بازخوانی می‌کند و روی اپلیکیشن و نیز سایت یوتیوب می‌گذارند. میلیون‌ها نفر این مقالات سفرنامه‌ای را می‌شنوند و می‌خوابند.
اسمیت درباره روش کارش می‌گوید: «داستان‌نویسان همیشه در ابتدای نوشته‌شان تنش ایجاد می‌کنند اما من برعکس کار می‌کنم. هر چیز هیجان‌انگیزی در همان اول مطرح می‌شود و سپس سعی می‌کنم به آنان آرامش بدهم، ضمن آن‌که خلاقیت‌شان را تحریک می‌کنم.» داستان‌های خواب‌آور باید کاری کند که شنونده ایمیل‌هایش را از یاد ببرد، در عین حال نباید زیاد هیجان‌آور باشد. علاوه بر آن، اسمیت کلماتی را انتخاب می‌کند که صدای‌شان آزاردهنده نباشد. شاید او تنها نویسنده‌ای باشد که خوانندگان در ستایش از کارش می‌گویند که هیچ وقت کل داستانش را نشنیده‌اند چون خواب‌شان برده است!


مطالب این هفته، از نوشته‌های هفته گذشته گاردین، نوول ابسرواتور، ایبنا، لوموند، نیو‌استیتمن و با همکاری گروه ترجمه شهرستان ادب گردآوری شده است.

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
  • در اخبار نبشته‌است... | شماره چهاردهم
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.