موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در آستانه سالروز درگذشت فریدون مشیری

حریق خزان | شعری از فریدون مشیری

02 آبان 1398 13:14 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.4 با 10 رای
حریق خزان | شعری از فریدون مشیری

شهرستان ادب: به‌مناسبت سوم آبان‌ماه، سالروز درگذشت زنده‌یاد «فریدون مشیری» شاعر شهیر معاصر، ستون شعر سایت شهرستان ادب را به بازخوانی شعر پاییزی معروف ایشان اختصاص میدهیم.

حریق خزان بود
ھمه برگ‌ھا آتش سرخ
ھمه شاخه‌ھا شعله زرد
درختان ھمه دود پیچان
به تاراج باد
و برگی كه می‌سوخت می‌ریخت می‌مرد
و جامی ساوار چندین ھزار آفرین
كه بر سنگ می‌خورد
من از جنگل شعله‌ھا می‌گذشتم
غبار غروب
به روی درختان فرو می‌نشست
و باد غریب
عبوس از بر شاخه‌ھا می‌گذشت
و سر در پی برگ‌ھا می‌گذاشت
فضا را صدای غم‌آلود برگی كه فریاد می‌زد
و برگی كه دشنام می‌داد
و برگی كه پیغام گنگی به لب داشت
لبریز می‌كرد
و در چشم برگی كه خاموش خاموش می‌سوخت
نگاھی كه نفرین به پاییز می‌كرد
حریق خزان بود
من از جنگل شعله‌ھا می‌گذشتم
ھمه ھستی‌ام جنگلی شعله‌ور بود
كه توفان بی‌رحم اندوه
به ھر سو كه می‌خواست می‌تاخت
می‌كوفت می‌زد
به تاراج می‌برد
و جانی كه چون برگ
می‌سوخت می‌ریخت می‌مرد
و جامی سزاوار نفرین كه بر سنگ می‌خورد
شب از جنگل شعله‌ھا می‌گذشت
حریق خزان بود و تاراج باد
من آھسته در دود شب رو نھفتم
و در گوش برگی كه خاموش می‌سوخت گفتم
مسوز این‌چنین گرم در خود مسوز
مپیچ این‌چنین تلخ بر خود مپیچ
كه گر دست بیداد تقدیر كور
ترا می‌دواند به دنبال باد
مرا می‌دواند به دنبال ھیچ


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • حریق خزان | شعری از فریدون مشیری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.