شهرستان ادب: دومین شب از «شبهای شعر اعتراض» با محوریت شعر طنز در مؤسسۀ شهرستان ادب و با مشارکت ستاد امر به معروف و نهی از منکر و با حضور طنزپردازان مشهور و شاعران جوان برگزار شد. در ابتدای این برنامه، «عباس احمدی» طنزپرداز و مجری برنامه با تبریک میلاد امام حسن عسگری علیهالسلام مختصری از تاریخچۀ شعر اعتراضی گفت: «شعر طنز بهنوعی هممعنا با شعر اعتراض است و سابقۀ دیرینهای در ادبیات مکتوب ما دارد. از حافظ و عبید زاکانی گرفته تا دوران مشروطه، اینگونه شعری همواره ظهوری پررنگ داشته است. بهخصوص باید به دورۀ مشروطه و اوجگرفتن شعر طنز اعتراضی در این دوران اشاره کنیم: نسیم شمال، میرزادۀ عشقی، دهخدا و ایرجمیرزا، طنز اعتراضی و اجتماعی را به حد کمال رساندند. این حرکت بعدها با شکلگیری و گسترش مطبوعات و نشریاتی چون توفیق، فکاهیون و پس از انقلاب با مجلۀ گلآقا روند مناسبتری یافت». به گفتۀ این شاعر «طنز درواقع ادبیترین شکل اعتراض است. یان جک، نویسندۀ انگلیسی میگوید: «طنز زادۀ غریزۀ اعتراض است و اعتراضی است که به هنر تبدیل شده است». کیشلوفسکی نیز تعبیر مشهوری دارد: «طنز چاقوست، اما چاقوی جراحی، نه چاقوی آدمکشی». بنابراین تیز و برنده و گزنده است، اما هدفش اصلاح امور است». احمدی سپس از «ابوالفضل زرویی نصرآباد» طنزپرداز نامدار و خالق «ملانصرالدین گلآقا» یادی کرد که دهم آذرماه سال گذشته درگذشت و این روزها کمابیش همزمان با سالگرد اوست. نخستین شاعری که به دعوت مجری برنامه، در این شب شعر اعتراضی سرودۀ خود را خواند، «نسیم نژادجعفری» بود. برخی از ابیات این شعر طنز چنین بود: «قشر خودروسازی و این قطعهسازان عزیز وقت نصب قفل و فرمان ماستمالی میکنند در تمام قشرها این امر پیدا میشود شاعران هم توی اوزان ماستمالی میکنند چون مدیران ممالک اهل سیر و گردشاند لاجرم استان به استان ماستمالی میکنند روی نام آنکسی که کرده کلی اختلاس دائماً پیدا و پنهان ماستمالی میکنند». «علیرضا یعقوبی» دیگر شاعری بود که رباعی طنزی خواند: «ماها که زدیم پای نامت انگشت شادیم نشد جواب انگشتان، مشت هرگونه فشار را تحمل کردیم طنازی و طرز خندهات ما را کشت». مجری برنامه بار دیگر از «زرویی نصرآباد» یادی کرد و به نقل از او گفت: «طنز خودش امر به معروف و نهی از منکر است». در ادامۀ این شب شعر، «علیمحمد مؤدب»، شاعر و مدیرعامل شهرستان ادب با تقدیر از ستاد امر به معروف و نهی از منکر اظهار داشت: «رویکرد تازۀ برادرانمان را در ستاد امر به معروف به فال نیک میگیریم. اعتراض و انتقاد اگر بهموقع انجام شود، میتواند در ساخت جامعه و انسان اثرگذار باشد. اعتراض عصبی درمقابل کشنده و رویکردش تخریبی است. خوشبختانه ستاد در حال فرهنگسازی در این زمینه است و شعر میتواند بخشی از آن کارکردهای انتقادی و هویتساز را مناسب با فضای امروز به دوش بگیرد. نظامی در همان شروع خسرو و شیرین بلافاصله نقد اجتماعی را آغاز و از وضعیت موجود انتقاد میکند؛ او قصد داشته تا هم طبقۀ حاکم و هم مردم را تربیت کند». به گفتۀ خالق «عاشقانههای پسر نوح»: «ادبیات در حدود صدسالۀ اخیر از حالت مربی و انسانساز خارج شده و به کنشگر سیاسی تقلیل یافته است، البته کنشگری سیاسی ذاتاً بد نیست. ما در جامی و نظامی و سیاسی کنشگری سیاسی نمیبینیم، آنها معلم و انسانسازند». «سیدامیر ساداتموسوی» نیز شعری طنز خواند که برخی ابیات آن بدین قرار بود: «اقتصاد مملکت را میتوان بیدار کرد در نخستین گام باید راه را هموار کرد مطمئن هستم که وقتی راهها هموار شد اقتصاد مملکت را میتوان بیدار کرد جملهام تکرار شد، اما مرا معذور دار چون امامِ جمعه هم این جمله را تکرار کرد بعد از او پشت تریبون رفت آقای وزیر صحبتی پرمحتوا بر پایۀ آمار کرد». «محمدرضا درخشان» با قصیدهای از سعدی شوخی کرده بود که برخی بیتهای آن چنین بود: «ای دل اگر به دیدۀ تحقیق بنگری راهی جز اختلاس ندارد توانگری دیدی که فنچ پخمۀ ما قبل اختلاس اکنون شده است هیکلی و سینهکفتری؟! جاروی اختلاس به جادوگران رسد آنان که لنگ پهن کند پیششان پری». «ملیحه رجایی» نیز طنزسرودهای انتقادی خواند که با این ابیات آغاز میشد: «خشکیده است شاخ گل آرزویمان وقتی که دوستی شده دزد سبویمان از دخل ما به خنده درآورده هرچه بود پرتاب کرده تکۀ نانی به سویمان ما را غم سبو و غم نان و آب نیست برده است دزد خانگی از آبرویمان شد فتنهخیز بهمن و آبان و تیر و دی از دست یار فتنهگر خندهرویمان». «دکتر محمدمهدی سیار» خالق «رود راوی» و برندۀ جایزۀ کتاب سال نیز شعری اعتراضی خواند که با این ابیات آغاز میشد: «گرهی وا نشد از دولت دکانداران غرقه گشتیم ز سرگیجۀ سکانداران خلبان خفت به کابین و هوا پیمودیم به تماشای قر و غمزۀ مهمانداران گفت کفگیر: «رسیدم به ته دیگ و دگر وقت تهدیگ شد و نوبت دندانداران بپذیریم کموبیش که ما کم داریم کم ندارند ولی خیل فراوانداران چیست تدبیر شهیدان که نداریم امید به وزیران و وکیلان و به فرمانداران». سیار همچنین با تعریف خاطرهای دربارۀ این شعر توضیح داد: «بیت نخست این شعر را وقتی برای مهدی جهاندار، دوست شاعر اصفهانیام خواندم، بلافاصله گفت: «عجب، این که شعر خود من است!». سپس به خانه زنگ زد و خواست تا تکبیتی را که روی یخچال نوشته بود، برایش بخوانند. آن بیت چنین بود: «نان به دزدان قرض میدادند دکاندارها/ ناخدا را خون به دل کردند سکاندارها». این شاعر سپس دیگر ابیات این شعر را نیز برای حضار خواند. در ادامۀ این شب شعر، «دکتر اسماعیل امینی»، شاعر و استاد دانشگاه به دعوت مجری برنامه این شعر طنز را خواند: «چاق است مدیر سالخورده از بس نان حلال خورده سرمایۀ چند قرن ما را در ظرف یکی دو سال خورده هرچیز رسیده چیده خورده هرچه نرسیده کال خورده تا چشم حسود در بیاید با لذت و عشق و حال خورده از توبرۀ اصول و اصلاح از آخور اعتدال خورده استیضاحش نکرده مجلس بیدغدغه، بیسؤال خورده». «محمدحسن صادقی» دیگر شاعری بود که نقیضهای اعتراضی سروده بود و اینگونه آغاز میشد: «گر بوَد عمر به قدرت برسم بار دگر غیر دوشیدن مردم نکنم کار دگر خرم آن روز که با وعدۀ خدمت بروم داخل مجلس و غارت بکنم بار دگر». «ناصر فیض»، طنزپرداز مشهور نیز از دیگر مهمانان این برنامه بود که در سخنان کوتاهی به انواع شعر اعتراضی اشاره کرد: «اصولاً ما وقتی از اعتراض حرف میزنیم، بیشتر به سیاست و اعتراض سیاسی فکر میکنیم، اما وقتی مثلاً انوری از مردم بلخ بدگویی و آنها را هجو میکند نیز عمل و سرودهاش اعتراضی است؛ چون به رفتار مردم آن شهر انتقاد کرده است. اگرچه شعر سیاسی مخاطب بیشتری دارد؛ چون موضوع عامتری است و مردم نیز بیشتر میپسندند؛ چون با شنیدن انتقاد از فلان مسئول دلشان خنک میشود!». سرایندۀ «املتهای دستهدار» سپس یکی از سرودههای طنز انتقادی و قدیمی خود را خواند: «دیگر بس است عدل، پس از این ستم کنید لطفی کنید و از سر ما سایه کم کنید هرچند پیش از این به شمایان نداشتیم چشمی که بعدها به ضعیفان کرم کنید ماند اختلافمان به قیامت که با شما یک مرد هم نمانده که او را حکم کنید هرگز قلم به مدح شمایان نمیزنم حتی اگر دو دست مرا هم قلم کنید...». در ادامۀ دومین شب شعر اعتراض، «وحید ایمانی»، مدیر روابط عمومی ستاد امر به معروف در سخنان کوتاهی به رویکرد جدید این ستاد اشاره کرد و برای شاعران در اینباره توضیحاتی ارائه نمود. او «امر به معروف حاکمیت و مسئولان» را شعار تازۀ ستاد نامید و اظهار امیدواری کرد که این رویکرد تحمل شود. «محمدحسین مهدویان» نقیضهای بر یکی از غزلهای نجمه زارع خواند: «توی شعرم میروم من وَر به خیلی چیزها چون رسیدم ـگوش شیطان کرـ به خیلی چیزها فیالمثل فهمیدهام وقتی که داری پارتی میرسی فوراً در این کشور به خیلی چیزها». «خانم ناظری»، از هنرجویان آفتابگردانها نیز شعر طنزی دربارۀ کمک به تولیدات داخلی خواند. «امید مهدینژاد»، طنزپردازی که کتابی باعنوان «دادخواست» حاوی صد شعر اعتراضی را گردآوری کرده است، نقیضهای خواند که با این ابیات آغاز میشد: «هزار دشمنم ار میزنند تیر خلاص تو گر «فرند» بمانی چه حاجتی به قصاص پسر رود به پدر، چون تره به تخم تره عبید زاد زیاد است و عمرو تخمۀ عاص بخواه جام می و اختلاس کن تا ته که حاکمان ز حبیبان نمیکشند تقاص». «ریحانه فرضی» دیگر مهمان این برنامه، سرودهای خواند که یکی از ابیات آن چنین بود: «نه توان رهن مسکن نه خرید خانهای خانه بر دوش عاقبت قصد خرید غار داشت». «جهاندیده»، از شاعران آفتابگردانها نیز یک رباعی اعتراضی خواند: «ما خسته ز وعده و وعیدت شدهایم مأیوس ز تدبیر و امیدت شدهایم میچرخانی و آخ میچرخانی انگار که ما قفل کلیدت شدهایم». «سپیده ترابی» نیز سرودهای «تقدیم به بنزین» خواند: «دل میبرد عطر تو از آن دور کردی تمام شهر را مسحور...». در پایان این شب شعر اعتراضی، «صفاییِ» طنزپرداز سرودهای انتقادی خواند که با این ابیات آغاز میشد: «وقتی قرار است ببرید و بدوزید باید سر سوزن ثمری داشته باشید فردا که خدا خواست و در دام فتادید در گوشۀ زندان نفری داشته باشید». گفتنی است نخستین شب شعر اعتراض با محوریت شعر آیینی، در شهریورماه ۱۳۹۸ با حضور جمعی از شاعران آیینی کشورمان در مؤسسۀ شهرستان ادب برگزار شده بود.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز