از کتاب «اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟»
گردباد | شعری از محمود اکرامیفر
12 تیر 1398
00:51 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 3 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب «اجازه هست بگویم که دوستت دارم؟» سرودۀ جناب آقای «محمود اکرامیفر» تازه میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
هم از آنگونه که در بادیه توفان گم شد
عشق بود آنچه که در غائلۀ نان گم شد
روح سرسبزترین سرو خیابان پژمرد
شهر در همهمۀ آهن و سیمان گم شد
سحری بود و سحرزادی و بانگ سرخی
ناگهان شب شد و خورشید نمایان گم شد
دست یک مرد در آیینه تشر زد امّا
سر یک قوم فرو شد به گریبان، گم شد
پس از آن آینه در آینه دستافشانی
این خدا بود که در باور انسان گم شد
دست برداشته بودیم که باران! باران!
گردباد آمد و پیچید و بیابان گم شد
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.