شهرستان ادب: نبرد خیر و شر و تقابل نور و ظلمت در افسانه های کهن و ادبیات ما سابقۀ دیرینه دارد. جدا از حضور مختلف و متعدد این عناصر در ادبیات فارسی (اعم از ادبیات عامه تا ادبیات رسمی) یکی از ابیاتی که این تقابل را بهخوبی نشان داده است، بیت معروف حافظ است که «خلوت دل نیست جای صحبت اضداد | دیو چو بیرون رود فرشته درآید». بیتی که در سرود خاطرهانگیز «بوی گل و سوسن و یاسمن آید» حمید سبزواری که برای ورود امام سروده و خوانده شد، چنان زیبا تضمین شده است که تشخصی جدید یافته است.
در ادامه یاد میکنیم از یک نیمایی قدیمی استاد محمدعلی بهمنی که در سالهای دهۀ چهل متأثر از این افسانه سروده شده است. ایشان در توضیح این شعر خود مینویسد: «ما در افسانههایمان شخصیتی داریم به نام «ملک بهمن» که در خواب میبیند شیشۀ عمر دیو را به دست آورده و با شکستنش آن را نابود کرده است. همنامی پسرم بهمن با ملک بهمن آن افسانه، شعری شد با نام فتح طلسمها»:
در قصههای عهد کهن خواندیم:
وقتی که شاهزاده ملک بهمن
در بند دیو بود
یکشب به خواب دید
فتح طلسمها همه با اوست
اینک
در فصل بیشهامت تسلیم
شاید هزار قرن
از مرگ آن دلیر گذشته است
و بازوان شیرشکاران
با شاخههای پوک شکسته است
اما دلیر کوچک من بهمن
همنام شاهزاده آن قصههای خوب
بیخوابی عمیقاش
تعبیر سالهای بیرؤیا نیست
احساس میکنم
این چشمهای معصوم
گاهی به خواب اگر میرفت
آن سوی پلک خسته خود میدید
انتخاب و مقدمه: عصمت زار عی
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز